دلگرم
امروز: جمعه, ۲۸ دی ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ رجب ۱۴۴۶ قمری و ۱۷ ژانویه ۲۰۲۵ میلادی
داستان تو به موی شیر نیاز داری؛ برای سنین (10-2)
6
زمان مطالعه: 3 دقیقه
روزی لیا با مردی ازدواج میکنه که ی پسر بچه داره و ...

داستان تو به موی شیر نیاز داری

داستان تو به موی شیر نیاز داری داستانی کودکانه و پندآموز برای کودکان طراحی شده . مجله دلگرم شمارا به شنیدن این داستان دعوت میکند .

متن داستان تو به موی شیر نیاز داری

روزی روزگاری لیا با مردی ازدواج میکنه که اون ی پسر بچه داره . مرد به لیا میگه که با پسرش رابطه مادرانه خوبی داشته باشه.

لیا خیلی تلاش میکنه تا بتونه با پسر بچه رابطه خوبی داشته باشه. اما تلاش های اون بی نتیجه میمونه.

خیلی با خودش فکر میکنه خیلی پرسجو میکنه. تا اینکه در کوهستانی پزشکی رو پیدا میکنه.

پیش پزشک میره و از اون نسخه ای میخواد و به اون میگه لطفا به من کمک کن . من میخوام این پسر و شاد کنم تا با من دوست بشه.

پزشک میگه : من میتونم به تو کمک کنم اما قبلش باید ی موی شیرو بکنی و بیاریش برای من.

اما از اونجا که میخواست دل پسر کوچولو رو بدست بیاره و اونو شاد کنه قبول کرد .

لیا به جایی رفت که شیر جنگل در اونجا زندگی میکرد.

ی تکه گوشت را در کاسه ای گذاشت و جایی قایم شد و منتظر شد تا شیر بیاد و بتونه موی شیر رو بکنه.

اما موفق به کندن موی شیر نشد . ماه بعد این کارو تکرار کرد با این تفاوت روی سنگ بلندی ایستاد تا شیر اونو ببینه

ماه بعد هم این کار و تکرار کرد و ایندفعه کنار سنگ ایستاد

حدود 6 ماه گذشت و تونست چند سانتی به شیر نزدیک بشه در ماه 10 هنگامی که شیر مشغول خوردن غذا بود لیا کنار او ایستاد در ماه 11 کاسه غذارو کنار شیر نگه داشت

در ماه 12 تازه تونست روی صورت شیر دست بکشه و در نهایت اونقدر شجاع شد که تونست موی شیر وجدا کنه و اونو پیش دکتر برد .

لیا پرسید چرا این کارو کردی ؟ من 1 سال زحمت کشیدم تا این تار مورو بدست بیارم!

پزشک گفت : تو خیلی صبور بودی و سخت تلاش کردی و به شیر اونی که نیاز داشت و دادی و اعتماد شیر و جلب کردی

حالا میتونی همین کارو برای پسر بچه انجام بدی.

لیا فهمید که هیچ کاری سهل و کوتاه نیست و برای رسیدن به نتیجه خوب سخت تلاش کنه .



این مطلب چقدر مفید بود ؟
3.5 از 5 (6 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits