جدیدترین متن نوحه و روضه اربعین حسینی
متن نوحه ترکی احوالات اربعین
سلام اولا سنه ای شاه کم سپاه حسین
گلوبدی زینب بی یار و بی پناه حسین
تاپوب نجات گلوب عترتون زیارتیوه
قویوبدولار نجه گور یوزلرینی تربتیوه
سکینه منزل بی سقفی ایلدی مأوا
داخی گلنمدی بول شمردن ائدوب پروا
اونون حکایتینه یوخدور احتیاج بیان
نلر چکوبدی عدودن بیلورسن اول نالان
اؤزون او نصف شبی که خرابیه گلدون
سنه یتیمه قزون غملرین دیَه گلدون
قوری یر اوسته یاتوب گوردون اول ستم زده نی
او حالینه بیله که آغلادوردی هر گوره نی
نه سؤز دئمیشدون او نالانه حال رؤیاده
اویاندی چون یوخودان گلدی ناله و داده
بابا بابا دیوب اُول قدری هر یانا قاچدی
تاپانمادی سنی ویرانه دن باشین آچدی
یولوب توکردی یره باشنون توکین باشدان
خرابه نون بویادی توپراقینی قان یاشدان
حسین یارالی باشون چون اورا طبقده گلوب
باشوی سینه سنه باسدی ناله سی گوده لوب
ایکی الیله یاپشدوردی باشوی دؤشینه
ادامه وئردی دوباره فغان و ناله سینه
سوؤندوگوندن اوچوب هوش او شیرین دیلدن
باشون دوشنده یخلدی یره دوشوب دیلدن
وئرنده جانینی احوالی دوشدی تغییره
دولاندیروب گوزینی هی باخاردی زنجیره
ایکی مقامده بو قز الیمدن آلدی قرار
او محنته اؤرگیم یادیمه دوشنده یانار
بیری اودور دئدی عمه واریمدی گیزلین سوز
ائشیده نون قولاقنا چو تیغ کسکین سوز
قولاقیمه دایادی آغزینی دئدی عمه
میسّر اولسا منه وئر طعام بیر لقمه
اؤزون بیلورسن ای عمه نچه گونوزدور آجام
خرابه یرده دلیمه که دگمیوبدی طعام
گره لنوب اؤرگیمون باشندا بو دردی
او شاهزاده خانم قز گُرسنه جان وئردی
بیریده غسلنه حاضر اولاندا غسّاله
گرک ئولونجه حسین آغلیام بو احواله
او قاره کوینگی غسّاله چکدی پارچالادی
دئدی بو طفل نه بیچاره بینوا بالادی
یتیمدور گورورم رنگی غصّه دن سارالوب
ولی سبب نَدی یول یول بو گول بدن قارالوب
بو تازیانه و ضرب و شکنجه نون یریدور
جفا چکوب اریوب بیر سوموکدی بیر دریدور
ایاقی آبله دور رنج راه علامتی وار
پیاده یول یریماخ طفلیله نه نسبتی وار
بو ظُلمی هر کیم ائدوبدور یوزی قرا اولسون
ایکی جهاندا اونون خانه سی فنا اولسون
خانم سنی وئرورم جان اکبره سوگند
زیارتونله ایله ((یحیوینی)) سن خرسند
شاعر : مرحوم یحیوی
بیشتر بخوانید::
جدیدترین متن های نوحه اربعین حسینی
متن نوحه وروضه به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی
تا غمزدگان آل طاها
دیدند دیار کربلا را
از ناقه خود زمین فتادند
کردند همه فغان و غوغا
شد شور قیامتی نمایان
اندر دل دشت و کوه و صحرا
هر مادر غم کشیده بوئید
عطر گل خود به زیر غبرا
سرگرم وصال یار خویشند
از مرد و زن و ز پیر و برنا
من نیز حسین خویشتن را
بودم به میان دشت جویا
جویای بقای آفرینش
آن مظهر حق ، شهید تقوا
اینجاست که آرمیده در خاک
آن آیت ذات حیّ اعلا
تا مرقد او به بر گرفتم
فریاد و فغان ز سر گرفتم
گفتم که غمم ز سر بگویم
یا کوته و مختصر بگویم
گویم ز جفای کوفه یا شام
یا محنت این سفر بگویم
از درد و غم خرابه گویم
یا خون شدن جگر بگویم
ازغصه دختر سه ساله
یاشرح غم دگر بگویم
با باد صبا حدیث عشقت
هر روز و شب و سحر بگویم
گه شرح فراق جانستانت
با شمس و گهی قمر بگویم
گه قشه داستان ایثار
بر اهل جهان ز سر بگویم
گوید دل من، تمام غمها
باخاک تو سر بسر بگویم
هر جا نگرم غم است و اعدا
درد است و ملال و رنج و غوغا
یکسو همه مادران عاشق
در مهر و وفا و عشق صادق
درد و غم هجر را کشیده
آخر شده بر وصال لاحق
گویند بهم به رمز و ایماء
شرح دل دردمند واثق
چون کوه به صبر و بردباری
بودند همه بلند و شاهق
بودند همه وفا گزینان
مشتاق حقیقت و حقایق
سرمست وصال یار خویشند
مدهوش حق و بهم موافق
بودند همه ز فرط ایثار
فارغ ز تمامی علایق
جز صحبت یار هچکس را
در بزم لقا نبود لایق
شد نوبت کوچ کاروانم
هنگام فراق جانستانم
شاعر : استاد فانی تبریزی
بیشتر بخوانید::
16 متن مداحی نوحه ترکی اربعین (سری سوم)
16 متن مداحی نوحه ترکی اربعین (سری دوم)
زیباترین متن نوحه و روضه اربعین حسینی
منم آنکه از فراقت غم جانگداز دارم
چه کنم که با تو پنهان سر کشف راز دارم
منم آن غمین بیدل که بلاکش فراقم
به وصالت آرزومند دل پاکباز دارم
به کجا روم که بی تو همه عالم است ظُلمت
زبهای دولت تو سر سرفراز دارم
چو شمیم جانفزایت به مشام جان رسیده
زهوای وصل رویت دل چاره ساز دارم
چه غم ار زجور دشمن، شده خاک تیره گلگون
که میان این گلستان چو تو سروِ ناز دارم
زجدایی تو خون شد دل داغدار زینب(س)
مه من مگر ندانی که به تو نیاز دارم؟
به نماز لیل گفتی که تو را به یاد آرم
همه شب به یادت ای جان هوس نماز دارم
زگذشت اربعینی شدم از جهان چنان سیر
که نه شوق خانه رفتن نه سر حجاز دارم
«غم دل چه باز گویم که تو را ملال گیرد
کنم این حدیث کوته که غم دراز دارم»
دل دردمند فانی شده عاشق لقایت
نظری نما که من نیز نظر مُجاز دارم
شاعر : استاد فانی تبریزی
گلچین بهترین متن نوحه وروضه اربعین
ره واکنید قافله سالار میرسد
یک قافله اسیرعزادار میرسد
برخیز یا حسین سری دست و پانما
دلبر برای دیدن دلدار میرسد
حالا که پیرعشق شدم ناز میکنی
باشد تو ناز کن که خریدار میرسد
سر الحسین سینه سینای زینب است
آری حقیقت همه اسرار میرسد
بالا بلند بودم و حالا خمیده ام
پرغم ترین زمانه دیدار میرسد
عباس کو که صبرعقیله سر آمده
ناموس حق زکوچه و بازار میرسد
بر روی قبر پیرهنت پهن میکنم
جانم به لب زگریه بسیار میرسد
تکرارصحنهها شده درپیش دیده ام
نیزه به دست لشگر اشرار میرسد
گویا هنوز میشنوم زیر دست و پا
فریاد العطش ز لب یار میرسد
آن بار گر نشد بدنت را بغل کنم
قبرت به روی سینهام این بار میرسد
هرجا که شد غرور مرا دشمنت شکست
زینب غمین از آن همه آزار میرسد
آه رباب و قبر بهم خورده ی علی
لالایی اش ازآن دل غمدار میرسد
شاعر : قاسم نعمتی
متن نوحه برای سوگواری اربعین
داستان هایی که از شام خراب آورده ام
عالمی از صبر خود در اضطراب آورده ام
رأس خونین تو بر نی بود با من همسفر
خود تو دانی زآن چه از شام خراب آورده ام
ای کتاب الله ناطق! بین تو بر بیمار خویش
آیه ای از سوره ی اُمّ الکتاب آورده ام
سر زدم بر چوب محمل تا سرت دیدم به نی
وین سر بشکسته را، از خون خضاب آورده ام
پیش چشم من عزیزت در خرابه جان سپرد
سخت جانی بین که با این غصه، تاب آورده ام
کودک شش ماهه ات گر خفته روی سینه ات
از پی دیدار او همره، رباب آورده ام
ای شه خونین کفن ای نور چشم بوتراب!
بهرت ای عطشان جگر، از دیده آب آورده ام
"خوشدلا" بربند لب از ماتم سلطان دین
چون براتِ رحمتِ یوم الحساب آورده ام
شاعر : خوشدل تهرانی
بیشتر بخوانید::
جدیدترین متن و شعر نوحه ترکی اربعین
15 متن مداحی ترکی محرم و اربعین استاد کلامی
متن نوحه برای عزاداری احوالات اربعین حسینی
باردیگر اربعین شاه مظلومان رسید
شیعیان را موسم رنج و غم و حرمان رسید
شیعیان بهرخدا رَخت عزا برتن کنید
چونکه ایّام غم و اندوه بی پایان رسید
اشک خون ازدیده دربزم عزا جاری کنید
چونکهشاهعشقرا فرزانهای مهمان رسید
من چه گویم اززبان خواهر سلطان عشق
اوکهخودشوریدهسَربَر وادی ایمان رسید
اوکه ازدست ستم رنج فراوان دیده بود
برمزار شاهدینخونین دلوگریان رسید
آمداز شام بلا احساس,امنیّت کند
یابگوید روبپایانموسم هجران رسید
بابرادر گفتگو کردن مراد زینب است
گرچهزینبرا بهلبجاندرغم جانان رسید
دیده گریان سینه سوزان لب گشود آنگه بگفت
دیده بگشا ای حسین جان موسم احسان رسید
زینبم ای شاه مظلومان حسین ابن علی
خواهر غمدیدهات برمجمع عرفان رسید
گوئیا اینجا بهشت دیگری برپا شده
برمشامم چونکه عطر و نکهت رضوان رسید
جزمن و فوج اسیران میهمان داری مگر؟
یاکه از جنّات حق دیگر تورا مهمان رسید
متن مداحی نوحه اربعین حسینی
اربعین روضه خواهر چه قدر می چسبد
روضه ی نیزه و یک سرچه قدرمی چسبد
به سوی مقتل ارباب بدو ای نوکر
گریه با ناله ی مادر چه قدر می چسبد
و حرامی به خودش گفت ته آن گودال
بزنم نیزه به پیکرچه قدر می چسبد
بعداز آن خنجرشیطان به رگ گردن گفت
نفس پاره حنجر چه قدر می چسبد
ز روی نیزه قاتل تو بگو ای خوبم
دیدن ناله ی خواهر چه قَدَر می چسبد؟
به روی نیزه ی قاتل به سوی یک دختر
نگه پر غم اکبر چه قدر می چسبد
یک حرامی به رفیق بد خود گفت ببین
زدن چنگ به معجر چه قَدَر می چسبد
دیگری گفت ببین که زدن این شلاق
روی این پیکر لاغر چه قّدَر می چسبد
جسم پر نور شما با ضربات چکمه
بشود یک شبه اختر چه قَدَر می چسبد
به روی نیزه بخواندکمی از سوره کهف
سرت ای سید و سرورچه قَدَرمی چسبد
نوکر بی سر و پای تو به وقت موتش
بشود ناظر حیدر چه قدر می چسبد
بیشتر بخوانید::
پیامهای زئران کربلا در روز اربعین حسینی
متن مداحی نوحه پر معنی اربعین
یک اربعین برای تو حیران شدم حسین
مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین
با چند قطره اشک دل من سبک نشد
ابری شدم به پای تو باران شدم حسین
زلفی اگر که ماند برای تو پیر شد
در اول بهار زمستان شدم حسین
کوفه به کوفه کوچه به کوچه گذر گذر
قاری شدی مفسر قرآن شدم حسین
دیدی چگونه آخر عمری دلم شکست
دیدی چگونه پاره گریبان شدم حسین
تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
دارم سر مزار خودم گریه می کنم
ای سایه بلند سرم ای برادرم!
آیینه ی ترک ترک در برابرم
بالم شکسته است و پرم پر نمی زند
اما هنوز مثل همیشه کبوترم
من قول داده ام که بگیرم سر تو را
از دست نیزه ها و برایت بیاورم
حالا سری برای تو آورده ام ولی
خاکستری و خاکی و ای خاک بر سرم!
بگذار اول سخن و شکوه ام تو را
ای ماه زینب از نگرانی درآورم
هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولی
راحت بخواب دست نخورده است معجرم
تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
دارم سر مزار خودم گریه می کنم
هم پیرهن که ماند برایم بدن نداشت
هم که تن تو روی زمین پیرهن نداشت
ای بی کفن برادرم ای بوریا نشین!
این چادرم لیاقت خلعت شدن نداشت؟
آن گونه ای که من وسط خیمه سوختم
پروانه هم دل و جگر سوختن نداشت
گل های باغت از همه رنگی گرفته اند
یعنی کسی نبود که دست بزن نداشت
مردی نبود اگر یل ام البنین که بود
هرگز کسی نگاه جسارت به من نداشت
تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
دارم سر مزار خودم گریه می کنم
هر چند در مسیر سرت ازدحام بود
اما درست مثل همیشه امام بود
بی تو سوار ناقه ی عریان شدم حسین!
من که به روی چشم علمدار جام بود
یادم نمی رود سر بالا نشین تو
بازیچه ی نگاه اهالی شام بود
در حرف های مرد و زن پشت بام ها
چیزی اگر نبود فقط احترام بود
با دست سنگ صورت تو خط خطی شده
از بس که آفتاب تو نزدیک بام بود
تو رفتی کنار خودم گریه می کنم
دارم سر مزار خودم گریه می کنم
دستی که چوب زد لب قرآنی تو را
زیر سوال برد مسلمانی تو را
بالای تخت رفتی و دستم نمی رسید
تا که رفو کنم سر پیشانی تو را
می خواستند پیش همه کوچکت کنند
اما خدات خواست سلیمانی تو را
ای کاش ما برادر و خواهر نمی شدیم
حیران نبودم این همه حیرانی تو را
این سر، شکسته هست ولی سرشکسته نیست
یعنی کسی ندید پشیمانی تو را
تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
دارم سر مزار خودم گریه می کنم
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
دیدگاه ها