دلگرم
امروز: شنبه, ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ برابر با ۰۸ شعبان ۱۴۴۶ قمری و ۰۸ فوریه ۲۰۲۵ میلادی
چکیده ای از یک پرونده قضایی ونکات حقوقی آن

پیرمرد قصد داشت بچه هاش را از ارث محروم کنه اما...

چکیده ای از یک پرونده قضایی ونکات حقوقی آن
11
زمان مطالعه: 7 دقیقه
آیا ممکن است پدر یا مادری فرزندان را از ارث محروم کند؟راهکاری وجود دارد که در زمان زنده بودن سندی تنظیم شود تا پس از مرگ ،وراث بابت ارث اختلاف پیدا نکنند؟آپدر یا مادر میتواند اسم فرزندان را از شناسنامه اش پاک کند؟

پیرمرد آمده بود تا به قول خودش بچه هاش را از ارث محروم کنه و اسمشون از سجلش پاک کنه،آنقدر عصبی و مصمم بود که موقعیت مناسبی برای قطار کردن ماده های قانونی و موانع انجام چنین کاری یا ارائه راهکاری برای عدم دسترسی فرزندانش به اموال وی نبود، لذا سعی کردم با بهانه هایی از قبیل آوردن اسناد و مدارک مالکیت املاک و سیاهه اموال ترتیب جلسه و ملاقات درشرایط روحی و روانی مناسبی بدهم تا در فرصت مناسبی ضمن ارائه مشاوره به پیرمرد،مطمئن شوم تصمیم وی از روی عصبانیت و لجبازی و...نیست.لذا قرار شد ظرف سه چهار روز آینده با منشی هماهنگ کند و مجدد تشریف بیاورد زمان خداحافظی حرفی زد که مشخص بود هنوز عصبانی است:نوبه ی بعد که نباید حق ویزیت بدم؟!گفتم نه پدر جان نوبت بعد نیازی به دادن حق المشاوره نیست.

بنا به قصد و نیت تمدید جلسه مشاوره توقع داشتم پیرمرد با حال و روز بهتری سراغم بیاید و از آن حالت عصبی خبری نباشد که اشتباه تصور کرده بودم و پیرمرد بیچاره اینبار با سر و صورتی زخمی و کبود و چندین برابر عصبی تر از قبل وارد دفتر شد و عصایش را بلند کرد و گفت:از همین حالا بهت اخطار می کنم این نمک به حروم های من بد جونورهایی هستند و اگه قراره وکیلم بشی باید شش دانگ حواست به من و مال و اموالم باشه وگرنه کلاه هردومون پس معرکه اس...

اگرچه پذیرش یا عدم پذیرش هر پرونده ای و انتخاب هر موکلی در حرفه ی من کاملا اختیاری و آزادانه است و هیچ اجباری برای قبول وکالت پیرمرد بدخلق و بدبین نداشتم اما آنچه که در این چند سال آموخته بودم حکم میکرد هرگز به قضاوت موکلم پیش از شنیدن درد دل ایشان نپردازم سپس بنا بر قول و فرمایش استاد کاتوزیان پیش از قبول وکالت،خودم موکلم را در محکمه وجدان قضاوت کرده چنانچه بنا بر مستندات و عرض حال وی حق به جانبش بود قبول وکالت کرده به دفاع از او قیام کنم. لذا بدخلقی و تند مزاجی پیرمرد را پای سن و سال و دلشکستگی از اولاد نهاده دعوتش کردم به آرامش و واگو کردن علت ناراحتی وزخم های سر و صورتش...

با آهی جگر سوز نشست و شروع کرد: ببخش باباجون بدخلقی کردم البت هر که هم جای من بود بدتر از این میشد کجای دنیا دیدی تخم و ترکه ات بریزن سر بابای پیرشون که تا نمردی مال و اموالت بده به ما؟بهشون میگم من که تا امروز هر چه خواستنی و نخواستنی بوده ریختم توی حلقوم مفت خور شما بذارید این چند صبا هم بگذره سرم گذاشتم به زمین گرم همش برا خودتون این مادر مرده ها بعدِ اون خدابیامرز عادت کردن به مفت خوری مادر خدابیامرزشون سر ِزا رفت و من موندم سه تا پسر قدو نیم قد، از ترس حرف مردم زن نگرفتم و خودم و مادر پیرم به دندون کشیدیم و بزرگشون کردیم.مادرم میگفت اینها مهر مادر ندیدن هر چی میخوان براشون تهیه کن تا اینکه امروز همشون صاحب خونه و مغازه هستند و منم و یک قطعه باغ انگوری که هم سقف بالاسرم هست هم ممر درآمدم.صبح تاشب پای درخت های انگور از جور و درد اولاد آبغوره میگیرم و شب تا صبح خواب اون خدابیامرز و ننه ام و میبینم و آرزوی دم به دم منِ پیرمرد شده دیدار عزارئیل تا اینکه چند هفته پیش شب جمعه به نیت مادرم و ننه ی بچه ها چند تا صندوق انگور بردم یتیم خونه محل،با دیدن بچه ها طوری دلم لرزید و حالم بد شد که خانم مدیر و مستخدم یتیم خونه بردنم مریضخونه این بنده های خدا همون چند دقیقه کاری کردند که بچه های مفت خور بی خاصیت خودم توی این بیست وچند سال نکردن،از مریضخونه که برمیگشتیم گوشی خانم مدیر زنگ خورد و بعد از تمام شدن تماس ،خانم مدیر به مستخدم گفت آقای وکیل...بود گروه وکلا چند تا کارتن شیر خشک فرستادند ...همون جا به خودم گفتم حکما حکمتی داشته که من اینجا اسم شما را بشنونم حالا آمدم دست به دامنت بشم تا تلافی این همه نامردی و پس از مرگم سر این از خدابی خبرها در بیارم.تا چند روز پیش هرچه بود حرف و گفت و داد و بیداد بود تا دیروز که چند تا کاغذ اورده بودند که امضا کنم،یادشون رفته من هم بابای این لات های بی سر و پاها هستم وقتی زیر باز نرفتم و امضاء نکردم گرفتنم زیر کتک ،آره بابا بچه هایی که براشون هم مادر بودم هم پدرم،اینطوری سر وصورتم زخمی کردن و یک عمر حمالی و زحمتم را جبران کردند ....

همچنین بخوانید:
۳۰ پرسش و پاسخ در مورد تقسیم ارث و انحصار وراثت

۳۰ پرسش و پاسخ در مورد تقسیم ارث و انحصار وراثت

خیلی از افراد در مورد انحصار وراثت اطلاعات کافی نداشته و در این زمینه پرسش های گوناگونی دارند. با ما در مجله دلگرم همراه شوید تا پاسخ خیلی از سوالات…

به حاج علی گفتم قبل از هر اقدامی باید به بهانه ای ازصحت و سلامت عقلی و جسمی خودتون رد و نشانه ای بگذارید با تعریفی که از بچه ها کردید هیچ بعید نیست فردا روز مدعی بشوند که پدرشون محجور بوده...با شنیدن کلمه محجور چشماش بُراق شد و همینکه خواست حرفی بزند گفتم:معمولا بالا بودن سن را بهانه می کنند که طرف عقل و هوش درستی نداشته و اعمال حقوقی و معاملات و قراردادهاش ومیبرند زیر سوال در یک کلام میگن بابای ما عقل معاش نداشته از این مرحله که بگذریم شما اگه بخواهید وصیت کنید فقط حق دارید ...که خودش کلامم وقطع کرد و گفت:میدونم که حرف آدم بعد مرگش یک سوم زمان حیاتش بیشتر ارزش نداره والله حرف من که الان هم ارزش نداره چه برسه به اونموقع نه اقای وکیل میخوام راهی پیش پام بزاری که تا زنده ام اختیار مال و اموالم و داشته باشم وبعد مرگم باغ و اموالم برسه به یتیم خونه ای که خودت آنجا رفت و آمد داری!!

نکات حقوقی:
چنانچه شخصی بخواهد پس از فوتش وراث اختلافی نداشه باشند می تواند از طریق تنظیم سند صلح مشروط در دفاتر اسناد رسمی نسبت به اموالش تصمیم بگیرد که تا زنده بودنش تکلیف اموال با خودش باشد و برای پس از فوت به موجب عقد صلح، سهم وراث منتقل شده است.
غالبا چون ممکن است وراث پس از فوت مدعی شوند مورث ایشان محجور بوده و با این ادعا بخواهند عقد صلح را باطل کنند،بهتر است این اقدام تحت نظر وکیل و در حضور چند شاهد انجام و به موازات این اقدامِ حقوقی،دست نوشته ای با اشاره به سند صلح و شرح دلیل چنین اقدامی تحریر کنید.

هیچ پدر یا مادری نمی تواند اسم فرزندان را از شناسنامه اش حذف کند و اگر هم چنین کاری صورت بگیرد هیچ اثر حقوقی ندارد،فرزند می تواند با مراجعه به اداره ثبت احوال گواهی لازم در تایید رابطه با پدر و مادرش اخذ کند.
وصیت نسبت به اموال تا یک سوم معتبر است،یعنی اگر شخصی 900 تومان ارث به جا گذاشته باشه (ماترک=اموال متوفی) وصیت وی نسبت به 300 تومان اعتبار دارد.لذا اگر وصیت کند کل 900 تومان به فلانی برسد این وصیت تا 300 تومان اعتبار دارد
توضیح تکمیلی نکات حقوقی این مطلب به زودی تقدیم می شود


این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.1 از 5 (11 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits