دلگرم
امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
شعر افغانی | برگزیده زیباترین اشعار کوتاه و بلند افغانی
7
زمان مطالعه: 4 دقیقه
متن شعر افغانی عاشقانه - شعر غزل افغانستان - شعر افغانی وطن - متن شعر افغانی غمگین - شعر افغانی ملنگی - اشعار افغانی کوتاه - کتاب شعر افغانی - شعر در مورد افغانستان مظلوم

گلچین زیباترین اشعار عاشقانه غمگین افغانی

قــلم در پنــجة من نخلِ ســـرما خـــرده را ماند
دوات از خشــــک مــغزی ها دهانِ مرده را ماند
نه پیـــوندی به دیــروزی نه امــیدی به فردائــی
دل بـــی حاصل من شـــهر طـوفان برده را ماند
تکانـــی هــــم نخورد از آهِ آتشـــبارِِ مظـــلومان
دلِ سختِ ستمگر سـنگِ پیکان خورده را مـاند
گـــل عشـــــقم که بود از نـــوبهار آرزو خنـــدان
کنــون در پــای جـــانان غنچــــة پـژمرده را ماند
ســــر بیدرد کز شــتور تمــــنا نیســـتش بهــره
بشـــاخ زنـــدگــــانـی میـتتوة افســـرده را ماند
ز بس در هر چه دیدم داشت رنگِ رنج و آزاری
جهان در چشــم من یکســــر دل آزرده را ماند
خلیل الله خلیلی

متن شعر افغانی عاشقانه - شعر غزل افغانستان - شعر افغانی وطن - متن شعر افغانی غمگین - شعر افغانی ملنگی - اشعار افغانی کوتاه - کتاب شعر افغانی - شعر در مورد افغانستان مظلوم

شعر افغانی عاشقانه برای استوری

گل زعفران، گل زعفران
تنها تو حال مرا می فهمی و زنبورهای عسل،
هیچ کس ما را برای خودمان نمی خواهد.

من طاقت می آورم
اما گاهی پاهایم لج می کنند
اسب های غمگین در سرم، آرام نمی گیرند
و دستهایم مدام می پرسند
پس کِی؟ کی؟ کجا؟
گل زعفران
با تو حرف می زنم
که سوال نمی کنی.

من طاقت می آورم
اما گاهی از خودم می پرسم
اگر نقابم را بردارم
چند نفر در قاب عکسهایم باقی می مانند؟

گل زعفران، گل زعفران
مگر چند بار زنده گی می کنیم؟
که اینقدر مرده گی می کشیم.

الیاس علوی

separator line

شعر افغانی غمگین در وصف دخت افغان

نیست شوقی که زبان باز کنم، از چه بخوانم؟
من که منفور زمانم، چه بخوانم چه نخوانم

چه بگویم سخن از شهد، که زهر است به کامم
وای از آن مشت ستمگر که بکوبیده دهانم

نیست غمخوار مرا در همه دنیا که بنازم
چه بگریم، چه بخندم، چه بمیرم، چه بمانم

من و این کنج اسارت، غم ناکامی و حسرت
که عبث زاده‌ام و مهر بباید به دهانم

دانم ای دل که بهاران بود و موسم عشرت
من پربسته چه سازم که پریدن نتوانم

گرچه دیری است خموشم، نرود نغمه ز یادم
زان که هر لحظه به نجوا سخن از دل برهانم

یاد آن روز گرامی که قفس را بشکافم
سر برون آرم از این عزلت و مستانه بخوانم

من نه آن بید ضعیفم که ز هر باد بلرزم
دخت افغانم و برجاست که دایم به فغانم

نادیه انجمن

separator line

شعر افغانی کوتاه عاشقانه

بشکند دستی که خم در گردن یاری نشد

کور به، چشمی که لذت‌گیر دیداری نشد

صد بهار آخر شد و هر گل به فرقی جا گرفت

غنچه باغ دل ما زیـــــــــب دستاری نشد

هرکه آمد در جهان بودش خریداری، ولی

پیر شد زیب النسا او را خریداری نشد !

مَخفی بَدَخشی

separator line

شعر افغانی نو

ترانه افغانی ام
من و ترانه ی افغانی ام، من و نگاه پریشانی ام
به من چه می دهد این غربت ها،به جز بهانه که زندانی ام
به حبس دایم تو محکوم،بغض و دیده ی بارانی ام
ز شور تو چه قَدَر گرمست،سه شنبه دوم آبانی ام
بیا کمی ز سرم به در شو،ز این تفکر رندانی ام
مرو که می رود این مطلع ها، من و ترانه ی افغانی ام

مرضیه سادات هاشمی

separator line

شعر افغانی غمگین

باز افغانی

وارث جنگ است و ویرانی

مشق کردم انتهای جهل و نادانی

خانه و کاشانه اش را می زند آتش بدست خود

روز و شب محتاج هرکس باز پس مانی

می شود در خانه زندانی

غیرانسانی

چشم بارانی

مرغ دل در سینه زندانی

آسمان ابری شده این بحرطوفانی

قایق بشکسته در اموج دریا غرق گردیده

قلب مجروح مرا هم نیست درمانی

من ندیدم عهد و پیمانی

وای افغانی

separator line

شعر برای افغانستان | گلچین شعرهای زیبا درباره افغانستان

شعر برای دختر افغان | مجموعه ای از برترین شعرها درباره دختر افغان



این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.3 از 5 (7 رای)  

۱ دیدگاه

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید

داود س. | ۵ ماه پیش
ز فراوانی تا از دست دادن
داشتم وطنی که در پیشرفت بوده
جامعه‌ای دوستانه که همیشه گنج بود
چشم انتظاری داشتم که تنها صلح بوده
آرزوی داشتم که همیشه آرامی بوده
اندیشه‌هایی داشتم که همیشه شمرده بوده
شناختی داشتم که آنرا ارزشی بوده
خانه‌ای داشتم که مال خودم بوده
خانواده‌هایی داشتم که نزدیک بوده
روسوخی داشتم که از مردم جلب بوده
شهرتی داشتم که بسیار بالا بوده
نامی داشتم که ‌درخشیده بوده
حترامی داشتم که آنرا حاصلم بوده
عشقی داشتم که همیشه به یادم بوده
ارزشی داشتم که همیشه افتخارم بوده
زندگی‌ای داشتم که خوشبختی بوده
سرگرمی‌هایی داشتم که هیجان‌انگیز بوده
غذاهایی داشتم که طبیعی بوده
میوه‌هایی داشتم خوشمزه بوده
پولی داشتم که مرا کافی بوده
موتری داشتم که گرانبها بوده
دوستانی داشتم که بسیار مهربان بوده
همسایه‌هایی داشتم که رفیقانه بوده
تصمیم‌هایی داشتم که صحیح بوده
خاطراتی داشتم که همیشه خوشایند بوده
مگر حالات همه را از داود ربوده بوده
0
0

hits