گلچینی از شعرهای عاشقانه و احساسی در مورد موسیقی و آرامش

اشعار با موضوع آهنگ

مقامات صدا همّه بهم ریخت
ز لعل آن دهانت تا گوهر ریخت

سه‌گاه شد در نگاه بر آن پگاهت
بماند چارگاه و پنج‌گاه بر کلامت

صبا در غم شده گریان نشسته
همایون بر همایت دل ببسته

نوا در مانده گشته از نوایت
چه شور در هم شده از آن صدایت

ماهور از اوج آهنگت چو موری
نهاوند هم شده دلخون به طوری

بیات و کرد و سیکا و همم رست
ز لحن و صوت زیبایت دهان بست

حجاز مانده تعجب از جهازت
عجم مانده ز اسرار و ز رازت

دو رِ می فا سل لا سی گشته عاصی
نشسته تا بگیرد از تو درسی

ز سیّد عرشی جانا گر بپرسی
فدایت گردد او بی هیچ بحثی

شعر غمگین عاشقانه

گویی که جانم میرود
آن کهکشانم میرود
گویی که جانم میرود
گویی روانم میرود
گویی که دردم میرود
از جان سردم میرود
آن خسته جانم میرود
فصل خزانم میرود
گفتی که جانم میرود
اه از فغانم میرود
گفتی که سازم میزند
قلبم برای دیدنش باز بازم میزند

شاعر فرح توانا مهربانی

شعر احساسی درباره صدای عشق

اگه یار باشی می آیم ، تو اگر صدام کنی
سرِ دار باشی می آیم ، تو اگر صدام کنی

نزدیک باشی یا که دور ، تاریک باشه یا که نور
می آیم زود به فور ، تو اگر صدام کنی

جای عشق است سینه ام ، پیری گر آیه چه غم
من باهات می نشینم ، تو اگر صدام کنی

توئی عشق و هدفم ، اگه در مرگ صفم
به کسی جان نمیدم ، تو اگر صدام کنی

حبس باشم یا فراغ ، خونه باشم یاکه باغ
زود می آیم به سراغ ، تو اگر صدام کنی

میشینم با غم و آه ، میدوزم چشم به راه
بسته ام شال و کلاه ، تو اگر صدام کنی

ندارم خواب و خوراک ، ز فراقت سینه چاک
رها میشم زهلاک ، تو اگر صدام کنی

شاعر فرامرز عبداله پور

شعر در وصف آواز عشق

صدایی از دور مرا می خواند
نجوا آشناست
صدایش غریبه بود
نمیدانم شاید آشنا
صدایش آواز بود
همچون آواز قناری بر دوش شیرین
آواز بلبل بر بید مجنون
آواز گنجشک بود از رهایی
آواز کلاغ نیز از سیاهی
آواز عقاب در بلندی
آواز غریب بود در کنج خلوت دل
اما زمزمه و ساز صدا دور نبود
نزدیک تر از نزدیک
نزدیک تر از آدمی
در اعماق بیکران قلب غریب
صدا چندان دور نیست
دور بود چون مدتی با صدایش غریبه است
گفت صدایش را دوست ندارم
گفت آوازش کمی غمگین است
گفت انتهای غربت و تنهایی
غریبی ست که غریبانه میخواند
گفتم غریب آواز غزل را به رخ بکش
گفت غزل غریبه بود با واژه های آشنا
ساز غزل را بلبلی بر گوش قناری
با پر سیاه کلاغ بر کمان عقاب
بر بلندای کوهی با آوازی غریب به رخ میکشید
بر بلندای دست نایافتنی
این بار صدای غزل بود فرای آن بلندی ست
غریب گوش به صدای خدا بسپار

شاعر امین تقوی

شعر در مورد موسیقی

نشینم پشت کیبورد، نوازم نُت فارسی

دو رِ می فا شد و بعدش سُل لا سی

خواهی بِشِناسی، بانیِ نُتِ فارسی

پایه شدهٔ هفتاد و هشت هجری شمسی

که سیزده هزار نُت تا الان دارد به پارسی

دکتر حسن طیبی هست عامل فارسی

شاعر دکتر سید حسن طیبی

 شعر در وصف موسیقی و آرامش

هفت نت...
هفت نت جادویی!
تمام نمی‌شوند انگار!

در تولد هزاران هزار آهنگ!
در گستره‌ی بی‌نهایت موسیقی!

هر بار نوایی تازه
از دل هفت نت!

هفت نت موسیقی
هفت کوه!
هفت جنگل!
هفت دریا!
هفت شهر عشق!
هفت نت جادویی!

شبنم حکیم هاشمی

همچنین بخوانید:

50 شعر کوتاه عاشقانه در وصف زلف یار و گیسوی پریشان

زلف در شعر سعدی - شعر زلف یار حافظ - شعر در مورد زلف خودم - شعر در مورد زلف سیاه - شعر در مورد زلف و گیسو - زلف در شعر حافظ - شعر نو درباره زلف یار -…