دلگرم
امروز: چهارشنبه, ۰۳ بهمن ۱۴۰۳ برابر با ۲۱ رجب ۱۴۴۶ قمری و ۲۲ ژانویه ۲۰۲۵ میلادی
گزیده غمناک ترین شعرها در وصف درد و غم بی صدا و خاموش
3
زمان مطالعه: 5 دقیقه
شعر در مورد درد و سکوت - شعر در مورد درد خاموش - شعر درباره درد بی صدا - شعر در مورد رنج روزگار - شعر در مورد غم - شعر غمگین تنهایی - شعر در مورد درد عشق - اشعار غمگین و سوزناک

غمگین ترین اشعار در مورد درد و سکوت

گاه گاهی خلوتِ خود را پریشان می کنم
مینشینم گوشه ای و چشم گریان می کنم
این همه بارِ خیالم را که بر من داده است؟
من نمیدانم چرا فکرِ فراوان می کنم
دیگران با یارِشان شب را سحر کردند و من
با در و دیوار رازِ خویش عنوان می کنم
پشتِ لب فریادِ پنهان است،از لبخندِ من
کس نمیداند چنین لب پسته خندان می کنم
از گذشته حسرتِ آنچه نشد را می خورم
گاهی آرامم ولی، گریه فراوان میکنم
ای همایون نیستی تنها که غم ها با تو است
پس چرا مینالی از اشکی که مهمان میکنم؟

شاعر علیرضا اسماعیلی همایون

شعر در مورد درد و سکوت - شعر در مورد درد از حافظ - شعر درباره درد از مولانا - شعر در مورد رنج روزگار - شعر در مورد غم از مولانا - شعر غمگین مولانا تنهایی - شعر در مورد درد عشق از مولانا - اشعار غمگین و سوزناک

شعر در وصف درد بی مادری

رفتی و ندیدی مادر بعد تو چه حالی داشتم

حتی یک شب بیغم تو ، چشام و روهم نذاشتم

دلم و آتیش کشیده غم دوری و فراغت

قامتم خمیده مادر ، چقدر سنگینه داغت

کاش میشد مثل قدیما بشنوی درد دلام و

غم و از دلم برونی حل کنی تو مشکلام و

روزای هفته رو مادر یکی یکی میشمارم

آخر هفته بیام و بوسه بر خاکت بذارم

بگم از درد جدایی، که نداره هیچ دوایی

دلزده از همه عالم ، روزگار و بی‌وفایی

تموم مردم دنیا . اگه دورم و بگیرن

نمیتونن ذره ای از جای خالیت و بگیرن

تیره و تاریکه دنیا ، نداره لطف وصفایی

کاش میشد یه بار دیگه تو کنار ما بیایی

گرچه جسم نازنینت میون خاکها اسیره

ولی تا نفس تو سینه اس خوبیات یادم نمیره

شاعر مجید فارسیجانی

separator line

شعر درباره غم تنهایی

شرم،
و تو چه دانی که شرم چیست؛
آنگاه که قامتت را خمیده،
سر بر گریبان داری.

غم،
و تو چه دانی که غم چیست؛
آنگاه که نفس‌هایت را بریده،
دو دیده گریان داری.

درد،
و تو چه دانی که درد چیست؛
آنگاه که سینه‌ات را دریده،
دلی خسته و نالان داری.

مرگ،
و تو چه دانی که مرگ چیست؛
آنگاه که روحت را گزیده،
حال پریشان داری.

هیچ

شاعر علی پورزارع

شعر دردناک عاشقی

separator line

شعر در مورد رنج روزگار

احساس می کنم کَمَکی پیر گشته ام
غم خورده ام ، ز جور و جفا سیر گشته ام
پروانه وار سوخت پرم گرد شمع عشق
مجروح فتنه های همین تیر گشته ام
خندم مجازی و گل باغ ، استعاره است
قندان شکسته وار نمک گیر گشته ام
حالم گهی خوش است و گهی خوب خوب نیست
گویا ز ماه و مهر تو دلگیر گشته ام
شب زنده دارم و ابدا میل خواب نیست
انگار غرق حوض نفسگیر گشته ام
انوار آسمانی من، تیره ، تار گشت
دربند غم اسیرم و زنجیر گشته ام
ای یار مهربان تو خودت لطف کن دمی
صبری جزیل سوز همه گیر گشته ام

شاعر رحمت حسینی

separator line

دوبیتی در وصف درد غم

شُده از غَم که شبی ، تا به سحرْ ناله کُنی؟
چَشم تو خیس شود، سوزِ جِگر پیله کُنی؟

شُده آیا که شَبی خواب به چَشمت نَرسد
صُبح تا نیمه ی شَب بر همه کس حیله کُنی؟

شاعر علی کرمعلی

separator line

شعر درباره درد بی صدا

شده زار زنی زار زنی زار زنی
بردگی را بر بدنت داغ زنی؟
شده خواب کنی خواب کنی خواب کنی
تا بروی هرزگی از بدنت پاک کنی
شده خنده کنی خنده کنی خنده کنی
جسدش را مثل دلت تکه و پاره کنی
شده بر بدنت ضربه زند ضربه زند ضربه زند
اخرش بر جسدش ضربه تیزی بزنی
شده لال شوی لال شوی لال شوی
بعدش با نفرت بر سرشان اوار شوی
شده پلک زدنی پلک زنی پلک زنی
پشت سرشان دعا اتش بزنی

شاعر ارمیا سعیدی

separator line

شعر در مورد درد عشق

در دل شب‌های تاریک و سرد،
غمی نشسته بر سینه، بی‌پناه و درد.
به یاد آن روزهای روشن و شاد،
که خنده‌ها می‌رقصیدند، بی‌هیچ فریاد.

تنهایی چون سایه‌ای سنگین،
دست در دست غم، می‌چرخد در این زمین.
هر گوشه‌ی خانه، یاد تو را دارد،
هر دیوارش، قصه‌ای از عشق و درد دارد.

چشم‌هایم به درختان بی‌برگ دوخته،
خواب‌های شیرینم در غم گم شده.
چرا که هر صبح، با خود می‌آورم،
یاد تو را که در دل این شب‌ها می‌پرورم.

چشمانم به آسمان خیره، ستاره‌ای نیست،
سکوتی عمیق، در دل شب، بی‌صداست.
تنهایی می‌نویسد بر دیوار قلبم،
قصه‌ی عشق و غم، بی‌پایان و بی‌نهایت.

دلم تنگ است برای آن روزهای روشن،
که با تو می‌خندیدم، بی‌هیچ غم و کجن.
اکنون تنها هستم در این دنیای سرد،
غمی نشسته بر دل، همچون سنگی به درد.

اما هنوز در دل امیدی دارم،
که شاید روزی دوباره تو را ببینم.
تا آن روز، با غم و تنهایی می‌رقصم،
و در دل شب، با یاد تو زندگی می‌کنم.

شاعر امیر حسینی

separator line

شعر درباره درد عاشقی

انتظار در تقدیر ما بود
فاصله بهانه است
انتظار را از اول نشناخته بودیم
حالا
مو های سپیدم
گویایِ این آشنایی ست
درد را درمان میکنند با مرهم، امروز
چه کنم
مرهمی نیست
برایِ
درد های صعب العلاجِ
بعد از
خداحافظیِ بی صدا...

شاعر علیرضا پورکریمی

separator line

حتماً بخوانید:
30 شعر کوتاه غمگین عاشقانه در وصف دلتنگی

30 شعر کوتاه غمگین عاشقانه در وصف دلتنگی

شعر دلتنگی کوتاه - شعر دلتنگی از شاعران معروف - شعر دلتنگی شب - شعر دلتنگی شاملو - شعر دلتنگی مولانا - شعر دلتنگی عاشقانه - زیباترین شعر دلتنگی - شعر…



این مطلب چقدر مفید بود ؟
3.7 از 5 (3 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits