دلگرم
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
شعر برای شکلات | اشعار زیبای عاشقانه با واژه شکلات
11
زمان مطالعه: 6 دقیقه
به مناسبت روز جهانی شکلات گلچینی از اشعار ناب و زیبا در مورد شکلات، برایتان برگزیده ایم . با ما در دلگرم همراه باشید .

شعر کوتاه عاشقانه در وصف شکلات

روز شکلات 2020

شعر طنز عاشقانه در مورد شکلات

یادتان می آید
که نگاهم کردید
عسل چشم شما
دل من را دزدید

یادتان می آید
شعر پر رمزم را
سر ابیات غزل
نام زیبای شما

یک پیام کوتاه
نیمه های هر شب
دل تو در خواب و
دل من داغ از تب

یادتان می آید
بوسه پنهانی
من که می پرسیدم:
((پیش من می مانی؟))

آن علامت هرگز
نرود از یادم
معنی اش یادت هست؟
دور تو می گردم!!!

یادتان می آید
آن همه خوبی ها
گردش یک روزه
خنده ها ، شوخی ها

یادتان می آید
عطر آن پیراهن
آن نگاه ساده
که شدم عاشق من

عصرها می گفتم:
((آی یادت نرود))
و شما می گفتید:
((من؟یادم برود؟))

یادتان می آید
سردی دستانم
بوسه هاتان هم کرد
عاقبت ویرانم

وقت سرما خوردن
((آی آقا... آقا
تو کجایی آخر؟
وقت قرصت شده ها))

شده بودم عاشق
یک دل و نه صد دل
دل سپردن آسان
دل بریدن مشکل

با هزاران تردید
گفتمت آقا جان
چه شود گر بشود
من شوم همسرتان

تا که گفتم این را
چه شما جا خوردید!
((دختر پر روییست))
شاید این را گفتید

با خودم می گفتم
((دخترک پر رویی))
و شما می گفتید
((نه! فقط رک گویی))

در نهایت گفتید
((ازدواج آسان نیست
دوستیمان اما
سر جایش باقیست))

قطره های اشکم
قطره قطره ، نم نم
می شود آقا خیس
گونه هایم کم کم

گفته بودید شما
عاشق سیگارید!
خوش به حال آنکه
دوستش می دارید

شکلات تقدیر
مزه تلخی داشت
به دلم لبخندت
گل صد حسرت کاشت

شعر از مرجان علیشاهی

 - عکس نوشته شکلاتی - متن در مورد شکلات تلخ

شعر برای شکلات تلخ

فکرم عقب عقب راه میرود

به یاد جمله ای که یکی گفت:

(گذشته ام درد میکند )

پاهای فکرم تاول زده ...

بس که کفش های گذشته رابه پاکند
انگار، نبودنت ، از من جدا نمیشود

تازه عادت کرده بودم... به ورق زدن زمانم

باز خیس شدم، زیر فکر لعنتی

انگار عقربه ندارد، فکرم

بازگم کردم، امروز مرا در دیروزها

دوباره تکرار لحظه های بی تکرار...
دوباره خاطره...

دوباره تو...
بازیه مشت شکلات تلخ...

شعر از عاطفه رضاپور

separator line

تاریخ روز جهانی شکلات - شعر برای روز شکلات - روز شکلات 1400

شعر غمگین بنام شکلات

نمی خوام قصه بگم من واستون
میخوام از درد بگم
غصه میگم من واستون.
زیر گنبد کبود
یکی بود یکی نبود.
دخترک کوچول موچول
تو لپاش دو تا هولو
دستکاش دو تا عدس
موهاشم مثه حریر
ریخته بودن رو شونه هاش
لباش اندازه ی سیب
چشاش هم خیلی قشنگ
شکلات رو دوست می داشت
همیشه دلش می خواست.
بابا اما نبودش تا ببینه.
مامانش خیلی میخواست
بهش بگه تا بدونه
تو دنیای قشنگش
همیشه پول ندارن
باید،
برن هر روز سر کار
تا شاید یه روز بیاد
که دیگه هر چی بخوان
داشته باشن
همیشه مامان میگفت
که یه روز خوب میاد
دخترک نمیدونست
روز خوب چه روزیه
هیچی هرگز نمی خواست
شکلات دلش می خواست
روز خوبش روزی بود
که تو رویاهاش می دید
شکلات می باره از آسمونش
هر روزش گریه می کرد
توی رویا می دیدش.
یه روز از همین روزا
با مامان رفت سر کار
مامانش در رو که زد
زن خر پول دم در
درو وا کرد واسشون
رفت و
نشستش یه گوشه
مامانش گفته بودش
دست، به هیچی نزنه
مامانش ظرف می شست
عرق می ریخت
جارو می زد
اشک می ریخت
زن خرپول یه گوشه
لم داده بود
پاشو از پنجره بیرون داده بود
هی و هی ناله میکرد
که نمی دم بهتون
پولی بیشترک از این
مامانش اما نشد چیزی بگه
آخه کارش همینه
رزق و روزیش همینه
فقط هی اشک می ریخت
های و های گریه میکرد،
درد می ریخت از گونه هاش
دخترک نگاه میکرد
نگاهش خشک شده بود
نمی دونست چی بگه!، چی کار کنه؟!
مامانش گفته بودش
حرفی نزن
یهو دیدش یه گوشه
هر چی که تو رویاهاش همیشه میدید،
اونجا چشمک میزنه
مامانش فهمیده بود
یه نگاه به دخترک
شکلات اون طرفک
دخترک فهمیده بود
نمی شه یک دونه از اون همه رو داشته باشه
آخه اون دلش میخواست
چی کار می کرد؟!
زن خرپول صدا زد بچه هاشو
بیاین بیاین
شکلات رو دوس دارین؟
براتون یه عالمه اینجا دارم
هر کدوم یه مشت زدن
جیباشون پر شده بود
ظرف خالی شده بود
دخترک نگا می کرد
نگاهش خشک شده بود
صورتش زرد شده بود
آخه اون دلش می خواست
مامانش نیگاش می کرد
توی دلش خون شده بود
چشاشم خیس شده بود
های و های گریه می کرد
دخترک منگ شده بود
یه مرغ بی رنگ شده بود
های و های گریه می کرد
مامانش نیگاش می کرد
هر چی که تو معده داشت بالا آورد
مامانش داد می کشید
هوار میزد
یهو خوردش رو زمین
هوشش از سرش پرید
بعد از اون حال و هوا
دخترک تا آخر عمر نتونست
شکلات رو ببینه
میدیدش!،
خون جلو چشماش می گرفت
بعد اون حال و هوا
سیب سرخ خنده هاش زرد شده بود
دیگه تا آخر عمر
طعمٍ اون رو نچشید
ولی!اما! میدونست
مزه ی تلخی میزنه.

شعر از محمد رضا غلام وند

separator line

شعر رمانتیک شکلات

شکلات تلخی به تو تعارف کردم
اما تو با لبخندی شیرین ، آن را پس زدی
کاش مزه اش را میچشیدی
شرح حال این روزهای من بود
کاش مزه اش را میچشیدی ...

شعر از محسن اشراقی

separator line

شعر نو در وصف شکلات

شعرهایم را
کوتاهه می کنم
چون شکلاتی تلخ
که در یک بعداز ظهر
با چای ات می نوشی!
مزه نسل سوخته
که با تفاله های درد خود
فال آزادی می گرفت!
و دختری که
واژه های شعرش را یواشکی
پشت شیطنتی شاعرانه
پنهان می کرد
تا بسراید شعری دیگر
در گریز از سلولهایی
که با شب موهایش
طناب دار می بافتند!

شعر از فهیمه تهامی

separator line

شعر احساسی شکلات

چقدر تلخ بود
امروز
دوری

تلختر از زهر

تولدت مبارک

مهربانو جان شعر از سید مرتضی سیدی

separator line

شعر شکلات عاشقانه

گاهی فکر می کنم
هر چه آرزو داشتم دادی به باد
ولی
بازم دوست دارم
می گن اونچه دوسش داری
از دستت میره
اما من یه روز به دستت میارم
اینو بدون من یه روزی
تموم ضرب مثل های نرسیدن رو
ضرب در تو می کنم
تا همه ببینند
رسیدن هم جزئی از عشق است
اینجا یه دل است
که هر شب برات می زنه
الهی دوتا چشمام دورت بگرده
با این همه نامهربونیت
هنوز ازت خوشم میاد
اگه تموم شهر رو
ابرای سیاه پر کنه
تو فقط به من تکیه کن
آخه تموم دردت به جونم
تو فقط به فکر این دیوونه باش
الهی دو تا چشمام دورت بگرده
مزه عشقت مزه شکلات تلخه
نه می شه ازت دست کشید
نه می شه مزه عشقت رو چشید
وقتی که هر شب خوابی
از تو رویا میام سراغت
آخه دردت به جونم
می خوام بدونم کجای دنیای توأم؟!...
این دل برای اولین بار نیست...
که داره برای تو می زنه
فقط خدا می دونه
این دل بعد دیدن تو
هیچ وقت مثل سابق نشد

شعر از محمد کیا حبیب زاده

separator line

حتماً بخوانید:
10 متن تبریک روز جهانی شکلات به انگلیسی همراه با ترجمه

10 متن تبریک روز جهانی شکلات به انگلیسی همراه با ترجمه

به مناسبت روز جهانی شکلات گلچینی از جملات شیرین و جالب از افراد معروف را در مورد شکلات، برایتان برگزیده ایم . با ما در دلگرم همراه باشید .



این مطلب چقدر مفید بود ؟
5.0 از 5 (11 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits