دلگرم
امروز: چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۳ برابر با ۰۵ ربيع الآخر ۱۴۴۶ قمری و ۰۹ اکتبر ۲۰۲۴ میلادی
قصه تصویری بچگانه معذرت خواهی کن شیر کوچولو !
5
زمان مطالعه: 6 دقیقه
مطمئنا همگی به دنبال پیدا کردن داستان کودکانه برای فرزندانتان هستید که هم حس خوبی به آنها منتقل کنید و هم خواب آرامی را به کودکانتان هدیه دهید. پس در دلگرم با ما همراه باشید .

داستان معذرت خواهی کن شیر کوچولو!

یک روز بهاری زرافه توی برکه ی وسط جنگل مشغول آبتنی و حمام کردن بود. اون برای آخرین بار گردن درازش رو توی آب فرو برد و صورتش رو توی آب تکون داد تا حسابی تمیز بشه .. حالا کارش تموم شده بود و حسابی تمیز شده بود. بعد آروم از توی برکه بیرون اومد و زیر درخت مورد علاقش نشست. بعد از یک حمام درست و حسابی حالا نهار و یک چرت کوچولو حسابی می چسبید.

قصه تصویری

زرافه به کپه برگی که از قبل از درخت کنده بود و آماده کرده بود نزدیک شد و درحالیکه آب از دهانش راه افتاده بود گفت:” هووووم .. حالا موقع خوردن نهار خوشمزمه ” بعد گردن درازش رو پایین آورد و در حالیکه چشمهاش رو بسته بود شروع به جویدن برگها کرد. اون با لذت در حال خوردن برگهای تازه بود و ملچ و مولوچ می کرد که یکدفعه صدای بلندی رو شنید ” گرووومپ” و وقتی چشمهاش رو باز کرد لیون ، شیر کوچولو رو دید که با شدت جلوش پرید.. لیون درست وسط برگها یعنی نهار زرافه پرید! یکدفعه همه برگها توی هوا پخش شدند و همه صورت و بدن زرافه پر از خاک و گل شد!

زرافه با عصبانیت داد زد:” معلوم هست چیکار می کنی لیون؟ اون نهار من بود!!”

قصه کودکانه

لیون در حالیکه توی گل ها قل می خورد و شالاپ شولوپ می کرد با خنده گفت:” اوه این فقط یه شوخی بود زرافه !”

قصه کوتاه

زرافه که خیلی عصبانی به نظر میرسید گفت:” ببین با من چیکار کردی؟ من تازه حمام کرده بودم! خیلی هم گرسنه بودم … چطوری تونستی این کار رو بکنی؟” زرافه انقدر ناراحت بود که نزدیک بود گریش بگیره ..

قصه شب

حیوانات مختلف که سر و صدای زرافه و لیون رو شنیده بودند دورشون جمع شدند. فیل در حالیکه خرطومش رو تکون می داد گفت:” باید معذرت خواهی کنی شیر کوچولو! تو غذای زرافه رو که ساعتها براش زحمت کشیده بوده رو از بین بردی .. اون خیلی ناراحته ..”

لیون با بی توجهی گفت:”من که کاری نکردم فقط مثل همیشه پریدم ! اون زیادی حساسه..!”

قصه آموزنده

خوک با دیدن رفتار لیون غرشی کرد و گفت:” الان وقتشه که معذرت خواهی کنی و بگی متاسفم! مگه نمی دونی که کلمه متاسفم یک کلمه جادوویه که می تونه اوضاع رو روبه راه بکنه ؟ مخصوصا وقتی که به دوستهات آسیب زدی!”

لیون در حالیکه قدم میزد و از اونجا دور میشد با غرغر گفت:” چرا باید بگم متاسفم؟ اون فقط یه شوخی بود! شماها خیلی موضوع رو جدی گرفتید!!”

قصه

بعد با بی توجهی شروع به دویدن کرد. اون از روی سنگها پرید و بعد از رد شدن از سنگها خودش رو به اون طرف رودخانه رسوند.

داستان تصویری

یک دفعه صدای دوستش کی کی رو شنید که فریاد زد:” لیووون!” کی کی یک شاخه درخت رو گرفته بود و در حالیکه تاب می خورد با سرعت به طرف لیون اومد و یک دفعه جلوی لیون پرید..

داستان کودکانه

لیون که جا خورده بود با ناراحتی کی کی رو هل داد و با صدای بلند گفت: ” اوووه بسه کی کی! تو منو ترسوندی! ”

کی کی که از این رفتار لیون ناراحت شده بود گفت:” اصلا کارت قشنگ نبود لیون ! من اومده بودم باهات بازی کنم ..”

لیون اخمهاش رو توی هم کرد و در حالیکه شانه هاش رو بالا می انداخت گفت:” حتما باید از تو هم معذرت خواهی کنم! ولی من به هیچ کس نمی گم متاسفم ..!”

داستان کوتاه

بعد تنهایی از اونجا دور شد و به گوشه ای از جنگل رفت و در حالیکه به زرافه و دوستش کی کی فکر می کرد با غرش گفت:” من نمی خوام معذرت خواهی کنم !”

بعد در حالیکه ناراحت بود و زیر لب غرغر می کرد زیر درخت اقاقیا دراز کشید. همون موقع شترمرغ که داشت از اونجا رد می شد و به ابرها نگاه می کرد سنگ کوچیکی که توی منقارش داشت رو پرت کرد و سنگ درست توی سر لیون که زیر درخت خوابیده بود خورد!

داستان شب

لیون با عصبانیت از جا پرید و گفت:” این دیگه چی بود؟” شترمرغ گفت:” تقصیر من نبود .. تو باید حواست رو جمع می کردی لیون!”

لیون با عصبانیت گفت:” تو با یک سنگ محکم کوبیدی توی سر من ! باید معذرت خواهی کنی و بگی متاسفم !”

شترمرغ پوزخندی زد و گفت:” اوووه تو خیلی جدی گرفتی ! اون فقط یک سنگ کوچیک بود نه تخته سنگ! تو باید بیشتر مراقب اطرافت باشی شیر کوچولو !”

داستان آموزنده

لیون گفت: “من چطوری می تونم همه اطرافم رو نگاه کنم و مراقب باشم؟ بهتره به جای این حرفها معذرت خواهی کنی و بگی متاسفم ! مگه نمی دونی که این کلمه ها جادویی اند ، معجزه می کنند و همه چیز رو رو به راه می کنند؟!”

داستان

شترمرغ می خواست جواب لیون رو بده که یکدفعه صدای خنده شنیدند.

داستان بچگانه

اونها زرافه و فیل و خوک و کی کی دوست لیون بودند که با شنیدن حرفهای لیون می خندیدند..

داستان کوتاه

لیون با ناراحتی گفت:” آهای این اصلا خنده نداره و کارتون قشنگ نیست! شما دوستهای من هستید! ” بعد در حالیکه سرش رو می مالید گفت:” سرم هنوز درد می کنه!”

داستان تصویری کودک

کی کی در حالیکه لبخند میزد گفت:” اوه متاسفیم! راستی داشتی الان می گفتی که معذرت خواهی و کلمه متاسفم می تونه معجزه بکنه! پس چرا خودت بهش عمل نمی کنی؟”

لیون که خجالت کشیده بود و گونه هاش قرمز شده بود سرش رو پایین انداخت و به آرومی گفت:” درست می گی…” بعد رو کرد به زرافه و گفت:” متاسفم زرافه .. معذرت می خوام..”

زرافه در حالیکه با مهربونی گردنش رو نزدیک لیون آورده بود گفت:” بله درسته .. متاسفم یک کلمه جادوویه که همه چیز رو بهتر می کنه!”

قصه شب بچگانه

لیون لبخند زد بعد رو کرد به کی کی و گفت:” متاسفم کی کی ، از تو هم معذرت می خوام!” کی کی به سمت لیون پرید و اون رو محکم بغل کرد و گفت:” منم متاسفم اگر نا خواسته باعث شدم تو بترسی … من فقط می خواستم باهات بازی کنم لیون ..”

قصه کوتاه کودک

حالا نوبت شترمرغ بود که به طرف لیون اومد و گفت:” من هم متاسفم لیون.. ازت معذرت می خوام!” لیون که حالا سرش بهتر شده بود به شترمرغ لبخند زد..

قصه شب کودکانه

حالا دوباره همه حیوانات خوشحال و راضی بودند و همگی به طرف برکه راه افتادند تا مثل همیشه با هم بازی کنند..

قصه بچگانه کوتاه

خب بچه ها جونم بگید ببینم شما اگر کار اشتباهی بکنید چطوری سعی می کنید اون اشتباه رو جبران کنید؟ معذرت خواهی می کنید؟ دیگه چه کارهایی به ذهنتون میرسه؟ یه کم بهش فکر کنید حتما راههای خوبی رو پیدا می کنید..

separator line

حتماً بخوانید:
داستان کودکانه تصویری بالش رویایی

داستان کودکانه تصویری بالش رویایی

خواندن و شنیدن داستان یکی از تفریحات و سرگرمی های مفید برای کودکان است که قدرت گفتاری و نوشتاری و همچنین تخیل و حافظۀ آنها را تقویت می کند.


این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.6 از 5 (5 رای)  

۱ دیدگاه

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید

جوجه رنگی | ۱ ماه پیش
دوست شخص ارزشمند و کمیاب البته حقیقیش
جبران کردن و پایدار کردن دوستی چیزی از ادم کم نمیکنه بلکه باعث وسعت دوستی میشه و زلالی دوستی نشون میده
0
3

hits