جملات قصار و پند آموز از دکتر علی شریعتی
هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود ، چیزی یاد نگرفتم . . .
دکتر علی شریعتی
متن زیبا در مورد عاشقی کردن
مادرم میگفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب؛
هزار شب است پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام
دکتر علی شریعتی
بزرگترین اقیانوس آرام است
آرام باش تا بزرگترین باشی
دکتر علی شریعتی
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد،
نمی خواهم بدانم کوزه گر از اندام بدنم چه خواهد ساخت،
ولی بسیار مشتاقم از خاک گلویم سوتکی سازد،
سوتک به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی ،
دم گرم خوشش را بر گلویم سخت بفشارد،
و خواب خفتگان را آشفته تر سازد،
بدین سان بشکند در من
سکوت مرگبارم را......
دکتر علی شریعتی
جامعه 2 طبقه دارد:
1-طبقه ای که می خورد و کار نمی کند
2-طبقه ای که کار می کند و نمی خورد
دکتر علی شریعتی
بیشتر بخوانید::
۷۱ متن و جمله زیبای عاشقانه از دکتر علی شریعتی
متن و سخنان زیبا و تاثیرگذار دکتر علی شریعتی در مورد زن (مادر)
سخنان زیبا از دکتر علی شریعتی در قالب متن برای استوری و استاتوس
تمام بدبختی های آدم مال این دو کلمه است:یکی داشتن ویکی خواستن.
دکتر علی شریعتی
چقدر دوست دارم این سخن مسیح را
« از راه هایی مروید که روندگان آن بسیارند از راه هایی بروید که روندگان آن کم اند!»
دکتر علی شریعتی
دو پدیده را مردم یا عوام نمی توانند از هم سوا کنند،یکی شورمذهبی است یکی شعور مذهبی که این دو ربطی به هم ندارند آن کسی که شور مذهبی دارد خیال می کند که شعور مذهبی هم دارد.
دکتر علی شریعتی
هرکس – نه تنها – به میزان معلوماتی که دارد عالم نیست بلکه به میزان مجهولاتی که در عالم احساس می کند عالم است
دکتر علی شریعتی
جملات انگیزشی در مورد زندگی کردن
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت.
دکتر علی شریعتی
متن سپاس گذاری از خداوند
خدایــــــــــا سرنوشت مرا خیر بنویس
تقدیری مبارک
تا هرچه را که تو دیر می خواهی زود نخواهم
وهرچه را که تو زود میخواهی دیر نخواهم
دکتر علی شریعتی
خدایا ! به من توفیق تلاش در شکست...صبر درنومیدی...رفتن بی همراه...جهاد بی سلاح...
کاربی پاداش..فداکاری درسکوت...دین بی دنیا...خوبی بی نمود…
عظمت بی نام… خدمت بی نان...ایمان بی ریا...
گستاخی بی خامی…مناعت بی غرور..عشق بی هوس ..تنهایی در انبوه جمعیت ودوست داشتن بی آنکه دوست بداند…روزی کن
دکتر علی شریعتی
متن کوبنده و دندان شکن از دکتر شریعتی
نان
مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور، حرفت را من می زنم.
فاشیسم می گوید: رفیق نانت را من می خورم، حرفت را هم من می زنم و تو فقط برای من کف بزن.
اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی.
اسلام دروغین می گوید: تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم، اماّ آن حرفی را که ما می گوییم بزن.
دکتر علی شریعتی
اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست
او جانشین همه نداشتنهاست
نفرین ها و آفرین ها بی ثمر است
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند
و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد
تو مهربان جاودان آسیب نا پذیر من هستی
ای پناهگاه ابدی
تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی
دکتر علی شریعتی
هیچکس حرف آن ملایی را که می گوید ، « موسیقی حرام است » ،
ولی اصلا نه در عمرش موسیقی شنیده
و نه اگر بشنود می فهمد ، گوش نمی دهد !
ای کسی که می گویی « غنا» حرام است ،
اصلا تو می فهمی « غنا » چیست ؟
دکتر علی شریعتی
آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک می ریزد،زندگی به رنج کشیدنش می ارزد.
دکتر علی شریعتی
تو هرچه می خواهی باش ، اما ... آدم باش !!!
چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها است که به این مردم،
آسایش و خوشبختی بخشیده است !!!
مگر نمی دانی بزرگ ترین دشمن آدمی فهم اوست؟
پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی.
امروز گرسنگی فکر ، از گرسنگی نان فاجعه انگیزتر است .
برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن !
دکتر علی شریعتی
به سه چیز تکیه نکن غرور، دروغ و عشق آدم با غرور می تازد با دروغ می بازد و با عشق می میرد.
دکتر علی شریعتی
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند
پرهایش سفید می ماند
ولی قلبش سیاه میشود
دکتر علی شریعتی
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست
اسراف محبت است
دکتر علی شریعتی
برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد
هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد
دکتر علی شریعتی
خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز . چگونه مردن را خود خواهم آموخت .
دکتر علی شریعتی
زندگی چیست ؟
نان . آزادی . فرهنگ . ایمان و دوست داشتن .
دکتر علی شریعتی
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
دکتر علی شریعتی
اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است
دکتر علی شریعتی
وقتی خواستم زندگی کنم،راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم.
دکتر علی شریعتی
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری
دکتر علی شریعتی
جهان را ما ، نه آنچنانکه واقعا هست می بینیم ، جهان را ما آنچنانکه ما واقعا هستیم ، می بینیم.
دکتر علی شریعتی
خداوندا
نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه زجری می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.
دکتر علی شریعتی
مهربانی جاده ای است که هرچه پیش می روند ، خطرناک تر می گردد.
دکتر علی شریعتی
وقتی هیچ مشکلی سر راهم نبود میفهمم که راهمو اشتباه رفته ام.
دکتر علی شریعتی
خدایا دل مرا آنقدر صاف بگردان تا قبل از پایین آمدن دستم دعایم مستجاب گردد.
دکتر علی شریعتی
دستانم بوی گل میدادند مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند. نگفتند که شاید گلی کاشته است.
دکتر علی شریعتی
پیروزی یکروزه به دست نمی آید ، اما اگر خود را پیروز بشماری ، یکباره از دست میرود.
دکتر علی شریعتی
انسان به میزانی که می اندیشد ، انسان است، به میزانی که می آفریند انسان است نه به میزانی که آفریده های دیگران را نشخوار می کند
دکتر علی شریعتی
وارد کردن علم و صنعت ، در اجتماع بی ایمان و بدون ایدوئولوژی مشخص ، همچون فرو کردن درخت های بزرگ و میوه دار است در زمین نامساعد در فصل نا مناسب
دکتر علی شریعتی
فلسفه زندگی انسان امروز در این جمله خلاصه می شود : فدا کردن آسایش زندگی برای ساختن وسایل آسایش زندگی
دکتر علی شریعتی
خدایا:عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار
دکتر علی شریعتی
متن زیبا در مورد نا امیدی
ضعف و یأس ! هرگز! این دو فرزند نامشروع زوجی است که در آن ، پدر « کفر » است و مادر« خودخواهی »
دکتر علی شریعتی
چرا می آسایی ؟ تا بتوانم کار کنم! چرا کار می کنی؟ تا بتوانم بیاسایم. تولید برای مصرف و مصرف برای تولید .انسان امروز چه می کند ؟ این همه رنج و تلاش سرسام آور برای چیست؟ برای تهیه وسایل آسایش .آسایش زندگیش فدای ساختن ِ وسایل آسایش زندگی
دکتر علی شریعتی
آن هایی که رفتند کاری
چه بسیارند کسانی که همیشه حرف می زنند بی آنکه چیزی بگویند و چه کم اند کسانی که حرف نمی زنند اما بسیار می گویند.
دکتر علی شریعتی
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود کاش بجای نشان دادن زخمهای تنش افکارش را نشانمان می دادند
دکتر علی شریعتی
برایتان دعا میکنم تا خدا از شما بگیرد هر آنچه که خدا را از شما میگیرد .
دکتر علی شریعتی
متن زیبا در مورد فکر کردن قبل از صحبت کردن
و پیش از اینکه بیندیشی که چه بگویی بیندیش که چه می گویم
دکتر علی شریعتی
اگر توانستی نفهمی می توانی خوشبخت باشی
دکتر علی شریعتی
آدم وقتی فقیر میشود خوبیهایش هم حقیر میشوند اما کسی که زر دارد یا زور دارد عیبهایش هم هنر دیده میشوند و چرندیاتش هم حرف حسابی بحساب می آیند
دکتر علی شریعتی
درباره خدا اینگونه گفته دکتر شریعتی
نمی دانم که در طرح بزرگ خدا من
چه نقشی دارم و چه سرنوشتی؟ ولی
این قدر مطمئنم که بی هیچ نیست.»
دکتر علی شریعتی
عشق زیر باران و با هم خیس شدن نیست.عشق این است که تو خیس شوی و معشوقت نه و او نفهمد که چرا هیچ وقت خیس نشد
دکتر علی شریعتی
متن زیبایی در مورد تنهایی
هیچ گاه تنهایی و کتاب و قلم ، این سه روح و سه زندگی و سه دنیای مرا کسی از من نخواهد گرفت … دیگر چه می خواهم ؟ آزادی چهارمین بود که به آن نرسیدم و آن را از من گرفتند.
دکتر علی شریعتی
متن عاشقانه و احساسی از دکتر شریعتی
من ایمانم را
عشقم را
به زندگی کردن نیز نخواهم آلود
دکتر علی شریعتی
ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکرکنم
تا این که در مسجد بشینم و به کفشهایم فکر کنم
دکتر علی شریعتی
با همه چیز درآمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو
که در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش
دکتر علی شریعتی
عید ما روزی است که آذوقه یک سال دهقانی مصرف یک روز اربابی نشود.
دکتر علی شریعتی
متن زیبا درمورد انسانیت
دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، در عزایش گوسفند ها سر بریدند.
دکتر علی شریعتی
متن زیبا درمورد انسانیت
روزگاریست که شیطان فریاد میزند آدم پیدا کنید ! سجده خواهم کرد.
دکتر علی شریعتی
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:
- آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند. عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
- آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند. مردگانی متحرک درجهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصیتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهشان یکی است.
- آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم هستند. آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
- آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هستند.
دکتر علی شریعتی
شگفتانگیزترین آدمها.
در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم، باز میشناسیم، می فهمیم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان.
اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان میآید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
دکتر علی شریعتی
متن زیبا و آموزنده از دکتر شریعتی
پدرمومن من ... مادر مقدس من ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی ! که صبح و ظهر و شب انجام می دهی اما نه معانی الفاظ و ارکانش را می دانی و نه فلسفه حقیقی و هدف اساسی اش را می فهمی. تمام نتیجه کار تو و آثار نماز تو این است که پشت تو قوز درآورد و پیشانی صافت پینه بست و فرق من بی نماز با تو نمازگزار فقط این است که من این دو علامت تقوی را ندارم!
تو می گویی: نماز خواندن با خدا سخن گفتن است. تصورش را بکن کسی با مخاطبی مشغول حرف زدن باشد اما خودش نفهمد که دارد چه می گوید؟ فقط تمام کوشش اش این باشد که با دقت و وسواس مضجکی الفاظ و حروف را از مخارج اصلی اش صادر کند. اگر هنگام حرف زدن "ص" را "س" تلفظ کند حرف زدنش غلط می شود اما اگر اصلا نفهمد چه حرفهایی می زند و به مخاطبش چه می گوید غلط نمی شود!
اگر کسی روزی پنج بار و هر بار چند بار با مقدمات و تشریفات دقیق و حساس پیش شما بیاید و با حالتی ملتمسانه و عاجزانه و اصرار و زاری چیزی را از شما بخواهد و ببینید که با وسواس عجیبی و خواهش همیشگی خود را تلفظ می کند اما خودش نمی فهمد که چه درخواستی از شما دارد چه حالتی به شما دست می دهد؟ شما به او چه می دهید؟ و وقتی متوجه شدید که این کار برایش یک عادت شده و یا بعنوان وظیفه یا ترس از شما هم انجام می دهد دیگر چه می کنید؟ گوشتان را پنبه نمی کنید؟
اگر خدا از آدم خیلی بی شعور و بلکه آدمی که مایه مخصوص ضد شعور دارد بدش بیاید همان رکعت اول اولین نمازش با یک لگد پشت به قبله از درگاه خود بیرونش می اندازد و پرتش می کند توی بدترین جاهای جهان سوم تا در چنگ استعمار همچون چهارپایان زبان بسته ی نجیب بار بکشد و خار هم نخورد و شکر خدا کند و در آرزوی بهشت آخرت در دوزخ دنیا زندگی کند و در لهیب آتش و ذلت و جهل و فقر خود ابولهب باشد و زنش حماله الحطب!!!
و اگر خدا ترحم کند رهایش می کند تا همچون خر خراس تمام عمر بر عادت خویش در دوار سرسام آور بلاهت دور زند و دور زند و دور زند...... و در غروب یک عمر حرکت و طی طریق در این" مذهب دوری" به همان نقطه ای رسد که صبح آغاز کرده بود. با چشم بسته تا نبیند که چه می کند و با پوز بسته تا نخورد از آنچه می سازد! و این است بنده مومن آنچه عفت و تقوی می گویند.
دکتر علی شریعتی
به آنکه اعتراض می کند که چرا دانشجویان دست می زنند و صلوات
نمی فرستند می گویم صلوات نفرستادن جوانان گناه تُست.
چرا که خودمیدانی صلوات را به چه صورتی درآورده ای و
برایش چه مصرف هائی درست کردی!
یکی اینکه تا شخصیت گنده ای وارد مجلس شده است، صلوات فرستاده ای،
مصرف دیگرش حرکت تابوت و جنازه است درمیان زندگان.
و مصارف دیگر، هوکردن یک سخنران،
پایین کشیدن یک منبری ومسخره کردن کسی.
این هاست مصارفی که تو برای صلوات ساخته ای.
این است که قشر دانشجو برای ابراز احساساتش نمی تواند صلوات را جدی بگیرد.
چون تو چنانش ساخته ای که بکار هوکردن و
مسخره کردن و تداعی انحطاط می خورد.
تو هرگز به "دست بوسیدن " اعتراض نکردی،
حالا به "دست زدن " اعتراض می کنی؟!
دکتر علی شریعتی
خدایا کفر نمی گویم….
پریشانم
چه می خواهی تو از جانم !
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی
خداوندا !
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی
و شب ، آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟
خداوندا !
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه دیوار بگشایی
لبت بر کاسه مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف تر عمارت های مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟
خداوندا !
اگر روزی بشر گردی
زحال بندگانت با خبر گردی
پشیمان می شوی از قصه خلقت
از این بودن ، از این بدعت
خداوندا تو مسئولی
خداوندا !
تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی می کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است.
دکتر علی شریعتی
۱ دیدگاه