
اسم پسر با ف
اسم پسر با ف : زمانی که پدر و مادرهای ما برایمان اسم انتخاب می کردند نمی دانستند که روزی ما با این اسامی می خواهیم ایمیل ساخته و یا در شبکه های اجتماعی عضو شویم.
ما هم نمی دانیم ۲۰ سال دیگر فرزندانمان از اسمشان چه استفاده های دیگری خواهند کرد، اما لااقل می توانیم شرایط امروز را در نظر گرفته و نامی برایشان برگزینیم که با حروف لاتین فقط به یک صورت تایپ شود.
بعضی نام ها بر خلاف ظاهر کوتاهی که دارند، تعداد بخش های زیادی داشته و نام های طولانی محسوب می شوند. برخی نام ها نیز به لحاظ ترکیب حروف و تلفظ سختی که دارند در جامعه به اشکال ساده تری تلفظ می گردند.
اسامی فارسی پسرانه که با ف شروع میشوند
ردیف | اسم | معنی |
1 | فیروز | برنده، پیروز، پیروزمند، ظفرمند، غالب، فاتح |
2 | فریین | بیننده شکوه و جلال |
3 | فیروزان | پیروزان. غالبان |
4 | فرخ یسار | دارای مال و ثروت خجسته و مبارک |
5 | فغانیش | از شخصیتهای شاهنامه |
6 | فرینوش | دارای خجستگی و شکوه، جاوید و ماندگار |
7 | فریتون | از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر آبتین و فرانک |
8 | فریشاد | خوشحال شاد و باشکوه |
9 | فریمان | خجسته، مبارک، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند و خجسته ، دارای اندیشه ی خجسته.خیراندیش و نیک اندیش |
10 | فریمن | زیبا اندیش، خوش فکر. نیک منش ، خوب ،بهتر |
11 | فریمند | صاحب زیبایی و شکوه |
12 | فرینام | دارای نام با شکوه و زیبا |
13 | فریبرز | پسر کیکاووس و برادر سیاوش - به معنی بزرگ زاده. خوش اندام و خوش قد و قامت |
14 | فریان | از شخصیتهای شاهنامه، آزاده |
15 | فری توس | از نامهای باستانی |
16 | فرهود | کودک پر گوشت و خوب صورت، مرد درشت اندام |
17 | فرهوش | دارنده فر و هوش، نام فرماندار طبرستان در زمان داریوش پادشاه هخامنشی . فر به معنی خداوندگار و ایزد و هوش به معنی ذکاوت می باشد |
18 | فرهوشداد | دارنده فر و هوش |
19 | فرهمند | بخرد، عاقل، هوشمند، پرشوکت، شکوهمند، دارای شکوه و وقار، نورانی |
20 | فرهان | با شکوه و بزرگ |
21 | فرهاد | با شکوه زاده شده . یاری دهنده. پایبند به عشق |
22 | فروهل | نام پهلوانی ایرانی در سپاه رستم پهلوان شاهنامه |
23 | فرورتیش | فر:شکوه ور::ورای.بزرگی تیش::کیش.دین |
24 | فرنور | آنکه چهره ای روشن و درخشان دارد |
25 | فرواک | پیشگفتار، پیش سخن، نام پسر سیامک پادشاه پیشدادی |
26 | فرود | پایین، تحت، زیر، نزول.سرازیری |
27 | فرنود | برهان، دلیل. دارنده نشان آریایی |
28 | فرند | حریر منقش، بسیار نرم و لطیف و زیبا |
29 | فرنام | بهترین نام، بالاترین نام - نام پرشکوه |
30 | فرناک | نام پادشاه کاپادوکیه که پس از اسکندر در آسیای صغیر حکومتی تشکیل داد. |
31 | فرناس | نیم خواب و خواب آلود |
32 | فرناد | زیرک و باهوش |
33 | فرمین | به معنی شکوه و جلال و اسم یکی از شاه دخت های سلسله ماد |
34 | فرمند | شکوهمند، دارای شکوه و وقار |
35 | فرسمن | نام پادشاه گرجستان در زمان اردوان سوم پادشاه اشکانی |
36 | فرشاد | نام روح و عقلِ کره مریخ، شکوه، شادی، شادی بزرگ. پادشاهان شاد ودرست کار |
37 | فرشید | دارای شکوه و عظمتی چون خورشید، . مرد غرور عاشق قدرت و پیشرفت و انسانیت. مردی مغرور ولی مهربان |
38 | فرشیدورد | نام برادر ویسه که یکی از پهلوانان توران بود، |
39 | فرمد | نام روستایی در نزدیکی طوس |
40 | فرمان | امر، حکم، دستور، سفارش، فرمایش |
41 | فرغان | فرغانه، نام شهری در ترکستان قدیم |
42 | فرطوس | از شخصیتهای شاهنامه، نام مهندسی رومی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی |
43 | فرغار | نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی |
44 | فرشیم | قسم |
45 | فرسام | دارای شکوه و عظمتی چون سام. آتش شکوهمند، آتش زبانه دار |
46 | فرساد | حکیم، دانشمند، دانا، عاقل |
47 | فرزین | دانا،آگاه،خردمند . ثروتمند. با عظمت |
48 | فرزیان | نام روستایی در نزدیکی بروجرد |
49 | فرزان | خردمند، عاقل، حکیم، دانش، استواری |
50 | فرزام | لایق، در خور، شایسته، سزاوار |
51 | فرزاد | با فر و شکوه زاده شده، زاده شکوه و جلال.بزرگزاده |
52 | فردین | بهترین عمل. بزرگی مهربانی. فر +دین یعنی شکوه دین |
53 | فردادمنش | نام یکی از سرداران هخامنشی |
54 | فارناس | نام برادر همسر داریوش |
55 | فرداد | فر + داد، داده شکوه، زیبایی و جلال |
56 | فرخزاد | نام فرشته موکل بر زمین |
57 | فرخان | بزرگ،فرخنده |
58 | فرخ یار | دارای یار مبارک و خجسته یا یار فرخنده و مبارک |
59 | فرخ شاد | فرخ (مبارک) + شاد، نام یکی از درباریان در زمان ساسانیان |
60 | فرخ زند | فرخ (مبارک) + زند (زندگی بخشیدن) |
61 | فرخ روز | روزگار خجسته و مبارک |
62 | فرخ داد | فرخ (مبارک) + داد (عدالت) |
63 | فرخ تاش | مبارک خوش یمن و هم قدم |
64 | فرخ به | بهترین شادی |
65 | فرجود | معجزه، اعجاز |
66 | فرخ | خجسته، فرخنده، مبارک، همایون، درخشان، زیبا |
67 | فرتوس | فر به معنی شکوه و توس از ریشه ی اوستایی تو به معنی توانایی. صاحب شکوه و توانایی |
68 | فرتاش | وجودی که در برابر عدم است. قهرمان |
69 | فارناک | نام برادر همسر داریوش سوم پادشاه هخامنشی |
70 | فاریاب | آبی که از باران پارسال در مکانی ذخیره شده |
71 | فربین | بیننده ی شکوه و جلال |
72 | فربود | راست، درست واقعیت.واقعی |
73 | فربد | فربد به معنی فرشته و نگهبان عظمت و شکوه است.قد بلند |
74 | فرامرز | مرکب از فر + آمرز، آمرزنده دشمن. بسیار بزرگوار |
75 | فرابرز | نام پهلوانی ایرانی از سپه داران و رایزنان دارا |
76 | فراهل | نخستین پادشاه پیشدادی |
77 | فراهیم | نام جد زرتشت |
78 | فرایین | از شخصیتهای شاهنامه |
79 | فراهین | نام یک ایرانی معروف در زمان قباد. |
80 | فرازمان | دارای اندیشه بلند، دارای افکار متعالی |
81 | فراراد | بالاتر از بخشندگی. بسیار سخاوتمند |
82 | فرازان | منسوب به فراز، برتر، ارجمند |
اسامی عربی پسرانه با اول حرف ف
ردیف | اسم | معنی |
1 | فلق | بامداد، پگاه، سپیده دم، سحر، شفق، صبح، صبحگاه، صبحگاهان، فجر، شکافتگی |
2 | فلک الدین | نام طایفه ای از کردان |
3 | فیض الله | لطف و محبت خداوند |
4 | فیاض | بخشنده، جوانمرد، فایض، فیض رسان |
5 | فکرعلی | آن که دارای فکر و اندیشه ای همچون حضرت علی (ع) است |
6 | فضیل | برتری در دانش، هنر و اخلاق، فضل، ارزش و اهمیت |
7 | فضل الله | لطف و توجه خداوند. کسی که مورد لطف خداوند قرار گرفته |
8 | فضل | حکمت، دانایی، دانش، علم، برتری، احسان، بخشش، کرم.فرهیختگی |
9 | فصیح الملک | آن که در کشور خود در فصاحت از همه بالاتر است |
10 | فصیح الزمان | آن که در زمان خود در فصاحت از همه بالاتر است |
11 | فصیح الدین | دارای روشنی و فصاحت در دین |
12 | فصیح | بلیغ، زبان آور، شیوا، غرا، گشاده زبانخوش سخن، گویا، شیوا |
13 | فریدالزمان | آن که در زمان خود بی مانند، بی همتا، تک، و بی نظیر است |
14 | فریدالدین | یگانه در دینبی نظیر در دین داری و دین ورزی |
15 | فردان | یکتا، یگانه |
16 | فرصت | فراغت، مجال، زمان، نوبت، وقت، فرجه، مهلت |
17 | فرض | ضروری، لازم، مهم، انگار، پنداشت، پندار، خیال، فکر، گمان، وهم، |
18 | فرقان | سوره بیست و پنجم از قرآن کریم دارای هفتاد و هفت آیه. جداکننده حق و باطل، |
19 | فرقد | هر یک از دو ستاره فرقدین |
20 | فرهود | کودک پر گوشت و خوب صورت، مرد درشت اندام |
21 | فرید | یگانه . یکتا. بی مانند. بی نظیر |
22 | فرحت | شادی، شادمانی مسرت. لذت |
23 | فرحان | شادان شاد، مسرور، خوشحال ، خندان |
24 | فرج الله | فرج الله اسم پسرانه است، معنی فرج الله: (عربی) گشایش خدا، گشایش و فراوانی از سوی خدا. |
25 | فرج | به دست آمدن وضعیت مناسب یا مورد علاقه در کار؛ گشایش در کار و از میان رفتن غم و رنج. |
26 | فتح الدین | پیروزی در دین |
27 | فتح الله | پیروزی در راه خدا |
28 | فراست | زیرکی، هوشیاری، درک و فهم |
29 | فداک | نام روستایی در حجاز |
30 | فخرالملک | مایه افتخار سرزمین |
31 | فخرالدین | سبب سربلندی و افتخار دین |
32 | فتوت | جوانمردی، بخشندگی، سخاوت |
33 | فتحعلی | فتح (پیروزی) + علی (بلندمرتبه) |
34 | فتاح | یکی از نامهای خدای تعالی.بسیارگشاینده، کارگشا، نصرت دهنده |
35 | فایق | پیروز، چیره، غالب، فاتح، مسلط، برتر، عالی، والا |
36 | فایض | فیاض، فیض رسان، سرشار، لبریز |
37 | فؤاد | دل، قلب |
38 | فائز | فایز، نایل، رستگار |
39 | فائض | فایض، آنکه فیض و منفعت میآورد. |
40 | فاتح | پیروز. برنده |
41 | فایز | نایل، رستگار |
42 | فاطن | زیرک، دانا، آگاه |
43 | فاطر | آفریننده، خالق، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم |
44 | فاضل | دارای فضیلت و برتری در علم |
45 | فاروق | تمیز دهنده و فرق گذارنده، لقب عمر خلیفه دوم |
46 | فارد | یگانه، تنها، تک، یکه |
بیشتر بخوانید :
اسم پسر با آ : ۲۴۰ اسم زیبای پسرانه که با حرف آ شروع میشوند
اسم پسر با ث : اسامی پسرانه که با حرف ث شروع میشوند
اسم پسر با ج : فهرستی از اسامی پسرانه که با حرف ج شروع میشوند
لیست کامل اسامی پسرانه که با حرف ب شروع می شود
اسم پسر با ط : زیباترین اسامی پسرانه با حرف ط
اسم پسر با ظ : اسامی پسرانه که با ظ شروع میشوند
اسم پسر با ص : منتخبی از زیباترین اسامی پسرانه با اول حرف (ص)
اسم پسر با س : ۷۸ اسم از تاپ ترین اسامی پسرانه با حرف س
اسم پسر با ژ : کاملترین لیست اسامی پسرانه با اول حرف (ژ)
اسامی اوستایی - پهلوی پسرانه با ف
ردیف | اسم | معنی |
1 | فریدون | از شخصیتهای شاهنامه، اسم پسر آبتین و فرانک، از پادشاهان پیشدادی ایران و به بند کشنده ضحاک ماردوش، به معنی دارای شکوهی اینچنین (باشکوه) |
2 | فرهام | نیک اندیش، تغییر یافته واژه اوستایی فرایوهومت |
3 | فروهر | در دین زرتشت نام صورت غیرمادی مخلوقاتی که برای محافظت از آسمان فرود می آیند. |
4 | فرشاسب | دارنده اسب تنومند، نام یکی از سرداران کمبوجیه |
5 | فرجاد | فاضل و دانشمند |
6 | فرخ زات | صورت دیگری از فرخزاد، نام پدر آذرفرنبغ مؤلف دینکرت |
7 | فاتک | معرب از پهلوی، نام پدر مانی در زمان شاپور اول پادشاه ساسانی |
8 | فراوک | نام پسر نساک و سیامک در داستان آفرینش اوستا |
اسامی پسرانه عبری با ف
- فاران : معرب از عبری، موضع مغازهها، نام دشتی که بنی اسرائیل در آن جا گردش می کردند.
- فرام : معرب از عبری، تندرو
- فراییم : معرب از عبری نام پسر یوسف (ع)
بیشتر بخوانید :
اسم پسر با ت : لیست نام های پسرانه که با حرف ت شروع میشوند
کامل ترین لیست اسم پسر که با حرف پ شروع میشوند
اسم پسر با ر : فهرست کامل اسامی پسرانه که با (ر) شروع میشوند
اسم پسر با خ : لیست کامل از اسامی پسرانه که با (خ) شروع میشوند
کامترین لیست اسامی زیبای پسرانه که با حرف غ شروع میشوند
اسم پسر با ز : لیست کامل اسامی پسرانه که با حرف ز شروع می شوند
اسم پسرانه با الف : فهرست کامل اسامی پسرانه که با الف شروع میشود
اسم پسر با چ : کاملترین مرجع نام پسرانه که با حرف چ شروع میشوند
اسم پسر با د : اسامی پسرانه که با حرف د (دال) شروع میشوند
اسم پسر با ح : کاملترین مرجع نام پسرانه که با حرف ح شروع میشوند
اسم پسر با ف قدری برای تمامی والدین گمراه کننده و گاها انتخاب این اسم سخت است. حال بنا به درخواست های مکرر شما کاربران بر آن شدیم تا اسامی پسرانه که با ف شروع میشوند را برای شما عزیزان تهیه کنیم. از شما خواهشمندیم نظرات و اسم مورد نظر خود را برای ارسال کرده و این صفحه را با دیگر والدین به اشتراک بگذارید.
اسامی پسرانه به ترتیب حروف الفبا
جدول اسامی پسرانه با اول حرف مورد نظر | |||||||
الف (اَ.اِ.اُ) | آ | ب | پ | ت | ث | ج | چ |
ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س |
ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف |
ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه (ه،هـ) |
ی |