وقایع روز دوازدهم محرم
روز دوازدهم محرم همزمان است با روزی که اجساد شهدای کربلا پس از آنکه مدت بسیاری بر روی خاک مانده بودند با حضور امام سجاد (ع) به خاک سپرده شد و نیز اسرای کربلا در این روز وارد شهر کوفه شدند.
روز دوازدهم ماه محرم کاروان کربلا را به سمت دروازه های شهر کوفه برد و آنجا پشت در نگه داشتند، کاروانی که پس از گذراندن روزهای سخت اکنون در غم از دست دادن عزیزان خود هستند اکنون باید پشت دروازههای شهر پیمان شکنان به انتظار مینشستند و این بسیار برایشان سخت بود.
1. حوادث روز دوازدهم محرم: دفن شهدای کربلا
در کتاب ارشاد شیخ مفید صفحه ۲۵۸ بیان شده است که قبیله بنی اسد که در همان حوالی کربلا سکونت داشتند به محل حادثه کربلا آمده و با کمک «امام سجاد (ع)» بر پیکر مطهر شهدای کربلا نماز خواندند سپس با راهنمایی ایشان پیکرها را به خاک سپردند.
البته برخی از منابع تاریخ دفن شهدای کربلا را در سیزدهم محرم نیز ذکر کردهاند.
باید به این نکته توجه داشت از آنجایی که پیکر یک معصوم (ع) پس از ارتحال باید توسط یک معصوم دیگر دفن شود و همچنین سر از پیکر بسیاری از شهدای کربلا نیز جدا شده بود و کسی نبود تا آنها را شناسایی کند، امام زین العابدین (ع) طی الارض کرده و نسبت به دفن آن پیکرها مبادرت ورزیدند.
بدین ترتیب که «امام حسین (ع)» را در همان محلی که اکنون حرم مطهر ایشان در کربلا حضور دارد به خاک سپردند و حضرت «علی اکبر (ع)» را در پایین پای پدر بزرگوارشان به خاک سپردند، حضرت «ابوالفضل (ع)» را نیز در همان مکانی که حرم مطهر ایشان در کربلا قرار دارد به خاک سپردند.
حضور «امام سجاد (ع)» و خواندن نماز بر پیکر شهدا در کتابهای انصارالحسین صفحه ۱۰۴ و بصائر الدرجات صفحه ۲۲۵ از زبان «امام رضا (ع)» و «امام صادق (ع)» بیان شده است،
حتی در روایتی از «امام ششم (ع)» آمده است در زمان خاک سپاری شهدای کربلا «پیامبر اسلام (ع)» و حضرت «امیرالمومنین (ع)» همچنین «امام حسن (ع)» نیز همراه با ملائک در کنار «امام سجاد (ع)» حضور داشتند.
چه کسی شهدای کربلا را دفن کرد ؟
2. وقایع روز دوازدهم محرم: ورود اهل بیت (ع) به کوفه
روز دوازدهم روز ورود اهل بیت (ع) به کوفه با حالت اسارت است. در این روز "ابن زیاد" فرمان داد که احدی حق ندارد با اسلحه از خانه بیرون آید و 10 هزار سوار و پیاده بر تمام کوچهها و بازارها موکل گردانید، که احدی از شیعیان امیرالمومنین (ع) حرکتی نکنند.
پس از این که خبر ورود اسرای کربلا در شهر پیچید مردم کوفه بر پشت بامها و یا در کوچهها وارد شدند تا کاروان اسرا را ببینند، اسرا سوار بر شتر وارد شهر شدند. در این زمان زنی از بالای پشت بام فریاد زد شما از کدام مملکت و از کدام قبیله هستید آنها گفتند ما اهل بیت «محمد (ص)» هستیم.
چون این زن سخن را شنید چادر و مقنعههایی را که داشت برای ایشان آورد و بین آنان پخش کرد و آنان نیز به وسیله این لباسها حجاب خود را به دست آوردند، زیرا هنگامی که لشکر دشمن به چادرهای «امام حسین (ع)» در کربلا حمله کردند بسیاری از حجابهای زنان و دختران را از سر آنان ربوده و آنان را با پاها و سرهای برهنه به اسارت گرفتند.
روایتهای تاریخی بیانگر این امر است که حدود ۴۰ محمل وجود داشت که بر روی آن اطفال و زنان قرار داشتند، «امام سجاد (ع)» برهنه و در شرایط بیماری بر شتری سوار بودند، برخی از مردم کوفه با دیدن این صحنه گریه میکردند.
هر چه جلوتر میرفتند صدای بوقها و پرچمهای افراشته شده بیشتر میشد، لشکر ابن زیاد اسرا را همراه با سرهای شهدا که بر فراز نیزهها نصب کرده بودند هدایت میکرد، اولین نیزه بر سر مبارک «امام حسین (ع)» بود که همچون ماه میدرخشید.
همانگونه که در آیه ۹ سوره مبارکه کهف آمده است: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا، تو پنداری که قصه اصحاب کهف و رقیم در مقابل این همه آیات قدرت و عجایب حکمتهای ما از آیات عجیب ماست»،
وقایع بعد از عاشورا
3. وقایع روز دوازدهم محرم: خواندن خطبه توسط حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع)
در زمان ورود اسرا به کوفه، حضرت «زینب کبری (س)» مردم را امر به سکوت کردند سپس شروع به خواندن خطبه کردند در حالی که همه شهر در سکوتی عجیب فرو رفته بود.
حضرت «زینب کبری (س)» در این خطبه مردم کوفه را به سبب گناهی که در ماجرای عاشورا داشتند و کوتاهی که در یاری «امام حسین (ع)» کردند ملامت کردند، ایشان پیرامون گناه بزرگ مردم کوفه به صراحت سخن گفتند، سخنان ایشان به شکلی بود که گویی حضرت «علی (ع)» خطبه میخواندند،
سخنانی بسیار فصیح، روان و تاثیرگذار، ایشان در این خطبه ابتدا خدا را ستایش کردند و بر «رسول خدا (ص)» درود فرستادند و سپس رفتار دوگانه مردم کوفه را مورد شماتت قرار دادند،
حضرت «زینب کبری (س)» در خطبه خود پیرامون کیفر بزرگی که در انتظار مردم شهر کوفه به سبب شهادت سید جوانان اهل بهشت وجود دارد هشدار دادند، سخنان حضرت «زینب کبری (س)» در روز دوازدهم محرم به حدی تاثیرگذار بود که مردم پس از شنیدن آن بسیار حیران و ناراحت شدند.
پس از پایان سخنان حضرت «زینب کبری (س)» خطاب به مردم کوفه «امام سجاد (ع)» به حضرت «زینب کبری (س)» فرمودند: سرگذشت گذشتگان برای آنان که ماندند مایه عبرت خواهد بود، گریه و زاری شهدای ما را به ما باز نخواهند گرداند، آنان عبرتهای روزگار خواهند بود این کلمات سبب شد حضرت «زینب کبری (س)»آرام گرفته و سکوت کردند.
«امام سجاد (ع)» با افشاگریهایشان، پرده از جنایات و فتنههای حکومت اموی برداشتند در این هنگام صدای گریه و ناله از مردم کوفه بلند شد،
ایشان ابتدا حمد و ستایش خداوند را گفتند و خود را فرزند شهید کربلا و نوه «پیامبراکرم (ص)» معرفی کردند، زشتیها و افعال پلید کوفیان را مورد سرزنش قرار دادند و عمل نادرست دشمنان «سیدالشهدا (ع)» را آشکار ساختند، ایشان سپس فرمودند: «ما راضی هستیم که شما نه یاریمان کنید نه کمر به قتل مان ببندید».
«امام سجاد (ع)» آیه ۴۲ سوره زمر را تلاوت کردند: «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا ۖ فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَىٰ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛
خداست آن که وقت مرگ ارواح خلق را میگیرد و آن کس را که هنوز مرگش فرا نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض میکند، سپس آن را که حکم به مرگش کرده جانش را نگاه میدارد و آن را که نکرده به بدنش میفرستد تا وقت معیّن مرگ در این کار نیز ادلهای از قدرت الهی برای متفکران پدیدار است».
ابن زیاد با سخنان «امام سجاد (ع)» دچار خشم شد و گفت هنوز جرأت پاسخگویی به من را دارید، این را ببرید و گردنش را بزنید، حضرت «زینب کبری (س)» به سمت «امام سجاد (ع)» رفتند و گفتند: ای پسر زیاد، تو کسی را برای من باقی نگذاشتی، اگر تصمیم کشتن «امام سجاد (ع)» را هم گرفتهای مرا نیز با او بکش،
«امام سجاد (ع)» به عمهاشان فرمودند: عمه جان آرام باش تا من با او سخن بگویم، سپس رو به ابن زیاد کردند و فرمودند: ای پسر زیاد، مرا از مرگ میترسانی ؟ مگر ندانستی که کشته شدن عادت ما و شهادت مایه سربلندی ماست.
وی به جواب دندان شکن حضرت «زینب کبری (س)» به عبیدالله اشاره کرد و افزود: عبیدالله ابن زیاد در این مجلس رو به حضرت «زینب کبری (س)» کرد و گفت دیدی خدا با خاندانت چه کرد، حضرت «زینب کبری (س)» نیز در پاسخ به عبیدالله فرمودند: «جز زیبایی ندیدم»،
آنان کسانی بودند که خداوند تقدیرشان را ساخته بود تا شهید شوند و آنان نیز اطاعت کرده و به سوی آرامگاه ابدی خود شتافتند، به زودی در رستاخیز شهدای کربلا به درگاه خداوند شکایت و دادخواهی تو را خواهند کرد، آن روز است که پیروز این میدان مشخص خواهد شد.
سخنان حضرت «زینب کبری (س)» در برابر عبیدالله بن زیاد بسیار دلیرانه و شجاعانه بیان شد، ایشان این شجاعت را از «امیرالمومنین (ع)» به ارث برده بودند، حضرت «زینب کبری (س)» خواهر «امام حسین (ع)» هرگز زیر بار ظلم نرفت،
ایشان در تمام طول مسیر اسارت، وظیفه سنگین رسالت و تبلیغ دین و نمایان کردن اسلام حقیقی و هدف شهدای کربلا را بر دوش کشیدند.
دیدگاه ها