خجالت چه بلایی بر سر ما می آورد؟
خجالتی بودن احساس ناهنجاری یا ناراحتی در حضور دیگران است. بیشتر افرادی که خجالتی هستند یاد میگیرند که با محیط اطراف خود سازگار شوند و در دنیایی که تحت سلطه افراد اجتماعی و برونگرا است، عمل کنند. افراد خجالتی ممکن است علائم فیزیکی مانند سرخ شدن، عرق کردن، تپش قلب یا ناراحتی معده داشته باشند. آنها احساسات منفی در مورد خود دارند و نگران هستند که دیگران چگونه به آنها نگاه میکنند. همچنین این افراد تمایل به کنارهگیری از تعاملات اجتماعی دارند.
خجالت کشیدن نوعی احساس ناهنجاری یا دلهره است که برخی افراد به طور مداوم هنگام نزدیک شدن به دیگران احساس میکنند. کمرویی پاسخی به ترس است و تحقیقات نشان میدهد که اگر چه یک عصبشناسی از کمرویی وجود دارد، مجموعه رفتاری توسط مدار خاصی از نورونها در مغز تنظیم میشود. همچنین به شدت تحت تأثیر شیوههای فرزندپروری و تجربیات زندگی است.
چرا احساس خجالت کشیدن میکنیم؟
خجالت کشیدن از چند ویژگی کلیدی ناشی میشود: هشیاری نسبت به خود، خود مشغولی منفی، عزتنفس پایین و ترس از قضاوت و طرد شدن. افراد خجالتی معمولاً مقایسههای اجتماعی غیرواقعی انجام میدهند و خود را در برابر سرزندهترین یا برونگراترین افراد قرار میدهند. افراد خجالتی با این باور که دیگران دائماً آنها را ضعیف ارزیابی میکنند، فرصتهای اجتماعی جدید را رها میکنند که به نوبه خود مانع از بهبود مهارتهای اجتماعی آنها میشود.
کمرویی توسط نیروهای بیولوژیکی و محیطی هدایت میشود. نوزادان با خلق و خوی متفاوتی به دنیا میآیند و آنهایی که خلق و خوی بسیار حساسی دارند بیشتر احتمال دارد که خجالتی باشند. با این حال، والدین حامی و هشیار میتوانند از فرزند خود در برابر ایجاد کمرویی یا اضطراب اجتماعی محافظت کنند.
عوارض خجالت کشیدن
مشکلات اجتماعی مانند مشکل در ملاقات با افراد و پیدا کردن دوستان جدید وجود دارد که ممکن است افراد خجالتی را به شدت منزوی کرده و در معرض تنهایی و افسردگی قرار دهند.
یک فرد خجالتی ممکن است در یافتن دوستان جدید در زندگی اجتماعی خود ناتوان باشد؛ زیرا عزت نفس پایینی دارد. فردی که عزت نفس پایینی دارد، تأثیر قدرتمندی بر رفتار خود خواهد داشت، آنها از کشف زندگی واقعی خود می ترسند. یک فرد خجالتی خود را از غریبهها، همکاران، همکلاسیها و حتی بستگان خود دور نگه میدارد؛ بنابراین افراد با تأثیراتی در زندگی اجتماعی خود مواجه میشوند، به گونهای که قادر به ایجاد همراهان جدید نیستند.
علاوه بر این، آنها همچنین باید با فقدان شجاعت صحبت کردن روبرو شوند. به عنوان مثال، فرد از شروع مکالمه با شخص دیگری میترسد حتی اگر به او سلام کند. ممکن است تعجب کنید که اگر اصلاً با کسی صحبت نکند، چگونه ممکن است دوست پیدا کند؟ بنابراین، خجالتی بودن باعث میشود که فرد در یافتن دوستان جدید دچار مشکل شود. همچنین یک فرد خجالتی نمیتواند احساسات و افکار واقعی خود را در زندگی اجتماعی خود بیان کند. از این رو، این پدیده باعث میشود که افراد در ترکیب شدن با مشکل مواجه شوند.
برای خجالت کشیدن باید چیکار کرد؟
افراد خجالتی میتوانند با موفقیت به چالشهای اجتماعی، بدون تغییر حس هویت خود، رسیدگی کنند. محققان دریافتهاند که اغلب بهتر است افراد کمرویی خود را بپذیرند و سعی کنند خود را از احساس هشیاری نسبت به خود رها کنند.
تعدادی از استراتژیهای مشخص میتوانند اعتماد اجتماعی را تقویت کنند. به جای اجتناب از رویدادهای اجتماعی، افراد خجالتی میتوانند آنها را از قبل برنامهریزی کنند و مهارتهای اجتماعی خود را زودتر از موعد تمرین کنند. آنها میتوانند چند سوال و نکات گفتگو را برنامهریزی کنند و قبل از مشارکت، بحث را مشاهده کنند تا متوجه شوند. آنها همچنین میتوانند برای اصلاح ذهنیت خود تلاش کنند، به جای اینکه تصور کنند واکنش منفی اجتنابناپذیر است، انتظار یک نتیجه مثبت را داشته باشند.
آماده شدن برای یک موقعیت اجتماعی میتواند تمرکز شما را از آنچه ممکن است اشتباه باشد به آنچه میتواند درست پیش برود تغییر دهد. سوالات و حکایتهایی را که میخواهید با دیگران به اشتراک بگذارید آماده کنید. در مورد آنچه ممکن است مشترک باشد فکر کنید. کنجکاوی در مورد دیگران و کاهش انتقاد از خود نیز میتواند مفید باشد.
خجالت کشیدن به خودی خود از بین نمیرود. افراد خجالتی زمانی موفق ترند که خجالتی بودن خود را بپذیرند و درک کنند و سپس بر اساس این خودآگاهی عمل کنند. آنها متوجه میشوند که صحبتهای کوچک ممکن است به طور طبیعی انجام نشود؛ بنابراین از قبل برنامهریزی میکنند، سوالات و حکایات را تکرار مینمایند و زودتر میآیند تا در محیط جدید احساس راحتی کنند.
نمیتوانید از حق خود دفاع کنید
اگر شما یک فرد خجالتی هستید، میخواهم سوالی را از شما بپرسم؛ تا به حال چند بار پیش آمده که در محیط های مختلف احساس کردید حقوق شما پایمال شده اما نتوانستید حرفی بزنید و یا اعتراضی کنید؟ این صحنه برای افراد خجالتی یکی از آشناترین صحنه ها است و به نوعی یکی از نشانه های افراد خجالتی به شمار می رود. آن ها به دو دلیل ترجیح میدهند در این مواقع سکوت کنند:
علت اول این است که به خاطر خجالتی بودن بیش از حد می ترسند که نکند دیگران آنها را مسخره کنند و نتوانند به خوبی از حقوق خود دفاع نمایند و دلیل دوم هم این است که این افراد ترجیح میدهند از حق خود بگذرند و فداکاری نمایند که متاسفانه باید بگویم این کار شما به هیچ عنوان فداکاری محسوب نمیشود! حتی شاید شما را در نظر دیگران فردی بی دست و پا جلوه دهد که به راحتی میتوانند حقوق او را نادیده بگیرند و او هم هیچ اعتراضی نمی کند.
به نظر شما پس از مدت زمان طولانی چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ کمکم دوستان و اطرافیان شما عادت می کنند که هرگز اعتراضی از سوی شما نشنوند و هر طور که مایل هستند با شما رفتار نمایند. این اتفاق در مرور زمان باعث میشود شما نسبت به آنها احساس بدی پیدا کنید و حتی همین چند نفر تعداد اندک را هم از دست بدهید و یا حالت دوم این که از ترس از دست دادن آنها در مقابل آزار و اذیت هایشان سکوت می کنید و خودخوری می نمایید حالت دیگری خارج از این دو حالت وجود ندارد.
دیگران به جای شما تصمیم میگیرند
دیگران به جای شما تصمیم خواهند گرفت اگر نتوانید نظرات خود را به راحتی بیان کنید و در مواقعی که نیاز است از عقاید خود دفاع نماید ساکت باشید. فرزندان خجالتی در محیط خانواده همانهایی هستند که بعد ها به روانشناس مراجعه می کنند و اظهار می نمایند که در محیط خانه به خواستهها و توقعات آنها هیچگونه توجهی نمیشود. در حالی که شاید خود آنها مقصر هستند همیشه سکوت کردهاند و اجازه دادند پدر و مادر و خواهر و برادرشان بر این باور باشند که بهتر از هرکسی حتی خود آنها سلاح شان را می دانند و برای آنها تصمیمگیری نمایند.
افراد بسیار زیادی وجود دارند که شغل رشته تحصیلی و حتی مسئله مهمی مانند ازدواجشان تحت نظر خانواده پیش میرود و نهایتاً نتیجهای جز پشیمانی و نارضایتی برای آنها به همراه نخواهد داشت. البته نظر خانواده در مسائل مهم زندگی بسیار حائز اهمیت است اما تا زمانی می توانست به این نظر توجه نشان داد که به مرحله اجبار و تصمیمگیری به جای فرد نرسیده باشد. هیچ کس به اندازه خود شما نمی داند به چه چیزهایی احتیاج دارید و از انجام دادن چه کارهایی لذت می برید، بنابراین بسیار عادی است اگر همیشه تصمیماتی که دیگران برایتان میگیرند باعث شود که احساس کنید زندگیتان به کسل کننده ترین شکل ممکن در حال گذر است.
در مکان های مختلف استرس میگیرید
چند بار به یک فروشگاه وارد شده اید و لباسی را پرو کردهاید که به دلتان ننشسته است اما نهایتاً به خاطر اینکه خجالت میکشی دهید مجبور شده اید لباس را بخرید و از فروشگاه خارج شوید؟
یک فرد خجالتی را میتوان به راحتی در موقعیتی قرار داد که برای رهایی از استرس و اضطراب ناشی از آن هرگونه کاری را انجام دهد! حتی به سادگی راضی شود ضرر مالی به خود وارد نماید اما از وضعیتی که در آن گرفتار شده خلاص شود.
چند بار پیش آمده که وارد اداره شده اید و نتوانستید به راحتی کار خود را به عنوان یک ارباب رجوع به مسئولین اداره بیان کنید و ساعت ها معطل شده اید؟
چند بار در جاهای مختلف مشاهده کردهاید که افراد بدون نوبت و بدون توجه به حضور دیگران و شخص شما کارهای خود را راه انداخته اما بازهم شما ترجیح داده اید که هیچگونه سخن ای بر زبان نیاورید؟
موقعیت های این چنینی مخصوصاً زمانی که فضای شلوغ و متراکم از جمعیت باشد افراد خجالتی را شدیداً تحت فشار روانی قرار می دهد؛ به حدی که آنها برای خلاص شدن از این فشار روانی ممکن است حتی از انجام کار مورد نظر خود صرف نظر نمایند! اگر شما فرد خجالتی هستید به شما توصیه می کنم هر چه زودتر با پیگیری راه های درمانی مناسب از این موضوع رهایی پیدا کنید در غیر این صورت منتظر باشید که در گذر زمان عواقب این خجالتی بودن دامنگیر شما شده و موجب بر هم خوردن آرامش شما شود.
علت خجالت کشیدن کودکان
سابقه طولانی تحقیقات نشان میدهد که خلق و خو یا سبک واکنش عاطفی فرد به محیط را میتوان برای اولین بار در نوزادان از سن 4 ماهگی شناسایی کرد. با نشان دادن اسباببازیهای ساده به نوزادان، مانند چندین حیوان آویزان و مطالعه نحوه واکنش آنها اندازهگیری میشود.
این آزمایش ساده در 4 ماهگی به طور کاملاً ثابت نشان داده است که نوزادانی که در پاسخ به حیوانات آویزان از نظر عاطفی غرق شده یا از نظر عاطفی پریشان میشوند، با افزایش سن بیشتر احتمال دارد خجالتی شوند (کاگان، 1997). این نوزادان به طور خاص نسبت به هر نوع تغییر در محیط حساس هستند و ممکن است حتی از معمولترین فعالیتها مانند زنگ در یا تعویض پوشک به راحتی ناراحت شوند. در مقابل، نوزادانی که به این تغییرات واکنش مثبت نشان میدهند یا اصلاً واکنش نشان نمیدهند، احتمالاً در سنین پیشدبستانی بسیار اجتماعی میشوند.
به طرز شگفتانگیزی، این رابطه فراتر از اوایل دوران کودکی است و پاسخهای نوزادان به حیوانهای آویزان در 4 ماهگی پیشبینی میکند که آنها در نوجوانی چقدر خجالتی یا اجتماعی خواهند بود. تفاوت بین کودکان پیش دبستانی خجالتی و خارج از مدرسه را میتوان حتی در زیست شناسی و مغز آنها مشاهده کرد، که نشان میدهد کمرویی یک پایه بیولوژیکی قوی دارد و ممکن است بخشی از آن باشد.
آیا این بدان معناست که محیط هیچ نقشی در ایجاد کمرویی ندارد؟ و آیا خجالتی بودن چیزی است که از همان اول باید نگران آن بود؟ خلق و خوی کودک میتواند تغییر کند و واکنشهای منفی نوزادان به افراد، اشیا و موقعیتهای جدید با گذشت زمان کمتر می شود. علاوه بر این، کمی خجالتی بودن هیچ ایرادی ندارد. بسیاری از کودکان شخصیتی دارند که به عنوان «دیرجوش» توصیف میشود و فقط به مدتی زمان نیاز دارند تا خود را با محیط اطراف خود وفق دهند قبل از اینکه آماده بپرند و به سرگرمی بپیوندند .
با این حال، شایان ذکر است که زیرمجموعهای از نوزادان، حدود 10 تا 15 درصد، وجود دارند که به شدت حساس هستند. اینها کسانی هستند که بیشتر در معرض خطر ابتلا به کمرویی هستند و بخشی از آنها (حدود 40 درصد) حتی ممکن است بعداً در زندگی دچار اضطراب اجتماعی شوند.
بنابراین اگر کودک بسیار حساسی دارید که بعد از مدتی حتی با افراد و مکانهای آشنا هم گرم نمیشود، مداخلاتی وجود دارد که به جلوگیری از ایجاد مشکلات اضطراب اجتماعی کمک میکند. علاوه بر این، سبک حمایتی والدین واقعا میتواند کمک کند. به عنوان مثال، تحقیقات نشان داده است، زمانی که مادران حساس هستند و به نیازهای کودک پاسخ مناسب میدهند، خطر خجالتی شدن نوزاد به میزان قابلتوجهی کاهش مییابد؛ بنابراین حتی برای نوزادانی که در مواجهه با موقعیتهای جدید یا چالشبرانگیز به راحتی ناراحت میشوند، داشتن والدینی که به نیازهای کودک پاسخ میدهند میتواند به عنوان یک حائل در برابر ایجاد کمرویی یا اضطراب اجتماعی عمل کند.
به طور مشابه، والدین میتوانند نقشی در چگونگی ایجاد وجدان و اخلاق در کودکان داشته باشند. به عنوان مثال، کودکانی که خجالتی هستند یا مستعد احساس اضطراب هستند، زمانی که به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین مورد سرزنش قرار میگیرند، به راحتی ناراحت میشوند. در نتیجه، آنها واقعاً فقط به اشکال ملایم نظم و انضباط نیاز دارند و به خوبی به آنها پاسخ میدهند؛ زیرا به راحتی به خاطر تخلفات خود احساس گناه میکنند. کودکانی که بسیار برونگراتر یا بیباکتر هستند، همیشه به نظم و انضباط ملایم پاسخ نمیدهند و زمانی که قوانین را زیر پا میگذارند، به کمی توجه بیشتری نیاز دارند، زیرا خودشان به راحتی احساس اضطراب نمیکنند .
درمان خجالت کشیدن
درمان شناختی-رفتاری استاندارد اضطراب شامل کمک به افراد در مواجهه با موقعیتهای ترسناک است؛ بنابراین آنها میتوانند اعتماد به نفس خود را افزایش دهند که میتوانند آنها را مدیریت کنند. با این حال، ریشههای مشکل بچههای خجالتی، به وضوح نشان میدهند که ما نمیتوانیم فقط این کودکان را وارد موقعیتهای اجتماعی کنیم و امیدوار باشیم که همه چیز درست شود.
برای مثال، هم برای بچههای خجالتی نابالغ و هم پرخاشگر، اضطراب آنها در مورد تعامل با همسالان کاملاً ثابت است: همسالان آنها واقعاً تمایل دارند که به آنها پاسخ منفی بدهند! قرار گرفتن در معرض طرد شدن به کودکان کمک نمیکند اعتماد اجتماعی کسب کنند. بچههای خجالتی به راهنمایی خاصی در مورد نحوه برقراری ارتباط با همسالان به روشهای مثبت و همچنین تمرین در انجام این کار نیاز دارند؛ بنابراین این نیاز را نادیده نگیرید.
کودکان خجالتی مجبور نیستند به شکلی جادویی به افراد اجتماعی تبدیل شوند تا بتوانند دوستانی داشته باشند. مطمئناً در دنیا فضایی برای سبک آرامتر ارتباط وجود دارد! با این حال، آنها باید راههایی برای تعامل پیدا کنند که با آنچه هستند و منجر به واکنشهای مثبت دیگران شود. در اینجا چند راه وجود دارد که می توانید به کودک خجالتی خود کمک کنید تا با همسالان خود کنار بیاید:
علایق فرزندتان را دنبال کنید: کودکان با انجام کارهای سرگرمکننده با هم دوست میشوند. فعالیتی که فرزند شما از آن لذت میبرد میتواند پلهای برای برقراری رابطه دوستانه باشد. اگر کودک شما بر روی فعالیت سرگرم کننده متمرکز است، کاری برای انجام دادن و صحبت کردن با همسالانش دارد و کمتر از احتمال تنها بودن یا طرد شدن ناراحت میشود. برخی از بچههای خجالتی فقط به کمک نیاز دارند تا یخشان آب شود، بعد از آن، آنها در تعامل با همسالانشان خوب عمل میکنند. یک فعالیت مورد علاقه میتواند به عنوان این پل عمل کند.
مهارتهای اجتماعی را آموزش دهید و تمرین کنید: بیشتر تعاملات اجتماعی شامل شوخطبعی نیست. بسیاری از چیزهایی که به دیگران میگوییم معمولی است. از طریق نقشآفرینی به فرزندتان کمک کنید تا مهارتهای اجتماعی ساده را بیاموزد. به عنوان مثال، احوالپرسی با افراد با تماس چشمی، صدایی واضح و لبخندی دوستانه، نشانهای برای دوستی است.
روی تعامل دو نفره تمرکز کنید: بسیاری از کودکان خجالتی در ارتباط با یک نفر دیگر نسبت به یک جمع احساس راحتی بیشتری میکنند. ترتیب دادن و شرکت در بازیهای دوستانه میتواند به کودک خجالتی شما فرصتی بدهد تا مهارتهای اجتماعی را تمرین کند و دوستیها را عمیقتر سازد. داشتن حتی یک دوست که دوستش داشته باشد و از سوی او دوست داشته شود به بچهها کمک میکند احساس شادی بیشتری داشته باشند و کمتر هدف قلدری قرار گیرند. در صورت لزوم، قبل از آمدن مهمان، با فرزندتان صحبت کنید که چگونه در بازیها رفتار کند.
نسبت به رفتار دوستانه دیگران واکنس دهد: مطالعه گزل نشان داد، کودکان خجالتیای که میتوانستند به گرمی به صحبتهای دوستانه کودکان دیگر پاسخ دهند، از نظر اجتماعی زندگی راحتتری داشتند. به فرزندتان کمک کنید تا حواسش به رفتار محبتآمیز بچههای دیگر باشد- همین میتواند نشانه شروع دوستی باشد! به کودک خود کمک کنید تا واکنش گرم و صمیمی را تمرین کند. به عنوان مثال، اگر کسی از کودک شما تعریف و تمجید کند، پاسخ صحیح یک «متشکرم» دوستانه است.
دیدگاهها و چشماندازهای دیگران را تصور کند: سالها طول میکشد تا بچهها یاد بگیرند که در یک موقعیت خاص چه احساسی ممکن است داشته باشد. برای ارتقای هوش هیجانی و مهارتهای مرتبط با درک چشماندازها، با کودک خود در مورد افکار و احساسات خود در زندگی روزمره یا در کتابها، برنامههای تلویزیونی یا فیلمها صحبت کنید. صحبت کردن در مورد احساسات به کودکان کمک میکند تا نامی برای تجربیات درونی پیدا کرده و آنها بهتر درک کنند. خود را به صورت ذهنی جای دیگری قرار دادن، میتواند به بچهها کمک کند تا دریابند چگونه با هم کنار بیایند. نگاه به بیرون و تمرکز بر کمک به دیگران برای احساس راحتی میتواند به کودکانی که خجالت میکشندکمک کند تا از تمرکز فلجکننده بر روی خود رهایی یابند.
صبور باشید: تغییر ویژگیهای شخصیتی ممکن است زمان ببرد. ایمان خود را به توانایی فرزندتان برای رشد و یادگیری ابراز کنید. با راهنمایی و تلاش مداوم، فرزند شما میتواند شروع به ایجاد ارتباط با بچههای دیگر کند.
بهترین دعا برای رفع خجالت کدام است ؟
سخن پایانی
معمولاً خجالتی بودن و درونگرایی را به اشتباه مشابه یکدیگر در نظر میگیرند. کمرویی شامل ترس از ارزیابی منفی است (و شکل خفیفتری از اضطراب اجتماعی است). در حالی که درونگرایی تمایل به تحریک بیش از حد و نیاز به تنهایی برای به دست آوردن انرژی است. نقطه مقابل خجالتی بودن، خوشبرخورد و اجتماعی بودن است، در حالی که نقطه مقابل درونگرایی، برونگرایی است. این مفاهیم مشابه اما متفاوت هستند.
فرد خوشبرخورد و اجتماعی از دیگران نمیترسد و تمایل به نزدیک شدن دارد – چه در یک مهمانی، چه هنگام ملاقات با شخص جدید، یا هنگام برنامهریزی با دوستان. فرد برونگرا شبیه به به همین ویژگیها به نظر میرسد و اغلب به راحتی دوست میشود. با این حال، ویژگی اصلی افراد برونگرا نیاز به تحریک و زمان صرف شده با دیگران است. این در مطالعات تصویربرداری عصبی مغز منعکس شده است که فعالیت متفاوتی از نواحی مغز را در افراد برونگرا در مقایسه با افراد درونگرا نشان میدهد.
منبع : ماروم
- برچسبها
- خجالت
- کم رویی
- خجالتی بودن
دیدگاه ها