مجموعه ای ناب از اشعار عاشقانه و رمانتیک در وصف باران بهاری

برگزیده زیباترین شعر باران بهاری

بزن باران بهاری کن فضا را
بزن باران و تر کن قصه ها را
بزن باران که از عهد اساطیر
کسی خواب زمین را کرده تعبیر
بشارت داده این آغاز راه است
نباریدن دلیل یک گناه است
بزن باران به سقف دل که خون است
کمی آنسوتر از مرز جنون است
بزن باران که گویی در کویرم
به زنجیر سکوت خود اسیرم
بزن باران سکوتم را به هم زن
و فردا را به کام ما رقم زن
بزن باران به شعرم تا نمیرد
در آغوش طبیعت جان بگیرد
بزن باران بزن بر پیکر شب
بر ایمانی که می سوزد در این تب
به روی شانه های خسته ی درد
به فصل واژه های تلخ این مرد
بزن باران یقین دارم صبوری
و شاید قاصدی از فصل نوری
بزن باران بزن عاشقترم کن
مرا تا بی نهایت باورم کن

شاعر پوریا بیگی

شعر رمانتیک درباره باران بهاری

" ص دایی م را خ وان د

گ وش دادم

چ ه ن وای دل ان گی زی در ای ن به ار ب رگ ه ای نارن جی م ی پی چ ید !

ان گار زن دگی ب ا ش ی پ وری در می ان ب اد نف س م ی زد

ان گار ه ر لح ظه ص ح نه ی ی ک ب اران به اری بود

ان گار ب اران امش ب ای ن بار ه راسان نم ی گری ست

شای د ان گار اندک ی " ب اران ش وق " زمی ن را از احس اس ت ر می ک رد !

ب اران می ب اری د ب ر چ تر خی ال ! و ن ویدی زیب ا

نث ار آدمی ان می ک رد و روز ه ای خ اک خ ورده را

از تق ویم سی اه روزگ ار می زدود و ان گار ن م نم ش پ ای ان ی ک س کوت بود

؛ ن گ اه ک ردم خ ان ه ه ا را !

پنج ره ه ا ب رای ی ک ن فس ت ا ه وای ت ازه گ شوده بودند ،

ای ن ب ار ک وچه ه ای قدیمی پن هان در دل شهرم ان نب ودند

، ان گ ار نسی می از هف ت آسم ان خ دا ب ه اینج ا می وزی د

و شهر در شوق دوب اره زیست ن ب ود ! "

شاعر مینو معتمد

شعر در وصف باران بهاری

باران بهاری، بر درختان سایه افکنده
و برگ های سبز شده درختان
نم نم میبارند بر سبزه زاران.
سبزه هایی که،
بی هیچ توجهی،
بی هیچ باغبانی،
و بی هیچ عشقی، رشد کرده بودند;
نقش بر زمین میشوند.
تا فرشی شوند، برای عبور اسبی پیر.
اسبی که تکلیفش این بود:
فراری دادن نو عروسی از حجله گاه!
* * *
اما...
سبزه ها دوباره رشد خواهند کرد.
بی هیچ توجهی،
بی هیچ باغبانی،
و بی هیچ اسبی!

شاعر ایمان قوامی

شعر باران بهاری غمگین عاشقاانه

-جرم- با تو بودنم را
اگر بتوانی-تشریح- کنی
در دل -سهمگینم
دست از
-سرت-برمیدارم
"بهار"
............
تنهایم نگذار
چی- میشه؟
..........
بودن و ارامش با-تو-
به -جرم-بیگناهی
در دنیایت را
زار وپری شان
تحمل -می کنم
-سخت-
..............
حالا-حالا-نفهمیدم
به چه گناهی -مرا-
در دلت- سوزاندی
مرا درمتهمان ردیف
-اول- نشاندی

اگر می فهمیدمت
-دیگر-هرگز
نمی خواستمت-
عاشقانه- عارفانه-
................
من همراه بودن را
برای - مهری ابدی-
در هزاره"بی دلی
و امید

برای تسخیر -مهر دلی
در انتهای -زمین
نه "هیاطله"

در ساحل ارامشی
که -تو- برایم
فراهم کردی
-می ستودم-
..........
در انتهای عمرم
"باران بهاری"
برای خاموشی ام
ترا -می خواهم
-بهانه ای -ناب بتراشم
اما تو -مانع می شوی
..............
پی نوشت:
عید هم بهانه ای است
تا دلهایمان بیشتر
برای بی کسان و
بی خانمانان بسوزد
امان از بیکسی!

شاعر مهتاب ایزدسرشت

شعر باران بهاری انگلیسی

ترانه باران بهاری
شعری از لنگستون هیوز
-

ترانه باران بهاری

بگذار باران ببوسدت
بگذار باران
باقطره های سیمین سیال
برسرت ضرب گیرد
بگذارباران
لالایی ات بخواند
باران هنوز چاله های آب در پیاده رو میسازد
باران آب چاله هارا به آب روهاروان میکند
شبانگه
باران ترانه ی کوتاه خواب
برسقف خانه هامان می نوازد
ومن
عاشق بارانم

برگردان پری ناز جهانگیری

*********
April Rain Song

Let the rain kiss you
Let the rain beat upon your head with silver liquid s
Let the rain sing you a lullaby
The rain makes still pools on the sidewalk
The rain makes running pools in the gutter
The rain plays a little sleep song on our roof at night
And I love the rain.
Langston Hughes

شعر غمگین باران بهاری

کاش تو هم مثل باران بهاری بودی

چکه نمیگه٬ چه وقت و کجا

بی خبر و سر زده

در بزن و زود بیا

که اینجا یک نفر

منتظر دیدن است

شاعر فاضل موسوی

شعر کوتاه در باب باران بهاری

باران می بارد....بهاری می بارد...
باران بهاری می بارد...می بارد
پربار و بی ریا می بارد
می بارد تا زندگی دوباره بخشد...
به زمین به دشت به کوه ...
و به ... من
در سرش باریدن و در دل بهاری دارد
باران هر انچه ببارد زیباست ...
و دوست داشتنی
در اندیشه ام ایا باران بهاری می بارد؟!

 شاعر باران بهاری

شعر عاشقانه درباره باران بهاری

قرارمان باران بود
ساعت دلدادگی
کنار عشق

یادت هست؟

من آمدم
باران هم
و رنگین کمان
برای عشق

تمام قطره هارا
در انتظارت قدم زدم

و خیابان را
تا تمام شهر به جستجوی تو بودم

تو اما نیامدی

نمی دانم اشک بود یا باران
چیزی بر گونه ام سُر می خورد
و روی کفشهایم میچکید

که میگفت
تو در خواب من جا مانده ای

و من ...
چشم هایم را
به ملاقات اورده بودم

همیشه ...
این گونه از رویای تو
تنها به خانه بر می گردم !

باران بهاری

شعر سنگین در وصف باران بهاری

باز باران با ترانه
همچو قصه چون فسانه

منتهی از جنس دیگر
منتهی با حس دیگر

هست قدری تا بگوید
هست قدری تا بشوید

حرف مانده در دل من
این غبار از چهره من

گاه محکم مثل تیشه
گاه نازک مثل شیشه

گاه پندارم اسیرم
گاه گویی ناگزیرم

زیر باران خیس خوردم
عرض و مهر از دوست بردم

عالمی حرف نگفته
پشت دهلیزم نهفته

بغضم اکنون چون حبابی
کاش میشد قطره آبی

بشکند این بغض دیرین
خواه تلخ و خواه شیرین

باز باران با ترانه
رفته قلبم را نشانه

لذت عهد جوانی
داده ما را ارمغانی

گاه باران بهاری
میشود چون سیل جاری

چون کویر تشنه کامی
میزنم از دوست جامی

گاه کم کم گاه نم نم
می برد از قلبها غم

گاه ابری گرگ و میشی
گاه غیرو گاه خویشی

واااای باران گر نباری
می شوم ابر بهاری

اشک می ریزم چو جیحون
می گذارم سر به هامون

من به باران خو گرفتم
رنگ و بو از او گرفتم

کاش می بارید تا من
تر کنم از اشک دامن

شاعر توکل مشکوه {مشکات}

شعر زیبا و عاشقانه درباره باران بهاری

جانا بیا! همراه باران بهاری...
از پشت پلک پنجره٬ چشم خماری...
جانا بیا! گلهای قالی چشم براهند....
گردو غبارش مانده بر٬ سنگ مزاری...
نسیم و گیسوان زرد خورشید...
کنار کوه و رودش٬ سبزه زاری...
همه با هم در این محفل برقصند...
گناهش٬ پای بانوی بهاری...
دم می کنم با دست خود٬ در قوری سبز....
چای و کنارش می گذارم٬ چشم انتظاری...
بهار آمد٬ دلم٬ دلتنگ یار است....
از او مانده عکسی٬ زیر باران٬ یادگاری...

 شاعر مرضیه حسینی

همچنین بخوانید:

شعر کوتاه برای باران | 30 شعر احساسی و عاشقانه کوتاه باران

باران یکی از نعمت هایی است که همواره مورد توجه قرار گرفته و شاعران در وصفش شعر سرودند. با ما همراه باشید و از خواندن اشعار کوتاه باران لذت ببرید.