دلگرم
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
پاسخ درک مطلب و سوالات درس چهاردهم فارسی ششم دبستان
13
زمان مطالعه: 6 دقیقه
در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم پاسخ درک مطلب و سوالات درس چهاردهم فارسی ششم ابتدایی، درس راز زندگی را برای شما عزیزان آورده ایم. با ما همراه باشید.

جواب درک مطلب صفحه 94 کتاب فارسی ششم ابتدایی

اگر به دنبال حل درک مطلب درس راز زندگی فارسی ششم هستید، این مقاله را از دست ندهید و تا انتها با ما همراه باشید.

درک مطلب درس راز زندگی فارسی ششم

1. نظر غنچه و گل را با هم مقایسه، و دو تفاوت آنها را بیان کنید.

جواب: از نظر غنچه، زندگی یعنی ناشاد بودن و غمگینی اما از نظر گل، زندگی یعنی شادابی و طروات داشتن. از نظر غنچه، زندگی یعنی تنهایی و دوری از اجتماع اما از نظر گل، زندگی یعنی شکوفایی و رشد و بالندگی.


2. به نظر شما راز زندگی چیست ؟

جواب: حقیقت زندگی انسان و هدف از خلقت او محدود به این دنیا نیست. دنیا برای آخرت آفریده شده است. دنیا محلی برای آزمایش است؛ خداوند انسان را آفریده و او را راهنمایی نمود تا به کمال مطلوب نایل شود.

بنابراین راز زندگی را باید در ایمان به خدا و توکل بر او و صبر و استقامت در سختی‌ها عنوان کرد.


3. منظور «گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است» چیست؟

جواب: یعنی تجربه‌ی گل بیشتر است. توجه به این که گل قبل از شکوفایی غنچه بوده است و عمر بیشتری دارد پس تجربه ی بیشتری نیز دارد.


4. چرا شاعر «دل گرفته» را به «غنچه» و «خنده» را به «گل» نسبت داده است؟

جواب: با توجه به شکل ظاهری غنچه و گل، شاعر این ویژگی‌ها را به آنها نسبت داده است. غنچه بسته است و گل شکوفا و باز شده است و زیبایی هایش را نمایان می کند.

جواب کارگاه درس پژوهی صفحه 94 فارسی ششم ابتدایی

1. الف) چند شی انتخاب کنید و ویژگی های انسانی را به آنها نسبت دهید و داستانی کوتاه بسازید.

جواب: کفش‌ها جفت هستند و برای پوشاندن پا برای راه رفتن به کار می‌روند اما بعضی کفش‌ها جفت نیستند و هیچ‌وقت هم کسی آنها را پایَش نکرده است. تعجب نکنید. من خودم همین‌گونه هستم. می‌خواهید سرگذشتم را بشنوید؟

من در یک کارخانه کفش‌سازی بزرگ تولید شدم. با یکی از کفش‌هایی که اندازه خودم بود، در یک جعبه قرار گرفتم تا به مغازه برویم. جعبه‌های زیادی را پخش کردند و مرا هم به مغازه‌ای بردند.

در جعبه تاریک هر روز صدای مشتری‌ها را می‌شنیدم که دنبال کفش می‌گردند. آن روز صدای مردی را شنیدم که گفت: «لطفا یک سایز کوچک‌تر!» مغازه‌دار جعبه مرا باز کرد و لنگه همراه مرا دست مرد داد.

مرد پس از اینکه لنگه مرا امتحان کرد، گفت:«همین خوب است، آن را می‌خرم». بعد با صدای خجالت‌زده گفت: «می‌شود فقط همین یک لنگه را ببرم؟» قلبم به شدت می‌زد.

دلیل حرفش را نمی‌دانستم. مغازه‌دار مخالفت کرد چون یک لنگه کفش به هیچ دردش نمی‌خورد. مرد پول کفش‌ها را داد و از مغازه بیرون آمد.

توی راه متوجه شدم که مرد فقط یک پا دارد و پای دیگر از زانو قطع شده است. ناراحت شدم. هم برای مرد و هم برای خودم که بدون استفاده می‌ماندم.

مرد وقتی به خانه رسید، کفش‌ها را به دخترش نشان داد و با خنده گفت: «آن یکی لنگه مال تو. بزرگ که شدی، باهاش لی لی بازی کن» دخترک اول دمغ شد.

بعد مرا گرفت و برد روی میز تحریرش گذاشت و رفت. از اینکه آنجا کنار مداد و خودکارها بودم، احساس غریبه بودن به من دست داده بود. اما اتفاق جالبی برایم افتاد.

دختر وقتی شب پشت میز نشست تا مشق بنویسد، خودکار و مدادهایش را جمع کرد و ریخت توی من. با خوشحالی گفت:«خب! حالا یک جامدادی کفشی دارم».

اگرچه کفش‌ها برای پوشیدن استفاده می‌شوند اما من از اینکه جامدادی و جاخودکاری رومیزی هستم، راضی‌ام چون حداقل بدون استفاده نیستم.


ب) بهترین داستان را با ذکر دلیل انتخاب کنید.

جواب: داستان اول از نظر ادبی و ساختاری بهتر از بقیه بود. هم استفاده درست از کلمات و آرایه های ادبی و هم ساختار درست و شروع و پایان مناسب و همچنین پیام داشتن داستان بسیار ارزنده بود.


2. در شعر شیر خدا بیت آن دم صبح قیامت تاثیر حلقه ی در شد از او دامن گیر به چه واقعه ای اشاره دارد؟ تحقیق کنید و به کلاس گزارش دهید.

جواب: این بیت به سحرگاهِ ضربت خوردنِ امام علی (ع) که برای نماز صبح به سمت مسجد کوفه می‌رفت اشاره دارد که پیش از خروج حضرت علی (ع) از منزل، دامن حضرت از حلقه ی در گیر کرد،

و شاعر این موضوع را این گونه بیان می کند که حلقه (دسنتگیره) در برای جلوگیری از رفتن حضرت علی دست به کار شده است.

این واقعه در مسجد کوفه توسط ابن ملجم مرادی در نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجری قمری اتفاق افتاد و به شهادت امام علی در روز بیست و یکم رمضان یعنی دو روز بعد منجر شد.

جواب درک و دریافت صفحه 96 فارسی ششم ابتدایی

1. با توجه به متن مرد اسب سوار چه ویژگی هایی داشت ؟

جواب: مرد اسب سوار، فردی فرصت طلب بود که نه تنها خیرش به دیگران نمی‌رسید بلکه اگر شرایط برایش مهیا می‌شد اقدام به دزدی هم می‌کرد و در ضمن دروغگو نیز بود.


2. منظور بزاز از گفتن اینکه باید بار خودم را خودم به دوش بکشم چه بود؟

جواب: اما معنی این جمله این است که ما باید روی پای خود بایستیم و به دیگران برای انجام کارها چشم داشت نداشته باشیم و خودمان تلاش کنیم که کارمان را به نتیجه برسانیم چون ممکن است افرادی به مانند آن اسب سوار پیدا شوند و دارایی ما را به تاراج ببرند.


3. پنج رویداد مهم داستان را به ترتیب بیان کنید.

جواب:

  1. مرد بزاز از اسب سوار خواست که بارش را روی اسبش بگذارد.
  2. اسب سوار درخواست بزاز را رد می‌کند.
  3. اسب سوار با دیدن خرگوش سریع او را دنبال می‌کند.
  4. اسب سوار فکر می‌کند تا بار مرد بزاز را بدزدد.
  5. مرد بزازبا دیدن سرعت اسب بار خود را به اسب سوار نمی‌دهد.

همچنین بخوانید:

پاسخ درک مطلب و سوالات درس دهم فارسی ششم دبستان

پاسخ درک مطلب و سوالات درس دوازدهم فارسی ششم دبستان

پاسخ درک مطلب و سوالات درس یازدهم فارسی ششم دبستان



این مطلب چقدر مفید بود ؟
3.3 از 5 (13 رای)  
توجه: مطالب پزشکی و سلامت مجله دلگرم ، از منابع معتبر داخلی و خارجی تهیه شده اند و صرفا جنبه اطلاع رسانی دارند ، لذا توصیه پزشکی یا درمانی تلقی نمی شوند ، چنانچه مشکل پزشکی دارید حتما برای تشخیص و درمان به پزشک یا متخصص مراجعه کنید.

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits