دلگرم
امروز: پنجشنبه, ۰۱ خرداد ۱۴۰۴ برابر با ۲۳ ذو القعدة ۱۴۴۶ قمری و ۲۲ مه ۲۰۲۵ میلادی
خاص ترین اشعار درباره جهان هستی و آفرینش طبیعت
زمان مطالعه: 5 دقیقه
شعر در مورد جهان هستی - شعر در مورد دنیا و آخرت - شعر درباره جهان - شعر در مورد دنیا وفا ندارد - شعر در مورد دنیای فانی - شعر درباره خلقت انسان - شعر در مورد آفرینش طبیعت کوتاه - شعر در مورد آفرینش

شعر در مورد جهان هستی

تو را صدا می کند درختان بلند آسیارود
تو را می خواند با صدای بم صخره های ششلوکان
تغلیظ می شود گلوی باد وقتی از حفره های ششلوکان می گذرد
صدای سرد پاهای آب اسیارود رگ به رگ میشود از سکوت خالی تو
ماه در عروسی خبرگان درختان ارس در زمستان برفی شرکت می کند
تا دور همی تاکها در تابستانی گرم
خورشید با سایه ها انس گرفته باشد
خارپشتها لانه های باستانی خود را ترک نمی کنند
بز کوهی هنوز در امتداد صدای دیلم تو میدود
آه از وداع تو که خورشید را داغ دار کرده است
دلتنگی حتی سنگهای جوبها برای کلنگ زدنت
چقدر شراب می خواهند
درختانی که بی تو خمارند
ساقی درختان اسیارود
آه از ترکهای انارها در پاییز
انگور ها هلهله کنان در باد
تورا صدا می کنند در هوای رو به پاییز
چنارها با انگور ها در ارتفاع رقص هماغوشی خویشند

عشق برشانه های چنارهادر رگهای تاک تو جاری است

در اجلاس کنفرانس شغالها در دره سیاست

کلیله و منه میخوانند خرس ها

مواد قانونی می نویسند زنبور عسل در کندوهای صخره ششلوکان

درختان ماضی بی خبرند

مش صمد میداند
که هماغوشی رود

در تن صخره قشنگ است بیا
در تن ماه پلنگ است بیا
در نفسهای تو جنگ است بیا
خرس در دره چه گنگ است بیا
بی تو این جام هونگ است بیا
فاراب

24 شعر در مورد جهان هستی

شعر کوتاه در وصف ماه

دیدیم من و یار که شب تیره نماست
پرسید ز من ماه چرا نیست؟کجاست؟
گفتم که یکی هست که بیرون زده است
یک ماه به عالم فقط اینکونه رواست

شاعر علیرضا اسماعیلی همایون

شعر در مورد جهان ، هستی فانی و جهان بینی و جهان سوم بدون خشونت

شعر عاشقانه در وصف احوالات روحی و طبیعت

به نام آن اقیانوس عشق و رحمت

جانا اگرغمگین شود دل، روح گردد ناتوان
پس سوی آن خورشید تابان، سینه بگشا بی امان

بالا ببر دستان خود، لاگون به سمت آجنا
تاپایداری، عشق و قدرت جذب گردد، مرحبا

گلبرگها از تاج سرسیرابِ زرگردندوفر
درجان وتن، فصل بهاران می شود، زیروزبر

باآفتاب ازعمق جان، هرروزباش، بی پاوسر
باهردم وهربازدم، چی، راببین باردیگر

تادردورنج ازجسم وجان بیرون شودبی چنبری
بانورگرددعقل ودل چون گوهری، بی زرگری

بافرم درچی گانگ، باخورشید، بهترمچ شوی
آرام وچابک، نرم وراحت، صاف یاهم کج شوی

دو ورزش طبی بکن چی گانگ و یوگا هر زمان
تا بازگردد درب دنیای درون در هر مکان

آزیتااحمدی (شمس آذین) بهمن 1403

شعر درباره جهان هستی

separator line

شعر غمگین و رمانتیک درباره تنهایی و مهتاب

نقره مهتاب می بارد
نه به رویای غروبی زیبا
نه به این پنجره های آرام نگاه
که این شاپرک خسته عشق
در پیله تنهایی خود تنهاست
سایه های بیهوده غم
روی شانه هایم جاری است
برگ هایی در چشمه خواب
و پژواک سکوت
در بی کرانی اندیشه من می کوبد
دست های مهربانی
بر بام نیایش بالاست
و زمزمه شب بو ها
عطر ناب دوست می افشانند
روی بی رحمی تاریک زمان می تابند
آوای نهان شب
در آمد و رفت
و هوای خنک تنهایی
در خواب گل ها و چمن می ریزد
اطلسی ها
در غربت یک احساس
سایه انداخته اند
صبح در راه است
آسمان در چهره نورانی تو
گل خواهد کاشت

شاعر عبدالله رضایی

separator line

شعر سنگین در وصف زمین

پوزش زمین
آبها خشکید ،دشت ها تفتید سبزه زارها نالید ند
زمین پوزش می خواهم زین همه جور پلید
رودها آلوده ،دریاها آلوده چشمه هاخشکیده
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
بادها آلوده هوا آلوده چهره کودکان زرد و رنجیده
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
خاکها آلوده زمین ها برهوت جنگلها سوخته
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
انسانها روبات ، آدمهای آهنی تهی ز خرد و اندیشه پاک
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
سگها وگربه ها و پرندگان و آبزیان وجانوران فتاده بر خاک
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
زنبورها و پروانه ها و کرمهای شب تاب تاب نیاوردند و رفتند زین مخروبه ی بیداد
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
درختها بریده شدند وسبزه زارها ی سایه سار مهروشادی گریخت
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
ای انسان به چه می اندیشی زمین به دست تو نابود شد
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
پس از مرگ زنبورها ده سال زمان زندگی داری
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
پندار نیک گفتار نیک کردار نیک را آویزه ی اندیشه ات کن
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
دست از جنگ و آدمکشی و جانور کشی و نابودی بردار
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
گر به خود نیایی در این آتش تباهی خواهی سوخت
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
آتشی که افروختی دامانت را خواهد گرفت
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
هر جانوری درختی موجودی نزد خداوند جایگاه و اجری دارد
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید
روزی جور خود را پس خواهی داد
ز آه و ناله ی موجودات خداوند
زمین پوزش خواهم زین همه جور پلید

بانوی مهر ایران

 شاعر زهره بختیاری

separator line

شعر رمانتیک و احساسی در مورد آب

ای آب، ای مایهٔ حیات و زندگی
ای جاری در رگ های دشت و بندگی

تو پاکی و زلالی، چون دل های نیک
تو روشنگر، چون خورشید در تیرگی

ز تو روید گل و سبزه، ز تو گردد
درخت ز تو خندان شود هر چند پژمردگی

اگر نبودی تو، جهان بودی کویر
نبودی جنبشی، نبودی هیچ بالندگی

به هر جا پا نهی، آباد گردد آن زمین
به هر جا سر کشی، روید امید و تازگی

تو دریایی، تو چشمه، تو بارانی، تو رود
تو رمزی از بزرگی، رمزی از بالندگی

تو آن لطفی که از یزدان رسد بر خاک
تو آن نوری که بخشد جان به هر مردگی

پس ای انسان، قدر این نعمت بدان
که آب، سرچشمهٔ هر آبادی و زندگی

 شاعر آرمان پیروی

separator line

همچنین بخوانید:
شعر کوتاه برف | 30 شعر کوتاه عاشقانه در مورد برف

شعر کوتاه برف | 30 شعر کوتاه عاشقانه در مورد برف

مجموعه ای زیبا از اشعار کوتاه ناب در وصف برف را در این پست از دلگرم قرار داده ایم. امید است از خواندن آن لذت ببرید .

 

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits