دلگرم
امروز: سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۳ برابر با ۰۷ جمادى الآخر ۱۴۴۶ قمری و ۱۰ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی
10 شعر و دکلمه بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)
0
زمان مطالعه: 10 دقیقه
شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع) / شعر روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع) / دکلمه بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع) / شعر تبریک بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

شعر بزرگداشت شاهچراغ (ع)

در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم زیباترین اشعار تبریک بزرگداشت شاهچراغ (ع) را آورده ایم. با ما همراه باشید.

شعر تبریک بزرگداشت شاهچراغ (ع)

ای بر سر سروان سری کرده
بر تارک چرخ افسری کرده

ای طاق سپهر از سر تعظیم
در پیش تو پشت چنبری کرده

ای قبله بارگاهت از رفعت
با عرش برین برابری کرده

نور تو فروغ زهره را بازار
خالی ز هجوم مشتری کرده

ای کشتی خاندان عصمت را
با تقوی خویش لنگری کرده

بر گردن شرع جعفر صادق
عقد سخن تو زیوری کرده

بر زائر آستان خویش از مهر
مولایی و بنده پروری کرده

بر چرخ بلند عصمت و تقوی
بر شهپر دل سبک پری کرده

در پهنه بحر دین نهنگ آسا
چالاک و قوی شناوری کرده

میخانه حکمت الهی را
تا نفحه صور ساغری کرده

بر دیو تباهکاری و خذلان
با عسکر علم قادری کرده

هر روز مکان و آستان تو
خلقی به امید یاوری کرده

و ز بوسه به خاکت ای عجب
دل را شاداب چو غنچه طری کرده

از تیغ حوادث آستان تو
بر جبهه خلق مغفری کرده

ای از شرف تو بنده درگاه
جا بر سر چرخ چنبری کرده

ای جمله فعل های نیکو را
با سیرت پاک مصدری کرده

انوار جمال پاک یزدان را
با مهر وجود مظهری کرده

ای مرکب باد پای جان تو
در عرصه دین تکاوری کرده

بر افسر پاک دین یزدانی
با رأی منیر گوهری کرده

ای عرش برین به زیر پای تو
با آن همه قدر منبری کرده

اسرار نهان دین احمد(ص) را
بر صفحه سینه دفتری کرده

در جنب شکوه بحر علم تو
علم همه خلق فرغری کرده

بر تشنه لبان وادی عرفان
از فیض وجود کوثری کرده

بر خاک در تو اولیاء الله چون
پیش نبی اباذری کرده

از گوهر پاک حیدر کرار
در دین همه فتح خیبری کرده

مانند حسین سرور احرار
در عرصه دین دلاوری کرده

در طاعت حق چو سید سجاد
شب های دراز اسپری کرده

مانند نیا محمد باقر در
کشف علوم باقری کرده

افراشته رایت شریعت را
آباد بنای جعفری کرده

با خاک در تو خاکساری ها
سلطانی و فرسنجری کرده

افروخته شمع بزم مشتاقان
بر خرمن جهل آذری کرده

ای همچو علی عالی اعلی
در عرصه دین غضنفری کرده

دیباچه دفتر فتوت را
با خلق کریم مسطری کرده

ای کنگره ای که بیت معموریت
در عزّ مقام اصغری کرده

شیراز ز فیض بارگاه تو
بر هر چه دیاری برتری کرده

با این سخن بلند نورانی
در بارگه تو شاعری کرده

و ز یمن در تو درُ معنی را
در رشته چامه دری کرده

وین گونه درین چکامه با اخلاص
بر رسم نیا سخنوری کرده

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

این بارگاه احمد موسی‌بن‌جعفر است

آرامگاه مظهر یزدان اکبر است

بر آستان قدس شریفش نهند سر

هر عارفی که تشنه اسرار کوثر است

روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع) فرخنده باد

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

شعر روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

شاه چراغ خاک تو از مشک برتر است

چون مرهمی به جان و دل ریش مضطر است

کویت صفای جان و دل ناامید خلق

در آن سکینه ایست که از حی داور است

شیراز کوی رحمت و انوار اولیاست

شاه چراغ بر سر آن زیب و زیور است

این خاک تربتی است شفابخش زائران

بهر ز سیم و هم زر و هم در و گوهر است

یا احمد بن موسی جعفر ضریح تو

معمور باد و خرم چو اینجا مطهر است

بیمار جان اگر طلبد او شفای خود

از غم رها چو کوی تو بس روح پرور است

بیمار گر شفا طلبد از صمیم قلب

غالب بدرد گردد و بر غم مظفر است

بیمارها شفا طلبند از حریم تو

چون پاره ای ز تربت و خاک پیمبر است

بیمار ناعلاج شفا داده ای بسی

حقا مسلم آن که شفایت میسر است

من نیز خود شفا از درت دیده ام بسی

هرکس شفا نیافت بدان دیرباور است

بوسند خیل خلق ضریحت بصد امید

این تربتت به تربت جدت برابر است

بیش از هزار بنده چو آزاد کرده اید

بوی بهشت مرقدت از عطر و عنبر است

قرآن هزار جلد چو مکتوب کرده اید

وز کوی تو طلایه به خورشید انور است

زین خاک پرتوی ز حقیقت چو منجلی است

با چشم دل نگر چو ملائک مصور است

هردم فرشته صحن و سرای تو زائرند

آب حیات هر ملک بر جام و ساغر است

نوشند زائران همه ز آب بقای تو

سرچشمه گلاب تو از حوض کوثر است

این درجه و مقام ز حق گشته پایدار

هر گوشه ای فرشته در این کوی و مظهر است

از تربتت تلؤلو نوری ظهور کرد

آفاق از ضریح مطهر معطر است

گیرد وجود شمع وجود از سرای نور

نور ستاره ها همه ز آن ماه منظر است

آرامگاه شاهد حق دستغیب و آل

نزد ضریح زاده موسی ابن جعفر است

ذریه خلیلی و از نسل حیدری

نبود عجب که خاک درت عشق پرور است

قبر مقدسین شهر بود در کنار نور

شاه چراغ گلبن هر پاک پرور است

اینجا که خفته اند گلان در کنار هم

این بوی خوش ز گلبن و گل های پرپر است

زیبا گلان پاک که خلوت گزیده اند

هر گل طراوتش ز همین پاک کوهر است

مردان متقی که برفتند راه عشق

ز آنها که یاد و خاطر خوش ماند برتر است

گل های باغ عشق چو شد دسته گلی

خوش دسته های گل که در این کاسه زر است

مستند زائران درت از می الست

هرکس به عشق واله و مجنون دیگر است

خورشید تابناک ز این در فروغ یافت

این هم دگر طلایه ز محراب و منبر است

هر وقت آمدم که ببوسم ضریح تو

دیدم هزار دیده ترا حلقه بر در است

گفتم به عاشقی که چه اسرار عشق توست

با سر اشاره کرد که آن پیش سرور است

عشق علی و آل محمد مرا بس است

هریک چو هادی است چو خورشید انور است

از کودکی شدم چو عاشق دین و شریعتش

زایل بسال و مه نشد هردم فزونتر است

عمری عزیزی بر سر دولت سرای توست

پیوسته زیر خوار این درو از ذره کمتر است

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

دکلمه بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

زائرین در این مقام انوار یزدان دیده اند عارفان این آستان را کعبه جانان دیده اند

چشمه تابان و خورشید جهان افروز را خاک بوس این بکیوان رفته ایوان دیده اند

خستگان تشنه لب را در بیابان سلوک میهمان این مبارک آب حیوان دیده اند

آستان زاده موسی بن جعفر را مدام خود مطاف سالکان راه ایمان دیده اند

وین مشید بارگاه سیدالسادات را در شرف همتای ساق عرش یزدان دیده اند

دیده اند اینجا هزاران مرد و زن را درطواف زو ملائک بر سر ایشان دو چندان دیده اند

طالبان این منور خاک را از هر دیار با دل سوزان و چشم گوهر افشان دیده اند

وز سر صدقو صفا در کاخ این کهف الوری چهره جانان عیان در پرده جان دیده اند

خاک پاک این میهن درگاه را کحل البصر بهر روشن دیدگان اهل ایقان دیده اند

وز سر شوق جبین سائی به خاک این رواق دیدگان زائران را ابر نسیان دیده اند

زیر پای آستان بوسان این فرخنده کاخ پر جبرئیل امین را فرش ایوان دیده اند

وز سر اخلاص و یمن این گرامی آستان طبع نورانی قرین طبع حسان دیده اند

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

شعر برای بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

دل برده ز دهر، خط و خال شیراز
دنیاست و حسرت وصال شیراز

با شاهچراغ، روز و شب محشورست
این چیز کمی ست؟ خوش به حال شیراز

صبح است و ندای ربنا می آید
گلبانگ خوش خدا خدا می آید

از میهن شعر و شور و عشق و عرفان
بوی خوش «مشهد الرضا» می آید

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

اشعار بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

مرهم شدی شما که پر از ربنا شوم

یک لحظه در مسیر رهت مبتلا شوم

عادت کنم ز غربت شب‌های شه چراغ

تا از ضریح نقره‌ای‌ات پر شفا شوم

مثل کبوتران حریم رضای تو

در صحن با صفای تو هر شب رها شوم

روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع) خجسته باد

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

شعر روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

دلتنگ توام، شاهچراغ ای همه خوبی
آن گونه که دریا شده دلتنگ سبویی
دستم نرسیده ست به دستان ضریحت
در درگهت ای عشق بیایم به چه رویی
دلتنگ تر از پیشم و از کرده پشیمان
پر می دهم از سینه کبوتر به کبوتر
من آمده ام بار دگر نیز ببخشید
چشمان غریبانه ی من پیش شما تر
من آمده ام خسته ام از این همه غربت
ای کاش که امضا بکنی نامه ی مشهد
ای کاش که آزاد کنی این دل غمگین
تا باز هم آدم بشود این پسر بد
جاری شده از گونه ی من اشک کماکان
هرگز نرود لحظه ی دیدار تو از یاد
پر می دهم از شوق که این راه جنون است
از پنجره ی چشم تو تا پنجره فولاد

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

شعر بزرگداشت امامزاده شاهچراغ (ع)

صدای ذکر تو شب را فرشته باران کرد
عبور تو لب «شیراز» را غزل خوان کرد

«کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست»
بیا که چشم و دلت شهر را چراغان کرد

چو خواهرت که ز «دریاچهٔ نمک» دل برد
هوای زلف تو دریاچه را «پریشان» کرد

نه شیخ شهر، تو شاهی که با چراغ رسید
و برق عشق تو ما را گرفت و انسان کرد

ولی چه حیف که آن طرهٔ خیال انگیز
چه زود آمد و دل برد و روی پنهان کرد

چه اشک ها که ضریحت به گونه ها جاری
چه دردها که خدا با دل تو درمان کرد

شرابِ خون تو جوشید و جان «حافظ» را
به جرعه ای غزل از جام غیب مهمان کرد

و گنبد تو برای دل کبوترها
چه مهربان شد و پرواز را چه آسان کرد

سفر اگرچه چنین ناتمام ماند، ولی
صدای پای تو «شیراز» را «خراسان» کرد

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

شعر کوتاه بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

شاه منی که مونس هر سال و هر دمی

شاهی ولی غریب‌ترین شاه عالمی

هر چند گنبد تو طلا نیست شاه من

در چشم‌های خیس من طلای مجسمی

روز بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع) فرخنده باد

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)

شعر ولادت حضرت شاهچراغ (ع)

اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را

تجلی خانه برپا کرده با گلدسته های نور
تداعی می کند صحن و سرایش مشهد و قم را

مفاتیح الجنان بر لب، در و دیوارها شاعر
عوض کرده ست این تصویر ها طرز تکلم را

دلی اندازهٔ دریا برایش با خود آوردم
که با لبخندی آرامش دهد روح تلاطم را

هماره قدسیان بر سفرهٔ اکرام او مُنعِم
خدا بخشیده بر خوان کریمان این تنعّم را

پدر«باب الحوائج» او خودش «شاهچراغ» اما
زیارت نامه می خواند دمادم نور هشتم را

تصور می کنم در طوس هستم، چشم می بندم
و حس می گیرم از شیراز این اوج تبسم را

به خود می آیم از اشکی که در هر بیت من جاری ست
چه باران خوشی، من دوست دارم این تداوم را

شعر بزرگداشت حضرت شاهچراغ (ع)



این مطلب چقدر مفید بود ؟
 

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits