دلگرم
امروز: چهارشنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۶ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۵ میلادی
15 انشا با موضوع آزاد مناسب برای تمامی مقاطع
زمان مطالعه: 29 دقیقه
انشا با موضوع آزاد یکی از رایج ترین موضوعاتی است که معلمان انتخاب می کنند. اگر شما نمی دانید چه انشایی برای این موضوع انتخاب کنید، با ما همراه شوید.

انشا آزاد

در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم بهترین نمونه های انشا با موضوع آزاد را تقدیم حضورتان خواهیم کرد. امیدواریم لذت ببرید.

انشا با موضوع آزاد

انشا درمورد امید

مقدمه: وقتی چشمم به روزنه ی کوچکی در دل تاریکی افتاد که از آن باریکه ای نور فضای تاریک محیط را دگرگون می کرد، امیدها در دلم زنده شد. دیگر می توانم زنده بمانم، چون نوری هست. باید تلاشم را مضاعف کنم.»

این قسمتی از داستانی است که فردی در داخل معدنی فروریخته گرفتار شده بود.

تنه ی اصلی: امید و امیدواری واژه های آشنایی هستند برای همه ی ماها. همه ی ماهایی که دائماً در برابر مشکلات کوچک و بزرگ از خود ضعف نشان می دهیم و گاهی دیگر حتی نا امید.

بنام خداوندی که نور امید را در دل های روشن نگه میدارد. ما دائماً در حال استفاده کردن از واژه امید هستیم، اما شاید حتی معنی آنها را نیز درست درک نکرده باشیم.

وقتی که دیگر از روزمرگی ها و آشفتگی های دور و برمان خسته می شویم، آهی از سر حسرت و ناچاری می کشیم که همین نشان دهنده ی نا امیدی در ماست و می تواند تاثیراتی بیش از آنچه که فکر می کنیم برما بگذارد، زیرا از پس هر آهی، آهی دیگر می آید.

ما نباید خود را آنگونه که نیستیم بدانیم ولی نباید از آنچه که هستیم هم غافل شویم. امید و امید داشتن به آینده یکی از اصولیست که می تواند اهداف بلند مدت ما را تحقق بخشد، زیرا امید تنها وسیله ایست که می توان با آن بر خستگی ها، دلزدگی ها و تکرار ها چیره شد.

در دین مبین اسلام، به امید و امیدواری اهمیت زیادی داده اند تا آنجا که علی بن ابیطالب می فرمایند:« بزرگترین گناه ناامیدی است.»

امروزه افرادی که دچار ناامیدی و دلخستگی می شوند را به روان پزشکان معرفی می کنند ولی به نظر من تنها راه غلبه بر ناامیدی فقط و تنها فقط توکل است. زیرا با توکل بر خدا تمامی گرفتاری ها آسان گشته.

گاهی انسانها از برای مشغله های فکری و روحی دچار سردرگمی هایی می شوند که خود را نمی توانند از آن ها رها سازند. شاید توکل همان باریکه ی نوری باشد که از روزنه ای کوچک فضای تاریک اطرافمان را، می تواند روشن کند.

نتیجه گیری: با توجه به گفته های فوق امید و امیدواری در هر کار و عملی یا هر رفتاری لازم و ضروری است. نمی توان بدون داشتن امید کاری را به نحو احسن انجام داد.

انشا آزاد

انشا آزاد دهم

انشا درمورد راه رسیدن به خوشبختی

مقدمه: شاید تا به حال این کلمه را زیاد از دهان این و آن شنیده باشید دعایی که مخصوصا برای جوان ها می کنند و می گویند انشا الله خوشبخت شوید به راستی خوشبختی انسان در چیست ؟ انشای این بار من در مورد جواب این سوال است.

تنه ی اصلی: بسم الله الرحمن الرحیم. هر شخصی در این مورد دیدگاه متفاوتی دارد. به طور مثال بعضی ها خوشبختی را در پولدار شدن می بینند.

بعضی ها در تحصیلات عالی و بعضی ها خوشبختی را در این می بینند که بچه هایشان را به نحو احسنت به مدرسه یا دانشگاه بفرستند و امکانات زندگی برایشان فراهم کنند.

اما راه خوشبختی از نظر یک نوجوان میتواند متفاوت تر از این ها باشد. با خودم فکر کردم مثلا اگر من یک اتاق لوکس با یک دکوراسیون کامل و وسایلی مثل لپ تاپ، موبایل یا لباس ها و کفش های خیلی شیک داشته باشم و البته درسم هم خوب باشد و هر کلاسی بخواهم بتوانم بروم خوشبخت هستم ؟

آیا واقعا این خوشیختی است ؟ کمی دقیق تر به موضوع نگاه کردم با خودفکر کردم یک نوجوان دارای همه ی این امکانات هست اما یک مشکل جسمی یا روحی دارد.

همه ی این امکانات به چه درد او می خورد ؟ پس خوشبختی فقط در این چیزها نیست برای همین فکر کردم ببینم خدا چه نعمت هایی در اختیار من قرار داده.

من یک خانواده خیلی خوب دارم پدری که به خاطر خانواده اش از صبح تا شب زحمت می کشد، مادری که دلسوزانه در خانه برای ما زحمت می کشد.

خانه ای زیبا که در آن زندگی می کنم،دوستان خوب، معلمان بسیار خوب و مهم تر از همه نعمت سلامتی که خدا به من داده و نعمت های بسیار دیگر. اما با این همه نعمت ، حالا راه خوشبختی چیست ؟

به نظر من هر انسانی باید در زندگی قبل از هر چیز شکر گزار خدا باشد و مسیر درست را انتخاب کند مسیری که خدا از طریق پیامبران ما را به آن راهنمایی کرده.

از کجی ها و ناراستی ها دوری کنیم با کار و تلاش به اهداف خود برسیم. ما نوجوانان با درس خواندن و رسیدن به مقاطع بالای علمی بتوانیم خدمتی به مردم بکنیم سعی کنیم با پیروی از دستورات پیامبران و بزرگان دین در راه خوشبختی قرار بگیریم.

یک انسان هیچوقت یک پزشک، یک هنرمند یا یک خلافکار به دنیا نمی آید و این خود انسان است که در مسیری قرار میگیرد که مثلا یک پزشک میشود یا یک خلافکار.

پس سعی میکنیم همیشه از خانواده، مربیان و معلمان راهنمایی بگیریم، درس بخوانیم، با خدا باشیم و یادمان باشد که خوشبختی فقط در پولدار بودن با تحصیلات عالی نیست.

نتیجه گیری: به نظر من یک انسان وقتی به خوشبختی نزدیک میشود که بفهمد خدا در این دنیا او را بیهوده نیا فریده . سپس در راه پوچ قرار نگیرد با اعتقاد به قلبی به خدا و وظایف دینی خود عمل کند.

به حقوق سه گانه حق الله – حق النفس –و حق الناس عمل کند و با کار و تلاش زندگی مرفحی را برای خانواده خود فراهم کند، اما از تجملات و ریخت و پاش های اضافی دوری کند و اگر خیلی پولدار شد، زکات و خمس و انفاق با دیگران را فراموش نکند و سعی کند با اخلاق بسیار خوب و رفتار نیکو خود را به خوشبختی نزدیک کند.

انشا با موضوع آزاد

انشا آزاد با مقدمه و نتیجه گیری

انشا درمورد فوتبال

مقدمه: فوتبال همیشه بخشی از رویاهای مرا ساخته است و من میخواهم امروز در مورد یکی از رویاهایم یعنی فوتبال و فوتبالیست شدن برای شما انشا بنویسم.

تنه ی اصلی: به نام خداوند بخشنده مهربان. همیشه در رویاهایم به باشگاه فوتبال می رفتم و از نزدیک تک تک لحظه ها را حس می کردم، لحظه هایی که بسیار برایم لذّت بخش بود.

از زمانی که بسیار کودک بودم علاقه شدیدی به توپ و بازی فوتبال داشتم این علاقه ناشی از علاقه ی شدید پدر و برادرم به بازی فوتبال بود.

بسیاری از شب ها تا دیروقت با برادرم بیدار می ماندم و بازی فوتبال را تماشا می کردم تا بالاخره یکی از روزهای خوب خداوند، برادرم با بلیطی به خانه آمد.

بسیار خوشحال شدم و با ذوق فراوان به سمت ورزشگاه مسابقه فوتبال رفتیم همین که به بیرون ورزشگاه رسیدم فهمیدم که تنها من نیستم که علاقه ی وافری به فوتبال دارم. همه جا تا چشم می خورد مردان و پسرانی بودند که برای مسابقه فوتبال آمده بودند.

در آخر با گذر از آدم ها و تحمل مشقت های فراوان جای خالی در بین صندلی های تیم مورد علاقه ام پیدا کردم، اما این جای خالی پشت تور دروازه بود.

هر چند دیدن مسابقه از این مکان بسیار سخت بود اما کم کم که محو مسابقه بودم، انگار دیگر خودم نبودم انگار مانند خواب هایم بخشی از دروازه شده بودم.

توپ که به سمتم می آمد می ترسیدم و به خود می لرزیدم. آخر بعد از ترس های بسیار توپی از دروازه بان گذشت و من را لرزاند. آری تیم مورد علاقه من گل خورد.

بازی با درگیری های بسیار و کشمکش هایی بین دو تیم تمام شد. هر چند تیم مورد علاقه من نبرد، اما من هنوز از ذوق آن لحظه که بخشی از دروازه شده بودم نمی توانستم شب بخوابم.

وقتی چشم هایم را می بندم انگار دوباره تور دروازه می شوم. توپ دارد به سمتم می آید. آری به خود می لرزم.

نتیجه گیری: دوران کودکی و علاقه های آن ناب و با ارزش است. باید از تک تک لحظه ها لذّت برد. باید کودکی را با خیال های زیبای آن حس کرد. فوتبال ورزشی با عشق و هیجان فراوان است.

انشای آزاد

انشا آزاد پایه ی پنجم

انشا درمورد درست مصرف کردن آب

مقدمه: تاکنون به نبودن آب فکر کرده اید تصور کرده اید زندگی بدون آب چگونه خواهد بود؟ مگر نمی گویند آب مایه حیات است، مگر می شود بدون مایه ی حیات زنده بود.

این انشا را درمورد اسراف و هدر دادن آن آغاز میکنم تا شاید تلنگری در مورد درست مصرف کردن این نعمت الهی برای همه ما باشد.

تنه ی اصلی: به نام خداوندی که اسراف کنندگان را دوست ندارد. اسراف می کنیم و هدر می دهیم این مایه ی به اصطلاح حیات را که بدون آن حتی نمی توانیم برای چند روز هم زنده بمانیم و زندگی کنیم.

در حالی که همه می دانیم آب، طلای بی رنگی است که در دنیای واقعی قیمت چندانی ندارد و همگی به دنبال طلای زردی هستند که روز به روز قیمت او رو به افزایش است در حالی بدون طلای زرد می توان سال ها زندگی کرد اما بدون قطره ایی آب نمی توان حتی زنده بود.

ما قدر داشته هایمان را نمی دانیم و آن را به آسانی هدر می دهیم، چه می شد اگر ماشین هایمان را زیر آب شلنگ نگیریم و با چند سطل آب، آن را بشوریم و یا در تابستان ها به جای آب بازی در حیاط و حمام به استخر برویم و بهینه استفاده کنیم.

زمانی که به حمام می رویم کمی کمتر دوش آب را بازکنیم و هنگام آب دادن به درختان و گل ها به جای کشیدن شلنگ آب به دنبال خود، از آب پاش استفاده کنیم،

و برای شستشوی حیاط به جای اینکه با آب، کثیفی ها را پاک کنیم با یک جارو و یک ظرف آب به تمیزی بهتر و مصرف کمتر، آب بیشتری را صرفه جویی کنیم و همچنین من و شما که در وعده های مختلف مسواک می زنیم به جای باز کردن دائم شیر آب برای یک مسواک زدن،

از یک لیوان آب استفاده کنیم. به خدا که همین قطراتی که به نظر من و شما کم یا ناچیز به نظر می رسد با جمع شدن روزانه و سالانه ی آن، دریای بزرگی می سازد که خودمان هم از دیدن آن تعجب می کنیم.

نتیجه گیری: قطره ها جمع می شوند و دریایی می سازند به بزرگی زمین، چقدر دنیا زیبا می شد اگر همگی بهینه مصرف می کردند تا همیشه مصرف کنند.

موضوع انشا آزاد

انشا با موضوع آزاد کودکانه

انشا درمورد دوست خوب

مقدمه: به جای مقدمه انشای خود را این حدیق زیبا از امیر مومنان آغاز میکنم که در مورد انتخاب دوست می فرمایند: پیش از آنکه کسی را به دوستی برگزینی او را امتحان کن وگرنه پبش از آنکه خودت بدانی،به هم نشینی با بدان گرفتار خواهی شد.

تنه ی اصلی: به نام خدا. داشتن دوست خوب و ارتباط دوستانه، برای همه انسان ها است. در انتخاب دوست باید شناخت کامل داشته باشیم. دوستان خوب، مهربان، خوش اخلاق، همدل و باصداقت هستند و اگر کسی این خصوصیات را نداشته باشد، برای انتخاب مناسب نیست.

دوست خوب کسی است که وقتی که به کمک نیاز داری اول کسی باشد که می آید. دوست خوب میتواند درمان هر دردی باشد و همدلی با او به انسان احساس آرامش می دهد،

هرکسی به دوست نیاز دارد و اگر کسی هم دوستی نداشته باشد در زندگی به مشکل بر می خورد، دوستان خوب همیشه ما را به راه های درست هدایت می کنند و دوستان بد، به راه نادرست.

کسانی که با نماز و با خدا هستند و دعا و قرآن می خوانند بهترین دوست های دنیا برای یک انسان هستند، چون اگر کسی خدا را عبادت نکند از دوست خود می آموزد.

اگر کسی راستگو و مهربان باشد باید با کسی دوست شود که ویژگی های او را داشته باشد. در دوستی رازداری و اعتماد هم خیلی مهم است. اگر کسی رازدار نباشد، گفتن راز و اعتماد کردن به او کار درستی نیست.

نتیجه گیری: دوستان خوب مارا در مشکلات یاری میکنند و دلداری می دهند، هیچ وقت از خوبی‌ها سواستفاده‌ نمیکنند و در همه جا مارا درک می کنند. در دوستی با دیگران رفتار مناسب داشته باشیم که یه روزی بزرگ شدیم بگوییم یادش بخیر و پشیمان نشویم.

انشا آزاد برای دبستان

انشا آزاد برای دبستان

انشا درمورد نشانه های خدا

مقدمه: می گویند اگر میخواهی خدا رو بشناسی از روی نشانه هایش بشناس و من حقیقتا فکر میکنم مشاهده زیبایی های باران، آسمان پر ستاره با آن عظمت، دیدن دریاها و جنگل ها و دشت ها می تواند هر کدام ما را در مقابل قدرت خالق این زیبایی ها به سجده وا دارد.

تنه ی اصلی: به نام خداوند بزرگی که با نشانه هاش شناخته می شود موجودات و انسان ها همگی پدیده هایی هستند که پدید آورنده شان خداوند است و برای این که انسان ها بتوانند خالق خود را بشناسند،

خداوند برای آن ها نشانه هایی را در جهانی بزرگ بنا نهاده و به نمایش گذاشته است .انسان ها اگر بخواهند خدای خود را بهتر مورد شناسایی قرار دهند می توانند با مراجعه کردن به خود آن را درک کنند.

به عنوان نمونه می توانند به صورت خود مراجعه کنند که خداوند به آنها چشم های زیبایی را هدیه داده است؛ تا بتوانند با تماشای دیگر زیبایی های نعمت های خداوند، لذت ببرند.

آسمان، رعد و برق، خورشید، ماه و … همگی توسط خدا آفریده شده اند و آنها را برای بندگانش نشانه هایی قرار داده تا از آنها به وجود پروردگارشان پی ببرند و از خالقشان سپاس گذار باشند.

انسان ها برای سپاسگذاری از این نعمت های زیبای خداوند اقداماتی مانند ذکر گفتن را انجام می دهند؛ و حتی پرندگانی که در اطراف ما وجود دارند خدایشان را به خاطر نعمت هایی که به آن ها داده است را شکر می کنند.

نتیجه گیری: ما انسان ها نیز باید علاوه بر سپاسگذاری از خدواند اقداماتی را برای محافظت کردن از از آن ها انجام دهیم، خدواند درختانی را بوجود آورده است و یا جنگل های بسیار بزرگ و زیبا را که انسان ها می توانند از آن ها استفاده کنند.

اما باید توجه داشته باشند که ممکن است همه ی نشانه های خدا که موجودات را هم شامل می شود را نابود و منقرض کنند و زمینه ی ناپسند کردن دنیا و نعمت های خداوند را بوجود آورند.

انشا آزاد برای نوجوانان

انشا آزاد برای متوسطه اول

انشا درمورد اخلاق نیک

مقدمه: انشای خود را با این بیت معروف آغاز میکنم که میگوید:

تو نیکی کن و در دجله انداز           که ایزد در بیابانت دهد باز

تنه ی اصلی: بنام خداوند که رحمان و رحیم است. همه ما انسانها با توجه به خانواده و محیطی که در ان زندگی می کنیم و بزرگ میشویم شخصیت و اخلاق مخصوص خود را داریم.

هرکس با توجه به فرهنگ محیط و اصالت و خانواده اش رفتار و برخورد خواصی دارد. پس عوامل بسیاری از جمله اصالت، خانواده محیط زندگی و فرهنگ و… می تواند در اخلاق هر فرد تاثیر بسزایی داشته باشد.

ولیکن چه بهتر که انسان با رفتار و اخلاق خوب و نیک که هم خدا بپسندد هم بنده خدا با دیگران برخورد کند. ما نباید توقع داشته باشیم که در قبال هر رفتار نیک ما دیگران نیز برخورد خوب و نیک از خودشان نشان دهد.

ممکن است اگر زیاد اخلاق خوب و نیک داشته باشیم و به دیگران نیکی بیش از حد کنیم طرف مقابل اشتباه برخورد کرده و به منظور منفی بردارد در اینجاست که سعدی شیرازی می فرماید: نیکی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند.

پس در هر برخوردی حتی نیکی یاید تعادل را حفظ کرد یعنی نه اینقدر نیک باشیم ک به قول سعدی دبگران خیال بد کنند،نه بد باشیم ک تنها بمانیم و نتوانیم کسی را در کنار خود نگه داریم.

نتیجه گیری: نتیجه می گیریم تعادل در هر چیزی حتی برخورد با دیگران خوب است و ما باید در حد امکان رفتار بد دیگران را با اخلاق و برخورد خوب به او نشان دهیم تا طرف مقابل متوجه اشتباه خود شود.

انشا آزاد

انشا آزاد برای متوسطه دوم

انشا درمورد چهار فصل

مقدمه: یک سال چهار فصل و دوازده ماه و سیصد و شصت و پنج روز دارد. چهار فصلی که هر روزش یک رنگ و هر ماهش یک اسم و هر لحظه اش یک خاطره ی ثبت شده در ذهن و یاد هر کدام از ما دارد.

تنه ی اصلی: بنام خدا. اولین فصل سال که با نوروز شروع می شود و نوید شروعی دوباره را می دهد، بهار است بهاری که با شکوفه هایش به جهان عطری بکر را نثار می کند و خوشه های میوه اش مزه ی دنیا را شیرین می کند،

بهار را بهشت زمین تلقی می کنند، همان بهشتی که نهرها روان است و گل ها خندان، این ها مگر شبیه بهشت نیست!

فصل دوم، تابستان است و خورشید کمی بیشتر خودنمایی می کند، با صدای بلند می خندد و چهره ی طلایی اش را بیشتر از پشت ابرها به نمایش می گذارد. هوا گرم می شود و میوه های تابستانی خنکا را در وجود انسان تزریق می کند.

بعد پاییز می شود و برگ ها از یکنواختی رنگ سبز در می آیند و از شرم و خجالت رخت های رنگی مانند قرمز و زرد و نارنجی را بر تن می کنند.

رعد و برق صدایش غرش کنان فلک را می لرزاند و زمستان با سرد شدن هوا و فروآمدن الماس های درخشان از ابرهای سیاه جلوه ای دیگر از زیبایی خداوندی است.

درختان عریان که سوز زمستانی را به صورت های سرخ شده می زنند و در نهایت چرخ فلک باز می چرخد و زمستان خدا جای خود را به بهار می دهد و برای بهاری نو و زیبا خود را آماده می کند.

درختان عریان پیله ها را می شکنند و برگ های سبز زمردی از رخت خود بیرون آمده و به بهار سلام می گویند.

نتیجه گیری: در جهانی که این همه زیبایی دارد که هر روزش چیز جدید و زیبای برای رونمایی دارد مگر می شود شکر نگفت و شاد نبود.

موضوع انشا آزاد

انشای کوتاه با موضوع آزاد

انشا درمورد سلام

مقدمه: همه ما از بچگی شنیده ایم که سلام سلامتی می آورد اما من میخواهم در این انشا در بیشتر در مورد سلام کردن با شما صحبت کنم.

تنه ی اصلی: به نام خدا. رسول اکرم (ص) درمورد سلام کردن فرمودند: هنگام ملاقات با سلام گفتن همدیگر را دیدار کنید. سلام کمترین احترام و محبتی است که هرکس می تواند نسبت به دیگران ابراز کند و هر کس این کار را نکند بنابر این قول پیامبر اکرم (ص)، فردی بخیل است.

پیامبر اکرم (ص): بخیل ترین مردم کسی است که از سلام کردن خودداری کند. یکی از تأثیرات سلام کردن از بین بردن کبر و غرور در انسان استکه باعث می شود فرد متواضع شود و تکبر را کنار بگذارد.

با این کار، فرد خود را همسطح با دیگران می بیند و برای خود شخصیت دروغین و کاذب نمی سازد و به راحتی با آن ها انس می گیرد. سلام کردن باعث می شود دوستی و محبت در میان مردم برقرار شود.

از طرفی در سلام کردن باید تساوی را رعایت کرد، یعنی انسان ها نباید در سلام کردن به افراد دارا و ثروتمند و فقیر و ندار تفاوت قایل شوند بلکه باید به همه به یک شیوه سلام کنند.

امام رضا (ع) می فرماید: هر کس با مسلمان فقیر روبرو شود و به او به گونه ای سلام کند که با سلام کردن با فرد دارا تفاوت داشته باشد، روز قیامت هنگامی که به دیدار خدا می رود خدا از او خشمگین است.

نکته قابل توجه این است که در فرهنگ اسلامی سلام کردن به چند گروه ممنوع شده است؛

از جمله سلام کردن به کسانی که کارهای ناشایست و نامشروع انجام می دهند مانند سلام کردن به فرد قمار باز، شراب خوار و فرد معروف به فسق و کسانی که آشکارا دست به گناه و مفسده می زنند.

زیرا سلام کردن به آنها نوعی تأیید و صحه گذاشتن بر اعمال آنها محسوب می شود و باید در برخورد با آنها با قیافه ای گرفته و نامهربان برخورد کرد، ولی اگر بدانیم که با سلام کردن و احوالپرسی کردن صحیح با آنها باعث هدایت آنها خواهیم شد، اشکالی ندارد.

و از جمله کسانی که نباید به آنها سلام کرد کسانی هستند که اگر به آنها سلام کنید، امکان دارد خود به مفسده بیفتید یا تأثیر نامطلوبی بر روحیه معنوی شما بگذارد؛ مانند سلام کردن به زن جوان.

سلام کردن به غیر مسلمان و سلام کردن به کسانی که در حالتی هستند که جواب دادن برای آنها ایجاد مشکل می کند (نماز گزار) ممنوع است. رسول اکرم (ص) می فرمایند : نزدیک ترین مردم به خدا و رسولش، کسی است که با سلام، گفتارش را آغاز کند.

موضوع آزاد انشا

انشای موضوع آزاد

انشا درمورد نعمت های خدا

مقدمه: برای پیدا کردن نعمت های خدا لازم نیست خیلی فکر کنیم هر چیزی که در اطراف ماست اگر درست به آن نگاه کنیم نعمتی از نعمت های خداست.

حتی همین قلم و کاغذی که در دست دارم و دستانی که با آنها انشا مینویسم و مغزی که با آن فکر میکنم و حتی همین نعمت حیات. پس با نام خدا انشای خود را آغاز میکنم و از بخشی از نعمت های کمک میگریم تا در مورد نعمت های دیگرش سخن بگویم.

تنه ی اصلی: بسم الله الرحمن الرحیم. میگویند وقتی یک نوزاد میخواهد متولد بشود نگران است که دنیا چه جور جایی است. اما فرشته ها به او دلگرمی می دهند که مادری مهربان در دنیا از او مراقبت می کند.

نعمت پدر و مادر اولین و بهترین نعمت های خداوند هستند که از ابتدا پا به پا در مسیر زندگی ما را همراهی می کنند. بعد از خداوند نعمت های بی شمار دیگری برای طی کردن مسیر زندگی در اختیار ما قرار می دهد.

نعمت راه رفتن، سخن گفتن، شنیدن، بوییدن و لمس کردن، نعمت اندیشیدن، دوست داشتن، عشق ورزیدن. نعمت دوستان واقعی که زندگی را برای ما دلپذیر تر می کنند و البته گاهی دشمنانی که با بدی کردن به ما درس های مهمی در زندگی می دهند.

برای پیدا کردن نعمت های الهی لازم نیست در جست و جوی چیزهای عجیب و غریب باشیم همین عطر خوشمزه غذای مادر که با عشق برای ما تهیه می کند و دستان پینه بسته زحمتکش پدر که دست نوازش روی سر ما می کشد.

همین نعمت تحصیلی که در جهان بسیاری از کودکان از آن محرومند. نعمت امنیت وقتی هنوز کودکان زیادی در جنگ و کشتار در جهان چشم می گشایند. نعمت خندیدن و گریستن … نعمت دیدن این همه نشانه های الهی در جهان.

ستاره ها، ماه زیبا، دریای بی کران، دشت های گسترده، کوه های بلند، جنگل های انبوه، رودهای جاری، پرنده های خوش آواز، حیوانات شگفت انگیز و … نعمت های بیشماری که از شمردن آنها خسته میشوی ولی آن ها تمام نمی شوند.

اما گاهی فکر می کنم بهترین نعمتی که کمتر از آن یاد می کنیم این است: این که خدایی داریم که در سختی به او پناه ببریم. این که در کشوری به دنیا آمده ایم که همه خدا پرست و شیعه هستند. نعمت وجود ائمه که پناه ما در غم و سختی هستند.

نتیجه گیری: به راستی چگونه می توان این همه نعمت را شکر کرد. به نظرم یک راه ساده و در عین حال سخت وجود داد. خوب بودن. خوب بودن. خوب بودن.

انشای آزاد

انشای ادبی با موضوع آزاد

انشا درمورد همنشین خوب و بد

مقدمه: انشای خود را این شعر زیبا از سعدی درمورد رفاقت آغاز میکنم که میفرماید: همنشین تو از تو بِه باید، تا تو را عقل و دین بیفزاید.

تنه ی اصلی: به نام خداوند مهربان. دوست… هم نشین خوب … رفیق …! کلماتی که گفتم، مرا به خنده وا می دارد. پیدا کردن دوست صمیمی و خوب، در این دوره و زمانه، مانند پیدا کردن میوه ی خوب و رسیده است!

شاید زمانی که داشتند رفاقت را تقسیم می کردند، همه ی مردم در خواب غفلت بودند یا شاید ریشه شان خشکیده بوده و به این قافله نرسیده اند یا شاید هم از تقسیم غنائم بهره برده اند، امّا بعد از آن آفت به ریشه شان زده و آدمیت را ازشان گرفته است!

من دوست صمیمی و هم نشین واقعی خود را تنها به شرط چاقو برمی گزینم! اگر ظاهرش خوب بود ، او را برای تست باطن انتخاب میکنم و با چاقوی عقل، جسمش را می شکافم و به روحش دست می یابم!

اگر جسم و باطنش یکی بود و اخلاق و رفتار پسندیده ای داشت، او را انتخاب میکنم. البته هیچ انسانی کامل نیست… و من معتقدم باید در مقابل دوستی که میوه و ریشه ی خوبی دارد و تنها چند لکه در او دیده می شود،

ما نیز آب پاک و زلالی باشیم تا لکه هایش را پاک کنیم و او را از بدی، دور نگه داریم. در اینجا یک سوال پیش می آید که چگونه این چنین باشیم؟

باید در جواب بگویم: کافیست آینه باشیم… مانند آیینه نقد کنیم و امر به معروف آیینه وار انجام دهیم. آینه هیچ گاه داد نمی زند که موهایت نامرتب اند، هیچ گاه فریاد نمی زند یقه ات را درست کن…سکوتش، خیلی محض است!

ما نیز باید همچون آینه و بدون تغییری در حقیقت، واقعیت دوستمان را با رفتارمان، به وی بفهمانیم. کسانی که در رفتارشان خورده و شیشه پیدا می شود،

باید بدانند که مانند میوه ها ،چه خوب باشند و چه بد، چه رسیده باشند و چه گندیده، عاقبتشان این است که خورده شوند و دور انداخته شوند، اما این که پس ازمرگ مورد حمله ی حشرات قرار بگیرند یانه، دست خودشان است.حال قضاوت باشماست…

نتیجه گیری: رفیق خوب داشتن اگر چه یک نعمت است اما برای داشتن یک رفیق خوب باید خودمان رفیق خوبی باشیم . آب باشیم و آینه …

انشا آزاد

انشا آزاد برای پایه هشتم

انشا درمورد سحرخیز باش تا کامروا شوی

مقدمه: در همه فرهنگ ها و کشور ها سحرخیزی جزء رموز موفقیت شناخته می شود، اما در فرهنگ ما سفارش ویژه ای هم در ادبیات و هم در احادیث نسبت به سحرخیزی شده است که میخواهم در این انشا بیشتر به آن بپردازم.

تنه ی اصلی: به نام خدا. همیشه انسان های موفق کسانی بوده اند که زودتر از همه از خواب بیدار شده اند و روز خود را زودتر از دیگران شروع کرده اند، زیرا فرصت بیشتری برای انجام امور وکارهای خود دارند و نسبت به دیگر اتفاق ها و رخدادهای روزمره مطلع تر خواهند بود.

اما انسان هایی که از خواب خود دیرتر بیدار می شود و به دنبال آن دیرتر به سراغ کارهای خود می رود علاوه بر نرسیدن به همه ی کارهای خود و تاخیر و عقب ماندگی در کارها، خستگی بیشتری را متحمل می شوند

به علت آن که استرس و نگرانی بیشتری دارند با تمرکز و دقت بالا نمی توانند به کارهای خود رسیدگی کنند و به همین علت است که از زمان های قدیم تا به اکنون گوش به گوش و دهان به دهان این مثل نقل شده است تا الگوی خوبی برای همگی باشد.

از همان کودکی انسان ها این مثل گوهربار را سرمشق زندگی خود قرار دهند و با سحرخیزی کامروا و پیروز در زندگی دنیوی و اخروی خود باشند زیرا چنین انسانی در زندگی خود آرامش بیشتری و استرس و نگرانی کمتری دارد

و موفق تر و پرافتخارتر برای خانواده و جامعه ی خود می باشد و همچنین چنین انسانی در رحمت خداوند به رویش باز می شود و با خواندن نماز پنج گانه ی خود و اصول اسلامی در زندگی اخروی خود نیز پربارتر و سربلندتر خواهد بود.

این نکته در این درس نیز هدف آگاهی ما و موفقیت ما را به دنبال دارد و ما نیز باید آن را سرمشق زندگی خود و نسل های بعد از خود قرار دهیم تا روزی ما نیز کامروا و پیروز و موفق باشیم.

انشا آزاد با مقدمه و نتیجه

انشا آزاد برای پایه نهم

انشا درمورد محیط زیست

مقدمه: قلم را در دست می گیرم و انشایم را آغاز می کنم. خداوند مهربان نعمت های بسیاری آفریده که نمی توانم از کدام یک شروع کنم. محیط زیست یعنی جایی که زندگی می کنیم ، یعنی طبیعت زیبا که از آن بهره های زیادی می بریم.

تنه ی اصلی: بنام آفریننده زیبایی ها. محیط زیست خود را باید تمیز نگه داریم، جایی مثل خانه، مدرسه و خیابان ، مثلا در مدرسه وقتی که خوراکی می خوریم نباید آشغال آن را روی زمین بریزیم،

بلکه باید آن را در سطل زباله بریزیم وقتی که سوار ماشین هستیم و خوراکی می خوریم یا بطری آبی را که خالی شده است، نباید از پنجره ی ماشین به خیابان پرتاب کنیم.

ما باید به هم کلاسی های خود و یا خواهرو برادر کوچکتر خود یاد بدهیم که این مقررات را رعایت کنند که باعث آلودگی محیط زیست نشود و درباره ی درختان و گل ها هم همین طور، روی درختان نباید خراش ایجاد کنیم و یا روی آنها یادگاری بنویسیم.

اگر درختان، پر از شاخ و برگ نباشند محیط زیست ما معنایی ندارد .و نمی توانیم از طبیعت زیبا بهره مند شوند .درباره گل ها و سبزه های داخل پارک هم همین حرف را باید زد که روی علف های هرز که داخل پارک هستند نباید نشست و آشغال نباید ریخت،

گل های زیبایی که نگهبان پارک به زحمت از آنها نگهداری می کند و آنها را آبیاری می کند، نباید این گل ها را از ساقه جدا کرد، چون پژمرده می شوند ولی وقتی که روی ساقه ی گل باشد، محیط زیست ما خیلی زیبا و دلنشین می شود و ما لذّت می بریم.

تعریف محیط زیست: همه ی محیط هایی که در انها زندگی جریان دارد محیط زیست نامیده می شود .به عنوان مثال: استخر آب، یک شهر، اقیانوس و کویر همگی انواعی از محیط زیست به حساب می آیند.

هم زیستی یعنی زندگی کردن با یکدیگر و با هم زیستن اما در اکولوژی منظور از هم زیستی هر نوع ارتباط نزدیک میان دو نوع موجود زنده است.

صورت هایی از هم زیستی عبارتند از : هم سفرگی در این نوع هم زیستی یکی از افراد نه سود می برند نه زیان و دیگری سود می برد مانند رابطه چسبیدن ماهی بادکش دار ، بدون کوسه ماهی ، که ماهی بادکش دار در این رابطه سود می برد .

مقدم در محیط زیستی عوامل غیر زنده مانند خاک ، آب ، گازها و غیره به همراه جانداران وجود دارند موجودات زنده با هم و با محیط غیر زنده خود ارتباطی متقابل می سازند این ارتباط ها برای بقای محیط زیست بسیار لازم هستند.

کارشناسان محیط زیست هنگام بررسی مناطق زیستی را مورد مطالعه قرار می دهند . منطقه زیستی شامل موجودات زنده ، موجودات غیر زنده می باشد.اکوسیستم نام دارد و دانشی که بررسی می کند اکو سیستم ها را ، اکولوژی نام دارد .

نتیجه گیری: محیط زیست خانه پدران و مادرانمان بوده است ، اکنون خانه ماست و بعد از ما خانه فرزندان ما خواهد بود ، جایی که به آن پناه میبریم ، از آن تغذیه میکنیم و در آن رشد میکنیم و میبالیم و از آرامش آن لبریز میشویم .

مراقبت از محیط زیست مراقبت از خودمان و احترام به محیط زیست و نگه داری از آن احترام به مادری است که در دامان آن بزرگ شده ایم.

انشا آزاد برای نوجوانان

انشا آزاد برای پایه دهم

انشا درمورد فداکاری

بنام خداوندی که نیکوکاران را دوست دارد. فداکاری و از خودگذشتکی اصلی مهم در زندگی است و شخص فداکار یک برتری و جایگاه بالاتری نسبت به دیگر انسان ها دارند.

فداکاری و از خودگذشتگی اصل مهمی در زندگی که باعث بهبود روابط خانوادگی و اجتماعی میشود . فداکاری برای هر شخصی و در هر کاری لازم و ضروری هست . فداکاری را میتوان از اتش نشان ها اموخت .

انها در کار خود بسیار فداکارند و حتی برای انجام کار و وظیفه خود از جان خود نیز میگذرند . فداکار ترین شخص در همه مردم پدر است .

پدر هرکسی برای فرزندان خود هرگونه فداکاری و از خود گذشتگی انجام می دهد و به همین دلیل است که فداکار ترین شخص زندگی هرکسی پدر است .

فداکاری شکل های گوناگونی بین مردم دارد , همچون فداکاری برای وطن که ما شهید های بزرگ و و بلند مرتبه زیادی داریم که برای وطن خویش حتی از جان خود گذشته اند.

فداکاری برای خانواده همچون پدری که تمام وقت خود را با کار کردن میگذراندتا فرزندانش بتوانند در بهترین مدارس و دانشگاه ها درس بخواند و در امکاناتشان برای درس خواندن هیچ کمبودی وجود نداشته باشد .

نتیجه گیری: ما نیز باید در فداکاری و فداکار بودن کوشا باشیم و ان را در برنامه ها و اهداف اصلی زندگیمان قرار دهیم.

انشا با موضوع آزاد

انشا آزاد برای پایه یازدهم

انشا درمورد نماز

صدای دلنشینی گوش هایم را نوازش میکند و سکوت و تنهایی ام را در هم میشکند بویی به مشامم میرسد. عصاره عطر اقیاقیاست که با گل رز امیخته شده و فریاد دلنشین الله اکبر را با نسیم صبحگاهی به در خانه مردم می کوبد؛ خدا بزرگ است.

« حی علی فلاح»بشتابید به سوی رستگاری. از خواب برمی خیزم به کنار حوض می روم شنای ماهیان درون حوض مرا به یاد، شستشوی انسان بوسیله ی نماز های پنج گانه می اندازد. چه صدای دلنشینی«لا اله الا الله»معبودی جز او نیست.

سجاده ام را باز می کنم، فریادی از درون،خود را به دیواره های وجودم می کوبد و انگار دیگر تحمل سکوت را ندارد. می خواهد بغض سکوتش را بشکند و فریاد بزند و با خدای خویش راز و نیاز کند.

قنوت چه لحظه زیبایی است. انسان را به یاد ان پرستویی می اندازد که سالهاست در فراغش به افق نظاره میکند. و من در بی کسی هایم تنها نام مقدس تو را زمزمه میکنم چون تو تنها کسی هستی که در اوج فاصله ها صدایم را میشنوی.

ای یاری دهنده دلهای ناامید از تو میخواهم دلم را با نورت روشن سازی ودر هنگام مصیبت ها پناه دل بی کسم باشی.

نماز را دوست دارم وقتی که سر بر سجده میگذارم ودر مقابل مقام بلند تو حاجتم را میخواهم وقتی که سجده میکنم میخواهم ساخته شدن وجودم از خاک را به یاد آورم و همچنین از نعمت های بی کران خداوند تشکر کنم.

وقتی نماز میخوانم به کرانه های آسمان میرسم، به اعلاء و به عروج میرسم نماز لحظه ی زیبایی است.

نتیجه گیری: آری چه زیباست زمانی که فرشتگان در زمان خواندن تو را همراهی میکنند و آن نور و درخششی که در چهره ی ما پدیدار می گردد.

فرشتگان را ببین در دست هایشان قلم هایی است که ثواب نماز را می نویسند قلم هایشان از جنس انوار الهی است. انسان با نماز به شناخت حقیقی خدا می رسد. و چه زیباست مرگ در حال نماز.

انشا آزاد

 

 

همچنین بخوانید:

200 موضوع انشاء آزاد برای پایه های سوم تا دهم

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits