همه چیز درمورد زندگی اکبر زنجانپور
- نام اصلی: علی اکبر زنجانپور
- زمینه فعالیت: سینما و تئاترو تلویزیون
- تولد: ۱۳۲۳
- ملیت: ایرانی
- پیشه: بازیگر، صداپیشه
- سالهای فعالیت: ۱۳۵۱ تاکنون
بیوگرافی اکبر زنجانپور
اکبر زنجانپور، روز دوشنبه ۲ بهمن ۱۳۲۳ (۲۲ ژانویه ۱۹۴۵) در تهران متولد شد. بازی در تئاتر را از سال ۱۳۴۵ در دانشگاه شروع کرد، سال ۱۳۴۹ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد. از سال ۱۳۶۵ نیز تدریس در دانشگاه را شروع کرد. وی در سال ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹ عضو کمیته ملی تئاتر در سازمان یونسکو بود.
در سال ۱۳۸۳ او در نمایش شب هزار و یکم به کارگردانی بهرام بیضایی بازی کرد.
آثار اکبر زنجانپور
مجموعه های تلویزیونی اکبر زنجانپور
نام اثر | سال ساخت |
آتش بدون دود | ۱۳۵۴ |
طلاق | ۱۳۵۶ |
عطر گل یاس | ۱۳۶۹ |
آوای فاخته | ۱۳۷۳ |
تنهاترین سردار | ۱۳۷۴ |
طاغوت | ۱۳۷۴ |
ولایت عشق | ۱۳۷۹ |
گارد ساحلی | ۱۳۸۴ |
آواز در باران | ۱۳۸۷ |
کارآگاهان | ۱۳۸۷ |
گیلعاد | ۱۳۸۷ |
مختارنامه | ۱۳۸۹ |
رازهای یک خانه | ۱۳۹۰ |
فرات | ۱۳۹۰ |
تنهایی لیلا | ۱۳۹۴ |
آثار سینمایی اکبر زنجانپور
نام اثر | سال ساخت |
پل خواب | ۱۳۹۴ |
طالع سعد | ۱۳۷۴ |
روز دیدنی | ۱۳۷۳ |
تپش | ۱۳۶۷ |
رفتار | ۱۳۶۶ |
تشکیلات | ۱۳۶۵ |
گزارش یک قتل | ۱۳۶۵ |
ملاقات | ۱۳۶۵ |
سامان | ۱۳۶۴ |
ستاره دنباله دار | ۱۳۶۴ |
حادثه | ۱۳۶۳ |
ریشه در خون | ۱۳۶۳ |
زائر خلف | ۱۳۶۳ |
یک روز گرم | ۱۳۶۳ |
مرگ سفید | ۱۳۶۲ |
تاریخ سازان | ۱۳۵۹ |
این گروه محکومین | ۱۳۵۶ |
زلزله دوم | ۱۳۵۶ |
شطرنج باد | ۱۳۵۵ |
بیتا | ۱۳۵۱ |
صداپیشگی اکبر زنجانپور
اکبر زنجانپور در دوبله نیز کار کردهاست. معروف ترین دوبله ایشان بجای "جبارسینگ" در فیلم شعله میباشد.
بیشتر بخوانید:
مجید اوجی کیست ؟ معرفی کامل همسر فلورا سام
همه چیز درمورد زندگی محسن کیایی + عکس های محسن کیایی و همسرش
مصاحبه با اکبر زنجانپور
از اولین قسمتهای مختار ما چهره شما را دیدیم به عنوان عموی مختار. به ما بگویید چطور شد که به پروژه مختارنامه دعوت شدید؟
خیلی از کارها به آدم پیشنهاد میشود و گاهی دوست نمیدارد و وارد نمیشود. بعضی از کارها هم هست که آدم دوست میدارد. این کار که از طرف آقای میرباقری به من پیشنهاد شد نقش و متن را خواندم و دیدم جای کار دارد. کارگردانی مثل میرباقری هم هست و همه این ها نکات مثبت کار بود.
چه چیز در نقش بود که احساس کردید باید بازی کنید؟
نقش افت و خیز دارد و برای من نقش جدیدی بود. میخواستم خودم را وارد ورطه این نقش کنم تا بدانم چگونه است. به هر حال جذابیتهایی داشت. مضافا این که بازیگری یک راز است. نمی توان درست توضیحش داد. بازیگر موفق در مخیله و جهان بینی خود وارد ورطهای میشود که این راز را کشف میکند. هرکس به نوعی.
من هم به هر حال سعی می کنم وارد هر نقشی که میشوم راز آن نقش را با رازی که در درون خودم هست تطبیق دهم و به نتیجه جدیدی برسم. این برای من جذاب است. اصولا این نقش هم از این قاعده مستثنا نبود. دیدم که دارای رمز و رازهایی است. در درون من هم به عنوان انسانی که کارش بازیگری است رمز و رازی هست.
گفتم برویم ببینیم من و این نقش چه میکنیم با هم. راهنماییهای کارگردان را هم نمیتوانم نگویم. روی صحنه اتفاق خوشایندی افتاد که به گمان من قابل گفتار نیست. به هر حال میرباقری هم برای خود دارای رمز و رازی است به عنوان یک آدم متفکر. در این میان نقش و من و کارگردان بودیم که اتفاقات خوبی افتاد.
در راه بردن شما به عنوان بازیگری با تجربه، کارگردان چه نقشی دارد. مقصودم این است که به هر حال برای یک بازیگر متوسط میتوان نقش کارگردانی مانند میرباقری را درک کرد. اما او برای اکبر زنجانپور چه میتوانست بکند؟
نکته همینجاست. ممکن است من با کارگردان دیگری کار کنم و نتیجه کار ضعیف یا متوسط از کار دربیاید. مجموعه آن کار و حضور کارگردان مهم است که مرا کشف میکند و میداند با من چگونه برخورد کند.
من هم به او اطمینان دارم و خودم را به او میسپارم. بنابراین بدون اینکه دیالوگ زیادی گفته باشیم این اتفاق افتاده. منظور این نیست که مهارت بازیگری یا تکنیک را با هم در میان بگذاریم. بلکه سعی کردیم این راز را پیدا کنیم که نمیتوان گفت. همان است که ضبط شده.
گفتید بازیگری یک راز است. ما شما را در نقشهای مختلف دیده ایم و این راز را سالهاست که با شما کشف میکنیم. گاهی شما را در صحنه تئاتر میبینیم. گاهی مثل امروز مشغول کارگردانی یک نمایشنامه رادیویی. گاهی هم در تلویزیون. این همه تلاش و تکاپو برای کشف راز بالاخره آقای زنجانپور را به کجا کشانده. امروز با بازیگری چه میکنید؟
حتما این راز کشف نخواهد شد. هیچکس راز خود را پیدا نمیکند و زیبایی زندگی در این است که حرکت کنیم به سمت کشف راز. آدمی غیرقابل پیش بینی است. هرلحظه یک جور است و با اتفاقات گوناگون شکل عوض میکند. مدام به گونهای است.
نه این که شخصیتش عوض شود، اما شکل او تغییر میکند. وقتی یک واقعه بد اتفاق می افتد انسان بهگونهای است و وقتی واقعه ای خوب اتفاق میافتد آدمی خوشحال است و به گونهای دیگر. این خوشحالی چیست و تا چه حد ارزشمند است ؟ خبر بد چقدر فاجعه دارد ؟ این ها همه باعث میشود که آدمی همیشه در تلاش یافتن خود باشد.
ولی فکر نمیکنم کسی بتواند خودش را پیدا کند. تمام زندگی من و شما جستجو برای یافتن این راز است. همه داریم تلاش میکنیم خودمان را بفهمیم. این فهم، متکامل میشود. کسی مرحله ای را طی میکند و حالا راز بزرگتری در پیش رو دارد. کسی که جستجوگر نیست و اندیشهای ندارد از ابتدا فکر میکند همه چیز را میداند.
پس رازی برای او نیست. اما وقتی تلاش میکنی که پیدا کنی مدام جلوتر میروی و لذت زندگی در این است که مدام تلاش کنی و به رازی جدیدتر برسی. یعنی نقطه پایان ندارد.
ممکن است راز این لحظه را کشف کنی. اما راز کلی کشف نمیشود. مدام باید جلوتر رفت. مگر اینکه ذهنی جستجوگر نداشته باشی و در لحظهای در جایی بایستی. اگر کسی بایستد دیگر همه چیز میایستد.
در نسل شما چه اتفاقی افتاد که کسانی مانند شما پیدا شدند ؟
نمی دانم. این پاسخی جامعه شناسانه میخواهد. خیلی بحث دارد. من روی الان هم خط بطلان نمیکشم. الان خیلی از بچهها هستند که بسیار خوب هستند، بدون اغراق. ولی الان درست حمایت نمیشوند. یعنی اگر جوان با استعداد است باید درست راهبری کنند. اینجا کسی توجه به جوان نمیکند. او باید خودش را به در و دیوار بزند تا خود را نشان دهد.
اما در آن زمان اگر من خودم را نشان می دادم و میدیدند که استعداد دارم از من مواظبت میکردند. مساله مالی نبود. مواظبت این بود که من مثل پدرم از کارگردانم حساب میبردم.
سعی میکردم با نقشم او را راضی کنم. او هم از من این را میخواست. پس یک بده بستان سازنده جریان داشت. الان این اتفاقات کمرنگ است. بچههای پرشور زیادند. اما هرکسی باید خودش به دنبال خودش بگردد.
گالری تصاویر اکبر زنجانپور
بیشتر بخوانید:
بیوگرافی اکبر عبدی مرد هزار چهره سینمای ایران
هوتن شکیبا : بازیگر نقش حبیب در سریال فوق لیسانسه ها
دیدگاه ها