89
زمان مطالعه: 6 دقیقه
اسم پسر با د : کاملترین مرجع انتخاب نام پسرانه که با حرف (د) شروع میشوند در ریشه و لهجه های (عربی، فارسی، عبری و ......) برای شما عزیزان تهیه کرده ایم. امیدوارم پس از استفاده بردن از این صفحه و انتخاب نام مورد نظر خود آن را با دیگر والدین به اشتراک...
اسم پسر با د
در برخی خانواده ها اسامی بزرگان دینی و مذهبی طرفدار بیشتری دارد و در بعضی دیگر اسمهای اصیل ایرانی. ولی نکته مشترک همه خانواده ها تلاش برای انتخاب شایسته ترین نام برای تازه وارد جدید است.
نامی که در کودکی دلبندتان با صدا زدن آن لبخند بر لبانتان بنشاند و در بزرگسالی باعث سربلندی و افتخارش باشد. چیست ؟
تلاش ما این است که به کمک شما لیست نامهای ایرانی را روز به روز کامل تر کنیم و با ارائه معنی و ریشه نام به شما در انتخاب نامی شایسته برای ثمره زندگیتان یاری برسانیم.
داشتن نامی زیبا و شایسته حق فرزند شما است، پس تا انتها با ما باشید تا با فهرست کامل اسامی پسرانه با د آشنا شوید.
اسامی فارسی پسرانه که با حرف د شروع میشوند
ردیف | اسم | معنی |
1 | دیاکو | سرزمین و نام اولین پادشاه ایران و قوم ماد |
2 | دمور | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب |
3 | دماوند | دارای دمه و بخار، نام کوهی از سلسله جبال البرز در شمال شرقی تهران |
4 | دینیار | یار و یاور و مددکار دین. |
5 | دهقان | (معرب از فارسی دهگان)، کشاورز، مالکِ ده؛ (به مجاز) ایرانی؛ زرتشتی؛ هر یک از دانایان و راویان تاریخ و اساطیر ایران، بزرگ و حاکم ولایت |
6 | دشمه | از شخصیتهای شاهنامه |
7 | دلیر | شجاع، دارای جرأت و جسارت؛ گستاخ، بی پروا |
8 | دَستان | آهنگ و لحن، داستان، قصه، افسانه؛ لقب زال پدر رستم. |
9 | داور | حَکَم؛ قاضی؛ (به مجاز) خداوند، پادشاه، حاکم. |
10 | دامون | دشت و صحرا؛ از حکمای قدیم یونان و از فیثاغورثیان. |
11 | دلاور | شجاع و جنگجو؛ گستاخ |
12 | داو | هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب میکنند، قاضی، خداوند |
13 | دانیار | دارندهی دانش و آگاهی؛ آگاه |
14 | دانشیار | کسی که دانش یاراوست، آنکه دانش یاریاش نماید. |
15 | دانوش | نام شخصی در داستان وامق و عذرا |
16 | دانشور | دانش + ور (پسوند دارندگی)، دارای علم و دانش، دانشمند. |
17 | دانش | علم، مجموعهی اطلاعات یا آگاهیها دربارهی یک پدیده که از طریق آموختن، تجربه یا مطالعه به دست میآید. |
18 | داریو | (تلفظ: dāryu) (= داریوش)، داریوش |
19 | دارمان | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی |
20 | داران | دنیا و آخرت |
21 | دارا | برخوردار از چیزی یا در اختیار دارندهی چیزی، صاحب، مالک، ثروتمند؛ (به مجاز) خداوند |
22 | دادور | دادگر؛ (به مجاز) قاضی؛ از نامهای خداوند. |
23 | دادمهر | عدالت دوست؛ نام چند تن از امیر زادگان و شاهزادگان در تاریخ |
24 | دادفروز | فروزنده عدل و داد، عادل |
25 | دادفرخ | مرکب از داد (عدل) + فرخ (فرخنده، مبارک)، نام یکی از قاضیان در زمان ساسانیان |
26 | دادفر | (تلفظ: dād far)، دارای فر و شکوه و عظمت از حیث دادگری و عدل |
27 | دادبه | (تلفظ: dād beh)، دارنده بهترین داد (عدل، داوری، دادگری) |
28 | دادبرزین | داداراز شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی |
29 | داتیس | (تلفظ: dātis)، سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی |
30 | داتام | (تلفظ: dātām) آفریننده و مخلوق، نام یکی از فرماندهان پارسی کاپادوکیه |
31 | دادآفرید | از داد آفریده شده، از نامهای خداوند، نام یکی از سرودهای موسیقی |
32 | دادار | خالق و آفریدگار، آفریننده، از نامهای خداوند، عادل |
33 | داراب | دارنده؛ در شاهنامه نام شاه ایران از سلسلهی کیانی، نام شهرستانی در جنوب شرقی استان فارس |
34 | دادفرین | نام یکی از سرداران زمان اسکندر مقدونی |
35 | دادهرمز | داده هرمز، خداداد، نام موبدی در زمان ساسانیان |
36 | دارنوش | نام یکی از وزیران بخت نصر |
37 | داریا | (تلفظ: dāriyā) در پارسی باستان یعنی دارنده، دارا |
38 | داریاو | نام یکی از شهریاران پارس در زمان سلوکیها |
39 | دارینوش | دارنده حیات، زنده، نام یکی از پادشاهان کیانی، ظاهراً محرف داریوش است. |
40 | داریوش | دارا، دارندهی نیکی (بهی)؛ نام سه تن از شاهان ایرانی از سلسلهی هخامنشی. |
41 | داشاب | هدیه، داد و دهش و چیزی به مردم دادن |
42 | داشاد | هدیه، عطا و بخششی که پارسیان روز عید به مردم میدادهاند. |
43 | دامور | آواز نرم و لطیف |
44 | دانا | دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاهی، عالم، علیم. |
اسامی پسرانه (فارسی-عربی) با حرف د (دال)
- دادعلی : داد (فارسی) + علی (عربی)، داده علی (ع)، آن که عدل و دادی چون علی (ع) دارد.
- دوست محمد : دوست (فارسی) + محمد (عربی) دوستدار محمد
- دین محمد : دین (فارسی) + محمد (عربی)، دارای دین محمد (ص)، نام یکی از پادشاهان ازبک
اسامی عبری پسرانه با د
ردیف | اسم | معنی |
1 | داوید | داوود |
2 | داوود | محبوب؛ شاه عبرانیان که شاعر و پیغمبر بود. |
3 | دانیال | قضاوت خدا، یا خدا حاکم من است؛ یکی از چهار پیغمبر بزرگ بنیاسرائیل |
4 | دان | قاضی، داور نام یکی از پسران یعقوب (ع) |
5 | داتان | مربوط به چشم، نام یکی از رؤسای یهود |
اسم ترکی پسر با حرف د
- دایان : سرافرازی، تکیه گاه
- دومان : مه، غبار
اسامی پسرانه عربی که با حرف دال شروع میشوند
- دها : (تلفظ: dahā) زیرکی، هوشمندی
- دیار : سرزمین، کشور، موطن، زادگاه
اسم فرانسوی پسر با حرف د
- دیان : (دخترانه و پسرانه) هم معنی با دیانا، (در اسطورههای رومی) الههی ماه، جنگلها، جانوران و زایمان، همتای آرتمیس یونانی، حاکم
اسم کردی پسرانه با حرف د
- دادیار : حامی قانون، مجری عدالت
بیشتر بخوانید :
۵۵ اسم خاص برای صدا زدن همسر در خانه
۱۳۰ اسم دخترانه پرطرفدار در ایران + معنی و فراوانی نام
۲۷۵ اسم دختر که با حرف آ شروع میشوند
اسامی پسرانه به ترتیب حروف الفبا
جدول اسامی پسرانه با اول حرف مورد نظر | |||||||
الف (اَ.اِ.اُ) | آ | ب | پ | ت | ث | ج | چ |
ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س |
ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف |
ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه (ه،هـ) |
ی |
۱ دیدگاه