
اشعار استاد شهریار
چه شبهایی که چون سایه خزیدم پای قصر تو
به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت
دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
دوش گیسوی ترا ریخته دیدم بر دوش
خاطر آشفته ام امشب ز پریشانی دوش
عجب از رشته عقلی که نپیچد در پای
زان سیه سلسه گیسو که تو داری بر دوش
پیام تلگرامی از استاد شهریار
نو گل نازنین من ! تا تو نگاه میکنی
لطف بهار عارفان ، در تو نگاه کردن است
جانان، سری به دلشدگانش نمیزند
جان بر لب است
عاشق چشم انتظار را ...
برم سود دو عالم شهریارا
زسودائی که مغبون تو باشم
پیام استاد شهریار
صلا زدند که برگ صبـــوح ساز کنید
به ساز مرغ سحر ترک خواب ناز کنید
میخمــار شـکن میدهند کز سرها
خمـار چون شـکن زلـف یار باز کنید
ســـرود بدرقهی کاروان شب خوانید
در ای قافـلهی صبــــح پیشـواز کنید
نگین خاتم جم در نمـــــاز میبخشند
نظـر به حلـقهی رندان پاکبـــاز کنید
به زلف یار اگر دست یافت آه ســـحر
بسا که پرچم عــزت به اهتــزاز کنید
ذوق نسیم زلف تو بیدار کرد دوش
مرغ سحر بزمزمه صبحگاه من
سوز درون نگر که برافروزد آفتاب
هرشب چراغ صبحدم از برق آه من
پیامک زیبا از اشعار استاد شهریار
مژه سوزن رفو کن
نخ او ز تار مو کن
که هنوز وصله دل
دو سه بخیه کار دارد
پست اینیستاگرام از دوبیتی های استاد شهریار
ای داد
از ایـن دوری و
از عشـقِ تـو بـی داد ...
بیو تلگرامی و استوری از استاد شهریار
پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری
وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری
هرچه عاشق پیرتر، عشقش جوانتر، ای عجب!
دل دهد تاوان، اگر تن ناتوان است ای پری
پیل ماه و سال را پهلو نمی کردم تُهی
با غمت پهلو زدم، غم پهلوان است ای پری
هر کتاب تازه ای کز ناز داری، خود بخوان
من حریفی کهنه ام، درسم روان است ای پری
از شماتت کم کن و تیغی فرود آر و برو
آمدی وقتی که حُر بی بازوان است ای پری
شاخساران ر
شبِ مهتاب و فلک خواب و
طبیعت بیدار
باز آشوبگرِ
خاطر شیدا شده ای
عشقین کی قراریندا وفا اولمیاجاقمیش
بیلمم کی طبیعت نیه قویموش بو قراری
ای بلای تو به جانم
که تو جانی و جهانی
اس ام اس از اشعار استاد شهریار
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم...
به ماهِ من کِه رساند پیامِ من که ز هجران؛
به لب رسیده مرا جان
خودی به من برساند....
به کوی عشقِ تو
راضی شدم به نقش گدائی
اگر چه شُهره به هر شهر و
شهریار تو بودم...
دو بیتی سید محـمـد حسین بهـجـت تـبـریـزی
پای من در سر کوی تو بگِل رفت فرو
گر دلت سنگ نباشد گِل گیرا داری ...
دگران خوشگل یک عضو وتوسرتاپاخوب
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
سید محمد حسین شهریار
خونبهایی کز تو خواهم، گر به خاک من گذشتی
طره ی مشکین پریشان کن به رسم سوگواری
بهجت تبریزی
"زمانه" دوخت
لبم را به
ریسمان "سکوت"
که عهد، عهد
غم است و
زمان، زمان"سكوت"...
استاتوس از استاد شهریار
عالم ذوق و هنر
عاشق او باشد
و او
عاشقان مژده
که خود
عاشق ذوق و هنر است
دو بیتی استاد شهریار (دو بیتی سید محـمـد حسین بهـجـت تـبـریـزی)، پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای استاد شهریار ، استوری و استاتوس از استاد شهریار، اس ام اس از استاد شهریار، شعر کوتاه و زیبا از استاد شهریار ، پیامک از استاد شهریار ،پست اینیستاگرام از اشعار استاد شهریار
تهیه و گردآوری مجله دلگرم
جهان باورصاد
دیدگاه ها