وحشی بافقی
کمالالدّین یا شمسالدّین محمّد وحشی بافقی یکی از شاعران نامدار سدهٔ دهم ایران است که در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهر بافق از توابع یزد چشم به جهان گشود.
دوران زندگی او با پادشاهی شاه طهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده همزمان بود. وی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش سپری نمود.
وحشی در جوانی به یزد رفت و از دانشمندان و سخنگویان آن شهر کسب فیض کرد و پس از چند سال به کاشان عزیمت نمود و شغل مکتبداری را برگزید.
وی پس از روزگاری اقامت در کاشان و سفر به بندر هرمز و هندوستان، در اواسط عمر به یزد یا کرمان دقیقا مشخص نیست بازگشت و تا پایان عمر (سال ۹۹۱ هجری قمری) در این شهر زندگی کرد.
شعر روزی که نماند دگری بر سر کویت از وحشی بافقی
پیش تو بسی از همه کس خوارترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کویت
دانی که ز اغیار وفادار ترم من
بر بی کسی من نگر و چارهٔ من کن
زان کز همه کس بی کس و بییارترم من
بیداد کنی پیشه و چون از تو کنم داد
زارم بکشی کز که ستمکار ترم من
وحشی به طبیب من بیچاره که گوید
کامروز ز دیروز بسی زارترم من
بیشتر بخوانید :
شعر: دوستان شرح پریشانی من گوش کنید از وحشی بافقی
شعر زیبای عقاب و زاغ از دکتر پرویز خانلری
شعری از فردوسی به نام روزگار نامناسب مردم ناسازگار
شعر روز وداع یاران مارا امان ندادند | تا بیکران معینی کرمانشاهی
باز آمد بوی ماه مدرسه | شعر روز اول لاله ای خواهم کشید
۱۰ تا از زیباترین و ناب ترین شعرهای بهاری از شاعران بزرگ
شعر روز وداع یاران : غزلی از سعدی
شعر زیبای آب را گل نکنیم، از سهراب سپهری + دکلمه خسرو شکیبایی
شعر روز ۱۳ بدر شهریار : سیزده بدر در شعر استاد شهریار
شعر روز ها فکر من این است همه شب سخنم از مولانا
دیدگاه ها