دل نوشته های من برای پدرم
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت
بابای قشنگم دلم برات خیلی تنگ شده ...
سیزدهمین سالگرد تمام عشق زندگیم پدر
چند سال است که دل تنگی های غروب را با بودن در کنار مزارش سپری کردم
و نا باورانه روزهایم را به شب هایم گره زدم
و شب هایم را به امید آن که هلال ماه گونه اش را
یک بار دیگر در خواب به نظاره بنشینم به صبح رساندم
طنین صدای دلنشینش همچنان در گوشم
مهربانیش در قلبم و زیبایی چهراش
همیشه در یادم است
پدر چند سال است که رفتی... چند ساله که هر چی صدا میزنم پدر.... پدر جوابی ازت نمی شنوم...
خیلی سخته خدا خیلی.... واقعا آدم پیر میشه وقتی پدرشو صدا میزنه جوابی نمی شنوه....
پدر چند سال هست وقتی ماه شهریور میاد
تمام وجودم رو غم میگیره
که باید به نوزدهم شهریور برسم
که ساعت هفت صبح خبر ویران شدن زندگیم رو
بهم میدن و دنیا روی سرم خراب میشه
کاش شهریور ماه نمی شد پدر
که تو را از دست بدهم
تبریک روز پدر فوت شده
پدر قشنگم ، نازنینم
چندمین سال آسمانی شدنت مبارک
پدر دلم شکست ؛ به یکباره پیر شدم
یک شبه گرد سفیدی بر موهایم نشست
دوستتت دارم پدر خوبم
چند سال شد پدر
دلنوشته من برای پدرم، روزت مبارک
پدر عزیزم ، عشقم ، نفسم
چرا برای سفر ابدیت
دقیق روز تولدت را انتخاب کردی
چرا ... چرا ... چرا ...
بابای نازنیتم
اون روز صبح در حالی که بالای سر
پیکر بی جانت بهت زده بودیم
روی گوشی موبایلت
پیام تبریک روز تولدت آمد
بابا نمیدونی چقدر سخته
وقتی هر سال کیک تولدت رو
روی سنگ سرد و بی رحم
خونه ای که ترا از ما گرفت
میزاریم و نوه هایت
بادبادک بدست
کیکت را می برند
و تولد تولدت مبارک
برایت می خوانند
راستی بابا نوهایت را دیدی
اونها که ترا از دور
با عکسها و فیلم هایت
دیدند و شناختند
و عاشقانه دوستت دارند
بابا نوهایت منتظر برگشتنت هستند
نمیدونم وقتی می پرسند
باباجون کی برمیگرده؟
چه جوابی باید بدم
پیام تبریک روز پدر سفر کرده
بابا جونم روزت مبارررک
بابا دلم خیییلییی برات تنگ شده...
بابا امروز رفته بودم بیرون خرید
اما همه جا آهنگ روز پدر گذاشته بودن...
داشتم میمیردم ..دلم میخاست همونجا بلند بلند گریه کنم...
حسودیم شد به همه اونایی که واسه باباهاشون داشتن کادو میخریدن.....
کاش بودی بابا....کاش...
چند سال شده رفتی و از عشق اثری نیست
این زندگی ما به نهالش ثمری نیست
پژمرد دگر آن گل زیبای محبت
از جمع صمیمانه ما هم خبری نیست
چند سال گذشت
از غم فقدان تو پدر کشتی امیدم به گل نشست
چند سال گذشت
و یک گوشه چشمی نظر از سوی تو کافیست
هشتمین سالیست که پدر در برم نیست
دلم شکست بخدا که این غم چه غم سنگینیست
پدرم روزت مبارک
دختر که باشی ...
دختر که با شی میدونی اولین عشق زندگیت پدرته.
پدرم تنها کسیه که باعث می شد بدون شک باور کنم که فرشته ها هم میتونن مرد باشن...........
پدرعزیزم امسال هم روز پدر آغوشت را ندارم
دلم برای نوازشهایت
دخترم دخترم گفتن هایت تنگ شده
بابا روی سنگی که بین ما فاصله انداخت
همون شعری رو نوشتم
که از ابو سعید ابوالخیر
در کتاب شعرت نوشته بودی
در سینه تویی و گر نه پر خون کنمش
در دیده تویی و گر نه جیحون کنمش
امید وصال تست جان را ورنه
از تن به هزار حیله بیرون کنمش
چقدر وصف حال منه :
چون در دلم تو هستی
دلم رو از سینه ام بیرون نمی کشم
چون در چشمم تو هستی
با سیل اشکهایم دریا نمی سازم
چون امید دارم که روزی بهت می رسم
خودکشی نمی کنم
سالگرد آسمانی شدنت هم چون آتشی بر دلم سوز می زند
و من در التماس جرعه ای آب به سوی دیدارت امیدوارم
سادگی زمین و ای الهه ایثار
سمت پرواز تو را در کدامین افق
باید جستجو کنم
هنوزم هرگاه که روزگار سخت چهره ام را در هم می کشد
و احساس دلتنگی می کنم به تو پناه می آورم که
نخستین لبخند را در آیینه نگاه تو آموختم
و هر آنچه را که از آن تو می دانم
از من دوری و محزون از دوری تو
حدیث مانده در دل را به سوگ می سرایم
میرسد روزی که روز ها را سر کنید
میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنید
میرسد روزی که تنها در کنار عکس من
خاطرات رفته ام را مو به مو از بر کنید.
دلنوشته های غمگین برای روز پدر
چقدر سخته حس کنی دیگه هیچ پشت و پناهی نداری
چقدر سخته معنی یتیم شدن رو تو سن جوونی بفهمی.
چقدر سخته وقتی تو تقویمو نگاه می کنی
روز مرگ بابات رو ببینی همه ی خاطرات
اون روز بد رو به یاد بیاری
چقدر سخته چشمات همش دنبال
اون چهره ی آشنا باشه که دیگه رفته
چقدر سخته گوشات بخواد یه بار دیگه
صدای قشنگ بابات رو بشنوه ولی نتونه
چقدر سخته همه دنیا با مرگ
عزیز ترین کست دگر گون بشه
چقدر سخته هر وقت بخوای با بابات حرف بزنی و درد و دل کنی
بری آرامستان
پیام های غمگین و احساسی برای روز پدر
چقدر سخته هر کی درباره ی بابات پرسید
حرفی نداشته باشی و اشک تو چشات
حلقه بزنه
چقدر سخته وقتی تو یه جمعی هستی که همه با باباهاشون هستن
و تو حسرت بودنش رو بخوری
چقدر سخته همه با ترحم با هات رفتار کنن
و تو از این حس متنفر باشی
چقدر سخته دیگه نتونی ببینیش و نتونی بغلش کنی
نتونی بوسش کنی نتونی عطر وجودشو بو بکشی
و فقط از رو یه قاب عکس بتونی عکسشو نگاه کنی
و یا فقط توی خواب لمسش کنی
چقدر سخته باور نداشته باشی که رفته
ولی سیل اشک از چشات جاری بشه
چقدر سخته دلت برای خنده هاش تنگ شده باشه
ولی دیگه اون نباشه که بخنده
چقدر سخته به انتظار زنگ در باشی
و بری در رو باز کنی ولی بابات نباشه
چقدر سخته هر شب قبل از خواب به این که دیگه یتیم شدی فکر کنی
و همه غمای عالم تو دلت بریزه و بالشت خیس از اشک بشه
چقدر سخته یادگاریاش و وسایلش تو خونه باشه ولی خودش نباشه
چقدر سخته دیگه تمام روز رو با خاطره هاش بگذرونی نه با خودش
چقدر سخته از یه جایی خاطره بد داشته باشی
که کلی خاطرات خوب تو زندگیت
رو دفن کرده باشی
چقدر سخته گوشات یه بار دیگه منتظر صداش باشن
ولی دیگه صدای قشنگش
نباشه که تو گوشت بپیچه
شعر برای پدر : ۵۴ شعر زیبا در وصف پدر | روز پدر مبارک
۱۰ شعر زیبا و احساسی کودکانه به مناسبت روز پدر
دلنوشته های احساسی برای روز پدر
چقدر سخته دیگه جای بشقابش تو سفره خالی باشه
چقدر سخته کسی که تو یه جای نرم و گرم خوابش می برد
حالا باید روی خاک و سنگ سخت و سرد بخوابه
چقدر سخته تا آخر عمرت از گفتن کلمه ی بابا محروم بشی
آخه دیگه بابا نداری که صداش بزنی
و در آخر چقدر سخته هشت سال منتظر
آمدنش باشی ولی اون نیاد
فقط با دیدن فیلم هاش
دلتنگیت رو برطرف کنی
خدایا هر کی پدر داره براش حفظ کن
هر کی هم مثل من از داشتننش محرومه
صبرش بده و کمکش کن و خودت براش پدری کن.
حرف هایی از سر دلتنگی برای پدرم
پدر پشت و پناهم همه جونم
دیگه چه طور بی تو زنده بمونم
یعنی باور کنم که دیگه رفته
همونی که پناهم بود یه روزی
چقدر تلخه یه سنگه سرد و جای
دستای گرم و صورتش ببوسی
شعرهای احساسی تبریک روز پدر
وقتی بارون میاد میرم
چترو رو سنگش میگیرم
یه وقت سردت نشه بابا
خیس نشی برات بمیرم
بابا جات راحته اونجا
یه وقت قلبت نگیره
دوست دارم خاکارو بردارم
دستام دستاتو بگیره
دلنوشته مناسب روز پدر
بابای عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده
توی این چند سال نشده یک لحظه از یادت غافل بشم
بابا چی میگن خاک سرده و سردی میاره
بابای قشنگم با اشک دارم برات می نویسم
بابا جون از اینکه هیچ وقت تنهام نزاشتی ممنونم
هر روزیکه میگذره از این خوشحالم
که یک روز به تو نزدیکتر شدم
بابای مهربونم
روزت مبارک
خدایـــا !!!
به بزرگیـــــت قســـم.....
توعکس های دست جمعی....
جای هیچ پدر و مـــــادری رو خــالی نذار.....
ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪر
ﻟﺮﺯﺵ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
بعدتو پرواز هرگز لحظه ی خوبی نبود
شانه های خسته ات را دیر فهمیدم پدر
ﮐﻮﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺩﺭ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻗﺎﻣﺖ ﺑﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻮﺳﯿﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺍﻡ
ﭘﯿﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺩﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﮔﺮ
ﻋﺸﻖ ﺁﻥ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
ﺻﺤﻦ ﺍﻏﻮﺷﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺒﺨﺶ
ﺗﺎﺑﺶ ﮔﻠﺪﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
ﻧﺦ ﺑﻪ ﻧﺦ ﭘﺎﮐﺖ ﺑﻪ ﭘﺎﮐﺖ ﻏﺼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﻣﻦ
ﻧﺎﻟﻪ ﯼ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ
ﻣﻦ ﮐﺠﺎﯼ ﻗﺼﻪ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ ﮐﺠﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ!!!
ﺑﺎﻭﺭ ﻭﺍﺭﺳﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ ....
تقدیم به پدرهای آسمانی مهربان
بیشتر بخوانید:
روز مرد ( پدر ) در تقویم ایران چه روزی است ؟
جملات و متن نوشته تبریک عید به پدر فوت شده
دل نوشته ها و مطالب فوق العاده زیبا و خواندنی در وصف پدر
۴ دیدگاه