فسخ و انفساخ قرارداد چه تفاوتی با یکدیگر دارند ؟
فسخ و انفساخ چه تفاوتی با یکدیگر دارند ؟
در این مقاله به بررسی دو اصطلاح مهم حقوقی خواهیم پرداخت. این دو اصطلاح در ظاهر شباهت بسیار زیادی به هم دارند و در واقع در عرف ادبی هم خانواده محسوب میشوند ولی آثار حقوقی آنها و تبعاتی که دارند، متفاوت است.
از این رو، لازم است که با تفاوتهای آنها و آثارشان در قراردادها آشنا شویم. این دو اصطلاح، فسخ و انفساخ میباشد.
فسخ به چه معنا است ؟
شاید بیشتر شما واژهی فسخ را شنیده باشید. مثلاً در معاملات مسکن، اعم از خرید یا اجاره این موضوع در قراردادها وجود دارد که در آن به هر دو طرف یا یکی از طرفین قرارداد اجازه داده میشود که در طی مدت زمان مشخص و با رعایت قوانین، قرارداد امضا شده را فسخ کنند.
فسخ در لغت به معنای برهم زدن معامله است. در واقع، فسخ به این معنا است که یک طرف قرارداد بهصورت ارادی بخواهد معامله را بر هم بزند. حق فسخ قرارداد معمولاً بهصورت شرطی در قرارداد برای طرفین ایجاد میشود. مثلاً در قرارداد شرط میشود که اگر خریدار در زمانهای مشخصشده باقی پول ملک را پرداخت نکند، فروشنده حق دارد ظرف مهلت یک هفته از عدم پرداخت پول، معامله را بر هم بزند.
این شرط برای فروشنده پیشبینی شده و به این معنا نیست که اگر ظرف مهلت یک هفته از زمان مشخصشده، پول پرداخت نشود معامله خودبهخود برهم بخورد بلکه بر هم خوردن معامله منوط به این است که فروشنده بخواهد از حق فسخ خود استفاده کند و معامله را بر هم بزند.
پس نتیجه میگیریم که فسخ قرارداد با ارادهی طرفی که این حق از قبل برای او پیشبینی شده است، صورت میگیرد. همچنین، برای اینکه این حق به وجود بیاید، باید این شرط (عدم پرداخت پول در زمان معین) محقق شود.
باید توجه داشت که پیشبینی حق فسخ در یک قرارداد، مربوط به قراردادهای لازم میباشد و نه قراردادهای جایز زیرا در قراردادهای جایز این حق برای طرفین قرارداد وجود دارد که هر زمان که بخواهند قرارداد را بر هم بزنند.
منظور از قرارداد لازم و جایز چیست ؟
قرارداد جایز قراردادی است که هر یک از طرفین قرارداد هر وقت که بخواهند میتوانند عقد را برهم بزنند بدون اینکه حق فسخی در قرارداد پیشبینی شده باشد. مثلاً قرارداد وکالت اینگونه است؛ یعنی موکل هر وقت بخواهد میتواند وکیل را از سمتش برکنار کند و یک جانبه به او بگوید که دیگر تو وکیل من نیستی.
در مقابل، قرارداد لازم قراردادی است که هیچ یک از طرفین معامله حق برهم زدن آن را ندارند مگر اینکه این حق بهصورت شرطی در قرارداد آمده باشد یا قانون چنین حقی را برای یکی از طرفین قرارداد قائل شده باشد.
انفساخ قرارداد به چه معنا است ؟
انفساخ قراردادها نیز یکی از مواردی است که موجب انحلال و برهمخوردن قرارداد میشود. در انفساخ، قراردادی بهصورت صحیحی منعقد میشود اما یک عامل قهری (بدون دخالت طرفین قرارداد) اعتبار حقوقی آن را از بین میبرد.
درواقع، قهریبودن انفساخ به این معنا است که قرارداد بدون نیاز به ارادهی طرفین قرارداد و به صورت خودبهخود منحل میشود.
مثلاً اگر خانهای به مدت دو سال اجاره داده شود و پس از گذشت یک سال خانه به هر دلیلی از بین برود و از حالت سکونت خارج شود، قرارداد اجاره منفسخ خواهد شد. همچنین، اگر قرارداد خریدوفروش (بیع) تنظیم شود و پیش از اینکه مال به خریدار تحویل داده شود، از بین برود، قرارداد منفسخ میشود.
در پایان لازم به ذکر است که طرفین قرارداد میتوانند در قرارداد خود انفساخ قراردادی را پیشبینی کنند. مثلاً بگویند این قرارداد پس از گذشت یک سال منفسخ میشود یا در قرارداد اجاره قید کنند که اگر مستأجر، اجارهبهای خود را تا یک ماه پس از موعد پرداخت نکرد، قرارداد منفسخ میشود. در این مورد به محض اینکه مستأجر اجارهبهای خود را تا یکماه پس از موعد پرداخت نکند، قرارداد خودبهخود منحل میگردد.
انفساخ قرارداد را به سه دسته تقسیم میکنند:
- انفساخی که بهطور مستقیم از ارادهی صریح طرفین معامله ناشی میشود. مثلاً دو نفر قرارداد اجارهای را منعقد میکنند و مهلت اجاره را نیز برای یکسال تعیین مینمایند. آنها همچنین در ضمن قرارداد خود پیشبینی میکنند که اگر در طول این یکسال موجر (مالک-اجارهدهنده) تصمیم به فروش ملک خود به دیگری بگیرد، قرارداد اجاره منحل خواهد شد.
در این حالت، بدون اینکه حق فسخ برای کسی در نظر گرفته شود، حالتی پیشبینی شده است که در صورت وقوع آن قرارداد خودبهخود منفسخ میگردد. - انفساخی که ناشی از حکم قانونگذار است؛ یعنی قانونگذار شرایطی را در قانون ذکر کرده است که اگر این شرایط رخ دهند، عقد خودبهخود برهم میخورد. مثلاً قانونگذار ذکر کرده است که اگر کالای مورد معامله قبل از این که به مشتری تحویل داده شود از بین برود، قرارداد خریدوفروش منفسخ میشود.
- نوع سوم انفساخ هم ناشی از حکم قانونگذار است اما هدف آن حمایت از اراده طرفین معامله است. مثلاً اینکه اگر هر یک از طرفین معامله فوت کند یا مجنون شود، عقد منفسخ میشود.
تفاوت فسخ و انفساخ
متوجه شدیم که هم فسخ و هم انفساخ هر دو شیوهای هستند که قانونگذار آنها را برای پایانبخشیدن به اعتبار و عمر قراردادها پیشبینی نموده است. تفاوت فسخ و انفساخ نیز در این است که فسخ ناشی از ارادهی طرفین است و بایستی لحظهای که میخواهند قرارداد را بر هم بزنند ارادهشان را اعلام کنند و در فسخ عقد خودبهخود بر هم نمیخورد. انفساخ به این معنا است که شرایطی وجود دارد که اگر این شرایط رخ دهند قرارداد خودبهخود بر هم میخورد.
مقایسهی بطلان و انفساخ در قرارداد
هم بطلان و هم انفساخ قراردادها را با کمی مسامحه میتوان از اسباب و عللی دانست که به حکم قانون و خارج از ارادهی طرفین موجب انحلال و برهمخوردن قرارداد میشود و توافق طرفین قرارداد در آن اثری ندارد. بااینحال، یک تفاوت اساسی میان آنها وجود دارد. این تفاوت بدین شرح است:
اگر قراردادی باطل باشد، از همان ابتدا هیچگونه اثر و اعتبار حقوقی ندارد ولی اگر قرارداد منفسخ شود، آثار عقد از زمان تنظیم تا زمان انفساخ آن باقی میماند.
برای روشنشدن این تفاوت به این مثال توجه کنید؛
الف قرارداد اجارهای با ب برای یک سال منعقد میکند و ب مبلغ ۱۲ میلیون تومان بابت اجارهبهای این ۱ سال میپردازد. اگر بعد از گذشت شش ماه، خانه از قابلیت سکونت خارج شود، الف موظف است مبلغ ۶ میلیون از بابت مدتی که ب در خانهی وی سکونت داشته نزد خود نگه داشته و ۶ میلیون دیگر را به وی پس دهد.
اما اگر این دو بعد از گذشت ۶ ماه متوجه شوند که عقدی که بستهاند باطل بوده است، الف موظف است تمام ۱۲ میلیون را به ب پس دهد، گویی هیچ عقدی میان این دو منعقد نشده است اما ب موظف است به دلیل اینکه بدون موجب قانونی به مدت ۶ ماه در خانهی دیگری ساکن بوده به وی خسارت تحتعنوان اجرتالمثل بپردازد که مبلغ آن را دادگاه با رعایت سایر اوضاع تعیین میکند.
معمولاً در این موارد، میانگین اجارهبهای ماهیانه خانههای مشابه بهعنوان معیار در نظر گرفته میشود. این مبلغ برای مدت ۶ ماه ممکن است همان ۶ میلیون و یا مقداری بیشتر یا کمتر از آن باشد.
البته توجه به این نکته ضروری است که اگرچه اثر انفساخ نسبت به آینده (یعنی بعد از تحقق سبب انفساخ) تأثیر دارد و نسبت به گذشته اثری ندارد اما طرفین قرارداد میتوانند توافق کنند که آثار انفساخ عقد از زمان تنظیم قرارداد به وجود بیاید.
در چه صورتی قرارداد، باطل است ؟
قانونگذار در مادهی ۱۹۰ قانون مدنی شرایط اساسی که برای صحت معاملات ضروری است را پیشبینی نموده است. در صورتی که یکی از جهات زیر وجود داشته باشد، قرارداد باطل خواهد بود. این جهات عبارتند از:
نبودن قصد مشترک میان طرفین قرارداد
بهعنوان نمونه، اگر خریداری به جواهرفروش مراجعه نموده و از او دستبندی از جنس طلا تقاضا کند ولی فروشنده دستبندی بدلی به وی بدهد، این قرارداد باطل خواهد بود زیرا هیچ قصد مشترکی میان خریدار و فروشنده به وجود نیامده است.
اهلیتنداشتن طرفین قرارداد
اهلیت در اصطلاح حقوقی به معنای شایستگی و تواناییافراد جهت داراشدن و اجرای حقوق است. طبق قانون کسی که عاقل، بالغ و رشید باشد، اهلیت دارد و کسی که این ویژگیها را نداشته باشد، محجور است. اگر قرارداد یکی از طرفین محجور(صغیر، مجنون و سفیه) باشد، باطل بوده و اثر حقوقی ندارد.
معلوم و معیّن نبودن موضوع قرارداد
در تمامی مواردی که موضوع قرارداد یک مال است، اگر این مال اساساً در زمان تنظیم قرارداد موجود نباشد یا معلوم و معیّن نباشد(مثلاً شخصی بگوید یکی از خانههایم را به تو اجاره میدهم) یا قابل نقل و انتقال نباشد(مثلاً جزء اموال عمومی باشد) یا به هیچوجه قابل تسلیم به دیگری نباشد(مثلاً پرندهای که در حال پرواز است را بخواهد به دیگری ببخشد)، قراردادی که تنظیم شده باطل خواهد بود.
مشروعنبودن جهت و انگیزهی معامله
اگر انگیزهی شخصی هریک از طرفین قرارداد در آن ذکر نشود، آن قرارداد صحیح خواهد بود خواه انگیزهی آنها مشروع یا نامشروع باشد ولی اگر انگیزه در قرارداد ذکر شود، باید مشروع باشد و الا قراردادی که تنظیمشده، باطل خواهد بود. بنابراین، در صورتی که دو نفر با هم توافق نمایند که یکی از آنها دیگری را در قبال دریافت پول به قتل برساند و چنین انگیزهای در قرارداد بهصراحت درج شود، این قرارداد باطل خواهد بود.
دیدگاه ها