دلگرم
امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کامل ترین لیست اسم پسر که با حرف پ شروع میشوند
24
زمان مطالعه: 6 دقیقه
فهرست کامل نام‌ و اسم پسر اصیل که با حرف پ شروع می‌شود به همراه معنی اسم و معرفی ریشه اسامی (فارسی، کردی، ترکی، اوستایی- پهلوی و ...). انتخاب اسم پسر با پ برای پدران و مادران عزیز کاری دشوار میباشد. ما برای سهولت کار شما عزیزان مجموعه ای از اسم...

اسم پسر با پ

موقع گذاشتن اسم روی بچه‌ها باید با دقت و رغبت به این کار پرداخت.لازم است توجه داشته باشیم که موردپسند بودن اسم توسط ما، متفاوت بودن آن، کم‌سابقه بودنش یا بی‌معنایی اسم الزاما نمی‌تواند به سود کودک تمام شود.

علاوه‌براین گاه معنای اسمی هم که برای کودک برمی‌گزینیم می‌تواند نتایج منفی‌ای در آینده او بر جابگذارد؛ هرچند ممکن است وی آخرسر با اسمش کنار بیاید یا والدین از صداکردن او با آن نام احساس خوشایندی داشته باشند. فشارهایی را هم مجسم کنیم که یک کودک ممکن است به خاطر اسمش متحمل شود.

اسم پسر با پ

اسامی فارسی پسر با پ

اسممعنی
پیمانقراری که دو یا چند تن می‌گذارند تا کاری انجام دهند یا تعهدی نسبت به هم یا به کسی داشته باشند ؛ قرار، عهد.
پیشروآن که پیشرفت کرده، پیشتاز، پیشگام؛ رهبر، پیشوا، مقتدا، آن که جلوتر از دیگران یا پیشاپیش آنان حرکت می‌کند، طلایه دار؛ پیش رونده.
پیروزغلبه کننده بر حریف در جنگ یا مسابقه؛ فرخنده، مبارک، خجسته؛ از صفات خداوند

پیکان

نوک فلزی و تیزسر تیر یا نیزه
پایاآنچه دیر میپاید، ماندگار، ثابت
پاشا(مخففِ پادشاه)، بزرگ؛ در امپراتوری عثمانی، لقب و عنوانی برای مقامات لشکری و کشوری و بعضا فرمانروا و حاکم هر یک از سرزمینهای وابسته.
پارسان(پارس + ان (پسوند نسبت))، منسوب به پارس، پارسی، اهل پارس، از مردم پارس - نام روستایی در نزدیکی سیرجان.
پارسیامنسوب به پارسی، (منسوب به قوم پارس)؛ پارسی، اهل پارس، از مردم پارس.
پارساآن که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، پرهیزگار، زاهد، متقی، دیندار، متدین، مقدس؛ عارف، دانشمند.
پاردیکنام پدربزرگ ساسان به نوشته سنگ نوشته کعبه زرتشت
پادرا"پاد" به معنی سرزمین و '"را " (در اوستایی) به معنی شکوه و درخشش و روشنایی است، در مجموع سرزمین باشکوه، نگهبان آتش، مرکب از پاد به نگهبانی و محافظت + را به معنی نور و روشنایی
پیردادداده پیر یا بچه‌ای که در پیری داده شده
پَیامالهام، وحی؛ مطلبی که به شکل کلام، نوشته یا نشانه‌ای از فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر فرستاده شود.
پهلوانجنگجوی شجاع و زورمند؛ آنکه در امری سرآمد است؛ قوی هیکل و قوی جثه
پویانآن که در حال حرکت به نرمی و آرامی است، روان؛ دونده، دوان، شتابان؛ جوینده؛ جستجو کننده.
پویاویژگی آن که حرکت می‌کند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است؛ آن که برای به دست آوردن چیزی می‌کوشد، دونده پی چیزی وجوینده‌ی آن
پولادفولاد؛ نام پهلوانی در زمان کیقباد.
پوریاپور به معنی پسر و پوریا به معنی پسر آریایی
پندارفکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن
پناهپشتیبان، حامی، نگهبان.
پِژواکصدایی که حاصل تکرارِ صدا پس از برخورد به مانع و بازتاب آن است.
پِژمانغمگین، دلتنگ، ناامید
پرهانلقب حضرت ابراهیم و نامی در پارسی باستان
پایداردارای ثبات، ثابت، همیشگی؛ مقاوم، مقاومت کننده؛ پا برجا.
پدرامآراسته؛ نیکو؛ خوشدل، شاد؛ سرسبز وخرم؛ مبارک، فرخ، خجسته؛ شادی، خوشحالی.
پُرساپرسنده، جستجوگر، پرسشگر.
پرستش(اسم مصدر از پرستیدن)، پرستیدن؛ خدمتکاری.

اسامی اوستایی – پهلوی پسرانه با پ

  1. پرداد : نخستین آفریننده
  2. پرشان : رزمجو
  3. پرویز : پیروز، پیروزگر، فاتح؛ نام خسرو دوم شاهنشاه ساسانی، مشهور به «خسرو پرویز»
  4. پَشوتن : به معنی محکوم تن؛ در شاهنامه نام پسر گشتاسب و از یاران سوشیانت، فداکار؛ در روز رستاخیز، بر اساس روایت‌های زرتشتی زرتشت از اهورامزدا برایش عمر جاودانی خواست.
  5. پورشسب : نام پدر زردشت

اسم کردی پسر که با حرف پ شروع میشوند

اسممعنی
پَرژینپرچین، حصار، پرچینی از گلهای ریز به دور باغات.
پایارپایدار، مستحکم
پادشا

حاکم

پاداشاجر کار خوب ، جزا
پادارثابت
پاپکاستوار، پدر کوچک، از شخصیت های شاهنامه
پاپریکنام گیاهی خوشبو

اسم ترکی پسر با حرف پ

اسممعنی
پیتیننوشته. صفحه
پوسانمه. بوران
پوْلادفولاد. محکم. سرد و گرم چشیده
پوْزانپاک کن
پوْرانجوانه پای درخت. پاجوش. زشت
پوْتالفراوان
پکینمطمئن
پایلامپخش. توزیع
پایلاقعید. جشن
پایداشسهیم. شریک
پایدامخرج (ریاضی)
پایانپارو
پایاتپارو
پایاسرانه
پانارآتش فروزان
پامپالپیله ابریشم که در وسط بند ندارد. چاق
پامپامو. گیسو
پالتانقورباغه
پالامانتیرک. پایه
پالازنوعی زیرانداز نازک. زیرانداز. گونه ای قالیچه که پرز ندارد. بچه اردک. زیبا (برای جوان). کرّه گاومیش. پراکنده. شلخته. فندق گرد. بیماری که حالش وخیم باشد. سنگریزه. کلیه. قلوه
پاشاعالیترین مقام لشگری و کشوری در عثمانی (در سابق). رئیس. خان خانان
پاسانمه. گرفتگی. غبار
پازان گردن کلفت
پارلاقدرخشان. نورانی. برّاق. شفاف. تابان. خیره کننده. فروزان. روشن. برجسته. نمایان
پارلاشدرخشان
پاردانسلاح بلند
پاتانبچه خرس
پاراماندیوار گِلی. تکه تکه. دریده
پارانآتشی که روز قبل از عید برافروزند
پاچانریشه کوچک و ظریف درخت
پاتالبیش از حد بزرگ
پاتاراردک نر
پارتانخشم. بهم ریخته
پارخارکومه. پشته
پارخالکیسه بسیار بزرگ. پلاسی که از طناب بافته شده

اسم یونانی پسر با پ

پارسیس : شکل یونانی پارسی،‌ ایرانی

پریام : در افسانه های قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد.

اسم آشوری پسر با پ

پاتیرا : فراوانی


بیشتر بخوانید :

۲۹۵ اسم دخترانه فارسی جدید به همراه معنی

۵۶ اسم گل برای انتخاب نام دخترانه

۱۳۰ اسم دخترانه پرطرفدار در ایران + معنی و فراوانی نام

۲۷۵ اسم دختر که با حرف آ شروع میشوند

اسامی پسرانه به ترتیب حروف الفبا

جدول اسامی پسرانه با اول حرف مورد نظر
الف (اَ.اِ.اُ)آبپتثجچ
حخدذرزژس
شصضطظعغف
قکگلمنوه (ه،هـ)
ی

اسامی پسرانه به ترتیب حروف الفبا



این مطلب چقدر مفید بود ؟
3.8 از 5 (24 رای)  

    دیدگاه ها

    اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !

    
    hits