دلگرم
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
عزل وکیل چه شرایطی در قانون دارد ؟
10
زمان مطالعه: 11 دقیقه
قرارداد وکالت قراردادی جایز است. قرارداد وکالت عقدی است که به موجب آن موکل برای انجام امور قضایی و اداری به وکیل دادگستری نیابت می دهد. عزل وکیل و باطل شدن عقد وکالت شرایطی دارد که در ادامه به آن می پردازیم.

طریق باطل شدن وکالت

قرارداد وکالت قراردادی جایز است. قرارداد وکالت قراردادی است که به موجب آن موکل برای انجام امور قضایی و اداری به وکیل دادگستری نیابت و نمایندگی می دهد. قرارداد وکالت عقدی است جایز، به این معنی که هر یک از طرفین می تواند هر زمان که بخواهد قرارداد وکالت را فسخ کند. وکالت به طرق ذیل باطل می شود:

باطل شدن وکالت به عزل موکل

موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند و نیازی به توجیه کار خود برای عزل وکیل ندارد و در بر هم زدن وکالت آزاد است.

عزل وکیل پایه یک دادگستری یکی از موارد فسخ عقد وکالت از سوی موکل است که در ماده ی ۶۷۹ قانون مدنی به آن تصریح شده است، مطابق این ماده: «موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد.»

وکالت در دعاوی نیز از همین قاعده پیروی می نماید و موکل می تواند، علی الاصول در هر مقطع از مقاطع دادرسی و در هر مرحله وکیل خود را عزل نماید.

عزل وکیل ممکن است به طور ضمنی باشد. چنان که هر گاه موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد، یا عملی کند که با وکالت منافی باشد ، یا وکیل دیگری برای انجام مورد وکالت تعیین کند و معلوم باشد که نمی خواهد هر دو عمل مورد نظر را انجام دهد، اقدام او به منزله عزل وکیل است، به ویژه در موردی که با آگاهی از وکالت صورت پذیرد.

البته اصل کلی بالا در عزل وکیل که از جانب موکل و به صورت آزادانه و بدون نیاز به دلیلی صورت می گیرد، در مواردی ساقط می شود. به این معنی که هنگام انعقاد عقد وکالت می توان این عقد را به گونه ای تنظیم نمود که حق عزل موکل و آزادی وی در این حق عزل، سلب شود.

separator line

1)صورت های تنظیم قرارداد برای اسقاط حق عزل موکل به شرح زیر خواهد بود:

1- وکالت ضمن عقد لازمی باشد

موردی که وکالت ضمن عقد لازمی (عقد لازم عقدی است که هیچ یک از طرفین حق بر هم زدن آن را ندارند مگر در موارد معینه) شرط شود:

شرط وکالت ضمن عقد لازم ممکن است به صورت شرط نتیجه باشد یا شرط فعل که در هر یک احکام اسقاط حق عزل موکل متفاوت است.

شرط نتیجه:

هرگاه وکالت به صورت شرط نتیجه در عقد لازمی درآید: در این صورت نه موکل می تواند وکیل را عزل کند، نه وکیل حق دارد استعفاء دهد.

مثال: مانند این که در نکاح (که عقدی لازم است) شرط شود که شوهر در اداره املاک زن، وکیل او باشد.
اما اگر وکالت که به صورت شرط در عقد لازم نکاح آمده است به سود یکی از وکیل یا موکل باشد، در این صورت کسی که شرط علیه او می باشد ، پایبند بدان می شود ولی آن که شرط را به شود خود تحصیل کرده است، همیشه می تواند از این امتیاز بگذرد و شرط را بر هم زند.

مثال: اگر در مثال یاد شده در بالا، اداره اموال زن رایگان باشد و هیچ گونه سودی برای مرد (وکیل) تصور نشود، در این حالت، شرط چنین وکالتی در نکاح به سود زن است که از بیم استعفای شوهر آن را در نکاح آورده است. پس می تواند از این امتیاز بگذرد و شوهر را عزل کند.

شرط فعل:

در صورتی که التزام به وکالت دادن ضمن عقد لازمی شرط شود (شرط فعل) آن چه بی گمان الزام آور است وفای به شرط یعنی وکالت به غیر است. بنابر این اگر قرینه خاصی بر قصد مشترک نسبت به حفظ وکالت وجود نداشته باشد، وکیل می تواند استعفاء دهد و موکل نیز حق دارد او را عزل کند.

مثال: اگر در ضمن عقد نکاح که عقدی لازم است موکل تعهد کند و ملزم شود شخصی را وکیل خود قرار بدهد، در واقع فقط نوعی الزام برای وکالت به غیر برای خود ایجاد کرده ولی تعهدی بر عدم عزل وکیل بر او بار نمی شود و او همچنان می تواند از حق عزل خود استفاده نماید.

2- حالتی که عدم عزل ضمن عقد لازمی شرط شود:

این شرط نیز به دو صورت قابل تصور است:

شرط نتیجه: منظور از شرط نتیجه این است که نتیجه یک عمل حقوقی در ضمن عقد شرط می شود. و همین که مخاطب عقد و شرط ضمن آن را قبول کرد علاوه بر اینکه عقد محقق می شود، اثر عمل حقوقی که شرط شده نیز محقق می شود.

ضمن عقد لازم، حق عزل وکیل از موکل سلب شود. در این صورت بنا بر حاکمیت اراده طرفین و لزوم وفای به شرط، اختیار عزل موکل از او ساقط می شود.
مثال: ضمن عقد بیع که عقدی لازم است شرط شود که موکل حق عزل وکیل را نداشته باشد.

شرط فعل: شرطی است که اقدام یا عدم اقدام به فعلی بر یکی از متعاملین یا بر شخص خارجی شرط شود.
که به صورت تعهد واقع می شود به این ترتیب که ضمن یک عقد لازم موکل تعهد می کند که از حق عزل استفاده نکند. (شرط فعل است که به صورت تعهد آمده است). در این حالت حق عزل از بین نمی رود و هر گاه بر خلاف شرط (تعهد بر عدم استفاده از حق عزل) آن را به کار برد، عزل نفوذ خود را دارد و وکالت را منحل می سازد اما موکل ناچار است خسارت ناشی از این پیمان شکنی و عدم رعایت تعهد خویش را جبران کند. ولی کسی که شرط عدم عزل به سود او شده است، می تواند عقد لازم را فسخ کند.

مثال: کسی به دیگری وکالت می دهد که زمین متعلق به او را پس از افراز، به خود بفروشد. سپس ضمن عقد اجاره یاصلحی (عقد لازم) که بین آن دو بسته می شود، موکل تعهد می کند که وکیل را از وکالت فروش عزل نکند . در این فرض اگر موکل وکیل را عزل کند ، نیابت او در فروش خانه از بین می رود ولی وکیل هم حق پیدا می کند اجاره یا صلحی را که شرط عدم عزل در آن آمده است، فسخ کند.

3- موردی که وکالت ضمن عقد جایزی شرط شود

جایی که وکالت ضمن عقد جایز دیگری، مانند ودیعه شرط شود.
با شرط کردن وکالت ضمن عقد جایز مثل ودیعه، طرفین وجود رابطه نمایندگی و وکالت را تابع عقد جایز قرار داده اند. در نتیجه تا زمانی که عقد هست، شرط نیز وجود دارد و کسی که مایل به فسخ شرط ( وکالت ) است باید در آغاز و به عنوان مقدمه، عقد جایز (ودیعه) را بر هم زند و نمی تواند آن عقد جایز را نگاه دارد و وکالت را که به صورت شرط ضمن عقد جایز آمده است را فسخ کند.
به عبارت دیگر آوردن وکالت ضمن عقد جایز نشانه آن است که دو طرف نخواسته اند آزادی خود را به طور کامل از بین ببرند و فقط مایل اند وکالت را تابع آن سازند.

4- حالتی که عدم عزل در عقد جایزی، و از جمله خود وکالت، شرط شده است

اگر موکل حق عزل خود را ضمن وکالت ساقط کند و اعلام دارد که وکالت بلاعزل به وکیل می دهد، لزوم احترام به خواست آنان و وفای به شرط ایجاب می کند که از مفاد آن پیروی شود و وکالت به صورت عقد لازمی درآید که به صورت یکجانبه از سوی وکیل یا موکل قابل فسخ نباشد.

separator line

2) باطل شدن وکالت به استعفای وکیل

وکیل می تواند هر گاه بخواهد، از وکالت استعفاء دهد و این اقدام اصولا هیچ مسوولیتی برای او ایجاد نمی کند. ولی در مورد وکیل هم استعفای نابهنگام و نامتعارف، بر مبنای سوء استفاده از حق استعفاء برای او ضمان آور است و باید ضرر مشروعی را که به بار آورده است جبران کند.

separator line

3) باطل شدن وکالت به موت یا جنون وکیل یا موکل

وکالت عقدی است که بر مبنای اعتماد متقابل وکیل و موکل به یکدیگر نهاده شده است؛ شخصیت هر کدام انگیزه دیگری در انعقاد قرارداد است و با فوت هر کدام یکی از ارکان عقد به هم می خورد.
جنون را نیز باید در حکم موت قرار دارد، زیرا باعث از بین رفتن شخصیت دیوانه می شود.

سفه در مواردی که رشد شرط است:

سفه (سفیه همان غیر رشید است و به کسی گفته می شود که پس از بلوغ، رشد کافی برای استیفاء حقوق مالی خود کسب نکرده است یا بعد از تحصیل رشد، آن را از دست داده است) موکل موجب بطلان وکالت می شود مگر در مواردی که حجر مانع از توکیل در آنها نمی باشد و همچنین است محجوریت وکیل مگر در اموری که حجر مانع از اقدام در آن نباشد.
مثلا در صورتی که موضوع وکالت امور غیر مالی مانند نکاح یا تملکات بلاعوض باشد، سفه موکل یا وکیل تاثیری در وکالت نداشته و عقد وکالت به قوت خود باقی می ماند.

separator line

4) باطل شدن وکالت به از بین رفتن متعلق وکالت

هر گاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا به طور کلی عملی که منافی وکالت باشد بجا آورد، مثل اینکه مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود، خود بفروشد، وکالت منفسخ می شود.

از بین رفتن متعلق وکالت ممکن است به یکی از دو صورت باشد:

  1. از بین رفتن موضوع در اثر حوادث خارجی یا اقدام اشخاص ثالث: مانند اینکه کالای مورد وکالت بسوزد یا موسسه ای که وکیل آن را اداره می کند منحل شود.
  2. از بین بردن موضوع وکالت به وسیله موکل: مانند اینکه خانه مورد فروش را ببخشد یا وصیت کند یا کالایی را که برای آن وکالت داده است، خود مصرف کند.

ورشکستگی موکل در جایی که مداخله در امور مالی در تادیه دیون موثر باشد:


تاجر ورشکسته از تاریخ صدور حکم از مداخله در تمام اموال خود حتی آنچه که ممکن است در مدت ورشکستگی عاید او گردد، ممنوع است. در کلیه اختیارات و حقوق مالی ورشکسته که استفاده از آن موثر در تادیه دیون او باشد، مدیر تصفیه قائم مقام قانونی ورشکسته بوده و حق دارد به جای او از اختیارات و حقوق مزبوره استفاده کن .

separator line

5) باطل شدن وکالت با انقضای مهلت وکالت

چنانچه عقد وکالت مقید به مهلت باشد:

به این معنی که اگر مالکی برای فروش ملک خود به مدت سه ماه به دیگری وکالت دهد، تعیین مدت حق عزل را ساقط نمی کند ولی باعث می شود که پس از سه ماه نمایندگی وکیل، بدون اینکه نیازی به عمل حقوقی دیگری از جانب موکل (عزل) باشد، خود به خود از بین برود.

separator line

6) باطل شدن وکالت با انحلال شخص حقوقی (شرکت)

اگر شرکتی که وکیل آن را اداره می کند منحل شود. دیگر سمت نمایندگی مفهوم خود را از دست خواهد داد.

separator line

7) باطل شدن وکالت با ابطال پروانه وکالت

باطل شدن وکالت با ابطال پروانه وکالت و سلب صلاحیت از وکیل دادگستری در این صورت وکالت اصولا منفسخ می شود.

separator line

موارد لازم الرعایه در عزل وکیل دادگستری

1- مطابق ماده ی۳۷ قانون آئین دادرسی مدنی موکل مکلف است، اگر وکیل خود را عزل نماید، مراتب را به دادگاه و وکیل معزول اطلاع دهد. در غیر این صورت اقدامات وکیل در حدود وکالت تا زمانی که عزل وکیل به اطلاع او نرسیده همچنین ابلاغیه های دادگاه در حق موکل موثر خواهد بود.

2- اگر عزل وکیل دادگستری شفاهی باشد مطابق ماده ی ۳۷ قانون فوق باید در صورتجلسه ی دادگاه قید و به امضای موکل برسد.

3- در مواردی ممکن است عزل وکیل دادگستری به موجب سند رسمی یا عادی و یا اعلام کتبی ضمن لایحه ی تقدیمی به دادگاه انجام گیرد که در هر صورت مطابق ماده ی ۳۷ قانون آئین دادرسی مدنی این امر مانع جریان دادرسی نخواهد بود.

separator line

عزل وکیل دادگستری و تجدید جلسه ی دادرسی

مطابق ماده ی ۴۰ قانون آئین دادرسی مدنی در صورت عزل وکیل چنانچه اخذ توضیحی لازم نباشد، دادرسی بر تأخیر نمی افتد و در صورت نیاز به توضیح، دادگاه مراتب را در صورت مجلس قید می کند و با ذکر موارد توضیح به موکل اطلاع می دهد که شخصاً یا توسط وکیل جدید در موعد مقرر برای ادای توضیح حاضر شود.

البته عزل وکیل دادگستری، با توجه به ماده ۴۳ قانون جدید آئین دادرسی مدنی و با لحاظ ماده ی ۴۰ قانون مزبور، در صورتی موجب تجدید جلسه می باشد که جلسه برای اخذ توضیح مقرر شده باشد، در غیر این صورت دادگاه به این علت جلسه را تجدید نخواهد کرد.

وکالت عقدی جایز است، که هر کدام از طرفین یعنی وکیل یا موکل حق فسخ آن را دارند.

منبع: آیین دادرسی مدنی، دوره بنیادین، جلد نخست | نویسنده: دکتر عبدالله شمس

بیشتر بخوانید:

چگونه وکیل شوم ؟ راههای وکیل موفق شدن چیست ؟

وکیل مهاجرت کیست ؟ چه خدماتی را وکیل مهاجرت انجام میدهد؟



این مطلب چقدر مفید بود ؟
5.0 از 5 (10 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits