بنده بعداز نیم ساعت ناهارخوردن یعنی ۲وده دقیقه خواب دیدم درکوچه ای اذان گفتند وضو گرفتم رفتم نماز دیدم یک روحانی عمامه مشکی برای مردم مسئله میگوید گفتم نماز تمام شده گفتند بله ایستادم برای نماز یک خادم آمدبرایم سجاده پهن کردبهروی قبله آماده شدم برای نماز دیدم شال که بسته بودم برای کلیه ام یک شال سبز بزرگی دورکمر دارم شل بود آنراسفت کردم ایستادم نماز ودیگر نفهمیدم ازخواب بیدارشدم