EQ یا IQ
در تصمیم گیری ها و جهت گیری های مهم زندگی چه چیزی از همه مهم تر می باشد؟ هوشی که بر اثر مطالعه به دست بیاید یا هوشی که در اجتماع و بر اثر تجربه به دست آورید؟ پاسخ به این سوال نیازمند مطرح کردن دو مبحث مهم در علم روان شناسی می باشند. مبحث هوش ذهنی یا |IQ و مبحث هوش عاطفی یا همان EQ . شاید اگر با افراد زیادی صحبت کنید و نظرات آن ها را بپرسید، به شما بگویند که هوش ذهنی یا همان IQ نقش اساسی را در تصمیم گیری های شما و انتخاب ها و موفقیت شما در زندگی ایفا می کند. اما گاهی اوقات افرادی هم پیدا می شوند که با این موضوع مخالف باشند و EQ را مهم ترین نوع هوش در رسیدن به موفقیت های زندگی بدانند. بنابراین از نظر علمی کدام یک مهم تر هستند؟ برای دانستن پاسخ این سوال با ما همراه باشید.
مفهوم IQ و EQ چیست؟
در سال 1996 ، در کتاب هوش ، روان شناسی به نام دانیال گولمن که همان نویسنده ی این کتاب نیز می باشد، IQ را مهم تر دانسته است و سوال ما این است که چرا؟ بعضی از روان شناسان اعتقاد دارند که معیار های اندازه گیری هوش یک فرد بسیار محدود بوده و نیازی نیست برای این کار رنج وسیعی از افراد را جمع کنیم تا عدد دقیقی به دست آوریم.
روان شناس دیگری به نام هووارد گاردنر، هوش را یک توانایی عمومی ساده و تک بعدی نمی داند. در عوض، این روان شناس اضافه کرده است که هوش های چندگانه ای نیز وجود دارد و ممکن است افراد در ابعادی از هوش توانا باشند و همه در یک جهت هوشی یکسان و برابر نیستند.
به جای این که روی یک بعد از هوش و توانایی های آن تمرکز کنیم ، بهتر است به فاکتور های هوشی مراجعه کنیم. بعضی از متخصصان اعتقاد دارند که توانایی فهمیدن و ابراز احساسات یکسان بوده و نقش بسیار مهمی را در زندگی و رفتار انسان ها خواهد گذاشت.
چگونه IQ وEQ را اندازه گیری و آزمایش کنیم؟
بهتر است قبل از هر چیز این دو را تعریف کنیم و با معانی و تفاوت آن ها آشنا شویم. IQ یا همان هوش ریاضی از تعدادی از تست های هوش استاندارد به دست آمده است. در تست های IQ اصل، نمره ها از طریق تقسیم سن ذهن فرد بر سن واقعی او به دست می آید و سپس ضربدر100 می شود. بنابراین یک فرد با هوش ذهنی 15 و سن 10 سال دارای هوش ریاضی یا IQ برابر با 150 می باشد. امروزه نمره های بیش تر تست های IQ با مقایسه ی نمره های تست دهنده ها با نمره های دیگر افراد در یک گروه یکسان مقایسه می شود.
IQ نشان دهنده ی قابلیت هایی از این قبیل می باشد:
پردازش های فضایی و بصری
اطلاعات در مورد جهان پیرامون
قدرت استدلال
حافظه معمولی و حافظه کوتاه مدت
استدلال های کمی
از طرف دیگر، EQ ، یک معیار اندازه گیری برای هوش احساسی یک فرد می باشد. این هوش به توانایی یک فرد به دریافت، کنترل، ارزیابی، و نشان دادن احساسات مربوط می شود. محققانی مثل جان مایر و پیتر سالویه، مثل نویسندگانی همچون دانیال گولمن در فهم و آزمایش روی هوش احساسی کمک قابل توجهی کردند و آن را به یک موضوع داغ در مدیرت ، تجارت و آموزش تبدیل کردند.
EQ توانایی های زیر را شامل می شود:
تشخیص احساسات
ارزیابی این که دیگران در هر زمان چه احساسی دارند
کنترل کردن احساسات شخصی
فهم احساسات دیگران و درک کردن آن ها
استفاده از احساس و عاطفه برای راحت کردن روابط اجتماعی
فهمیدن هر آنچه که به دیگران مربوط است
از سال 1990، هوش احساسی به یک مفهوم آکادمیک و علمی در کتاب ها و ژورنال ها تبدیل شده است که طرفداران زیادی را به خود جلب کرده است. امروزه علم و آگاهی در این موضوع تا جایی پیشرفت کرده است که می توانید برای کودکانتان اسباب بازی هایی بخرید که هوش احساسی آن ها را افزایش دهد. یا این که می توانید کودکانتان را در محیط ها و برنامه های اجتماعی مختلف نام نویسی کنید که در آن آموزش مهارت های احساسی صورت می گیرد. در بعضی از مدرسه های آمریکا، یادگیری های احساسی و اجتماعی به یک نیاز آموزشی تبدیل شده است.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
راه های مناسب برای تقویت هوش کلامی چیست؟
بنابراین با این تفاسیر کدام یک مهم تر هستند؟
از یک طرف IQ به عنوان اصلی ترین و اولین اجزای دست یابی به موفقیت شناخته شد. افراد با ضریب هوشی یا همان IQ بالا ، احتمال بیش تری برایشان وجود داشت که در زندگی ، دست آورد ها و موفقیت های بیش تری داشته باشند. محققان عقیده داشتند که IQ هم از ژنتیک و هم از محیط گرفته می شود. اگرچه بعضی از منتقدان اعتقاد داشتند که نه تنها هوش بالا به تنهایی باعث موفقیت نخواهد شد ، بلکه گاهی اوقات انسان را از مسیر و هدف اصلی زندگی دور خواهد کرد.
با تمام این نظریه ها در دوران مختلف، IQ هنوز هم جزء المان های اصلی موفقیت محسوب می شود ، مخصوصا زمانی که به موفقیت های علمی و تحصیلی دست پیدا می کنیم. افراد با IQ بالا در مدرسه عملکرد خوبی خواهند داشت، پول بیش تری به دست خواهند آورد، و در بین عموم سالم تر از دیگران دیده می شوند. اما امروزه متخصصان تشخیص داده اند که این تنها المان موفقیت نمی باشد . ضریب هوشی یا همان IQ فقط قسمتی از عملکرد پیچیده ی مغزی می باشد که هوش احساسی جزء یکی از این المان ها محسوب می شود.
مفهوم هوش احساسی:
تاثیر بسیار مهمی در نواحی مختلف دارد که یکی از آن ها حوزه ی تجارت جهانی می باشد. خیلی از شرکت ها تست های EQ و نمره ی خوب گرفتن از آن را جزء شرایط استخدام لحاظ می کنند. متخصصان طبق تحقیقات انجام شده دریافته اند که افرادی که پتانسیل بالایی در رهبری یک گروه را دارند ، افرادی هستند که از نظر هوش احساسی نیز قوی تر از دیگران می باشند. پس از این موضوع می توان نتیجه گرفت که افزایش هوش احساسی با کیفیت رهبری تجارت و مدیریت آن رابطه ی مستقیم دارد.
به طور مثال یک شرکت بیمه جدیدا دریافته است که تاثیر هوش عاطفی بر روی خرید و فروش شرکت بسیار بالاست. بنابراین تست EQ را در آزمون استخدامی خود لحاظ کرده است. مدیران فروش که از هوش احساسی پایینی برخوردار هستند، و توانایی ها و قابلیت های مربوط به EQ را ندارند، مثل دلسوزی کردن، اعتماد به نفس و ابتکار را در حد پایینی دارند ، نمی توانند شرکت را از نظر تجاری راضی کنند و فروش بالای 54000 دلار نخواهند داشت. اما در عوض افرادی که از نظر هوش احساسی در درجه بالاتری قرار گرفته اند، به طور میانگین میتوانند فروش خود را به 114000 دلار برسانند.
قابلیت های احساسی بر روی انتخاب های مشتری تاثیرگزار خواهد بود. این که مشتری چه جنسی را با چه قیمتی انتخاب کند، بستگی به هوش احساسی فروشنده خوهد داشت. روان شناسی به نام دانیال کاهنمان که در یک دوره برنده ی جایزه ی نوبل شد ، بیان کرده است که افراد با کسانی بهتر ارتباط برقرار می کنند که به آن ها بیش تر اعتماد کرده و بیش تر از بقیه به ان ها علاقه دارند، حتی اگر مجبور باشند در ازای دوستی با ان ها جنس گران تری را بخرند.
آیا هوش احساسی قابل یادگیری است؟
ممکن است از فهمیدن این موضوع متعجب شوید اما بهتر است بدانید که هوش احساسی هم می تواند یاد گرفته شود و هم تقویت شود. بر حسب آنالیز ها و مطالعات انجام شده که بر نتایج برنامه های یادگیری هوش احساسی و اجتماعی می باشد ، نشان می دهد که این گونه هوش ها از طریق یادگیری نیز حاصل می شوند یا می توان آن ها را تقویت کرد. این مطالعات هم چنین نشان می دهد که تقریبا 50 درصد از بچه ها که در این گونه کلاس ها و برنامه ها شرکت می کنند ، نمرات بهتری دریافت می کنند و تقریبا 40 درصد از آن ها پیشرفت هوش احساسی را دارند. با شرکت کردن در این گونه کلاس ها بچه ها از جهات دیگر نیز رشد کرده و پیشرفت قابل توجهی خواهند داشت. این بچه ها در مدرسه تمرکز بالاتری و یادگیری بهتری در درس ها خواهند داشت و نظم بیش تری نیز در مقایسه با بچه های دیگر دارند.
بعضی از استراتژی هایی که برای آموزش هوش احساسی به کار گرفته می شوند، شامل شخصیت دادن به بچه ها در یادگیری مسائل و حساب کردن روی ذهن و توانایی آن ها، نشان دادن رفتار ها و حرف ها و کار های مثبت به بچه ها در قالب یک مدل یا یک داستان، تشویق کردن بچه ها و یا حتی افراد بزرگ به این که سعی کنند احساسات دیگران را آنالیز کرده و آن را درک کنند و ... . پیدا کردن راه هایی برای همدلی و هم زبانی با دیگران به خودی خود می تواند هوش احساسی و قابلیت های احساسی شما را تقویت کند.
ترجمه و تولید مجله دلگرم
مهتاب جهاندار
- برچسبها
- iq
دیدگاه ها