مشاعره با حرف ک
کلک مشکین تو روزی که زما یاد کند
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
اشعار سعدی برای مشاعره با ک
کسی روز محشر نگردد خجل
که شبها به درگه برد سوز دل
اگر بندهای دست حاجت آر
و گر شرمسار آب حسرت ببار
سعدی
شعر با ک برای مشاعره
کمال سِرّ محبت ببین نه نقص گناه
که هرکه بی هنر افتد نظر به عیب کند
اشعار بزرگان با ک
کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟
که من پوشیده دارم از دل خود آرزویش را
صائب تبریزی
دوبیتی با حرف ک
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
اشعار شهریار برای مشاعره با ک
کجا رواست که از دستِ دوست هم بکشد !
«دلی» که این همه از دستِ روزگار کشید؟
شهریار
اشعار عاشقانه برای مشاعره با ک
کرشمهی تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بیخبر افتاد و عقل بیحس شد
اشعار صائب تبریزی برای مشاعره
کوه غم شد آب از فریاد عالم سوزِ من
کیست دیگر در دل شبها به فریادم رسد؟
صائب تبریزی
شعر کوتاه برای مشاعره
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد؟ یاران را چه شد؟
مشاعره حروف الفبا با ک
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
محتشم کاشانی
مشاعره کردن با حرف ک
کِلْک مشّاطهی صُنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
اشعار ساده برای مشاعره با ک
کجاست عشق جگر سوز اضطراب انگیز؟
که من به سینه دل آرمیده ای دارم
رهی معیری
مشاعره با ک از اشعار زیبا
کربلا به خون خود تپیدن است
جرعه جرعه مرگ را چشیدن است
شعر با ک برای مشاعره
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر شیر
تک بیتی با حرف ک
کاش میدیدی به چشم عاشقان رخسار خویش
تا دریغ از چشم خود میداشتی دیدار خویش
راهنمای مشاعره با ک
کردم سفر از کوی تو شاید رَوی از یاد
فریاد که جز یاد توام همسفری نیست
شعر برای جواب مشاعره با ک
کسی که روی تو دیدست حال من داند
که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند
شعر با حرف ک
کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست
مشاعره با ک
کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
محقق است که او حاصل بصر دارد
جدول مشاعره حروف الفبا
دیدگاه ها