مذهب ساینتولوژی (مکتب علم گرایی) چیست؟
ساینتولوژی «Scientology »
علم گرایی به معنای اعتقاد به لزوم محوریت علوم تجربی و روش تجربی در همه شئون زندگی است.در ظاهر، این فرقه میکوشد تا به واسطه علم انسان را به خداشناسی نزدیک کند اما در نهایت مشخص شد که این فرقه بیشتر به دنبال کسب منافع شخصی رهبران خود بوده و تمامی افرادی که در آن وارد میشوند تحت سلطهٔ رهبران کلیسایی آن قرار میگیرند.
ساینتولوژی «Scientology » را بیش از آن که خودش یک مذهب یا فرقه باشد، دوست دارند به صورت یک مذهب و فرقه جدید معرفی کنند و با مخالفتها و موافقتها بازارش را گرم کنند تا کسانی که از یک سو به فرقههای مطرح مانند بودیسم، نهیلیسم، هویسم، متالیسم و ... گرایشی ندارند و از سوی دیگر احساس خلاء معنوی میکنند، به جای خداگرایی و دین گرایی، به سوی ساینتولوژی «Scientology » جذب شوند.
کارخانجات فرقه سازی و امام سازی غرب (فراماسون و شیطانپرستی)، تنها کارخانجاتی است که نه تنها تولیدشان دچار رکود نشده، بلکه شبانه روز و با شدت تمام کار میکنند و هر لحظه برای هر قشر، عصر و نسلی، امام (رهبر، الگو، پیشوا) و فرقهای ساخته و به بازار عرضه میکنند.
الف - ساینیولوژی حرف جدیدی ندارد، بلکه از هر فرقهای حرفی گرفته است. مدعی است که ارواح انسان جاودانه است، از قوه های و استعدادهای بیکرانی برخوردار است، اما به دلیل قطع اتصال با اصل خود، ماهیت اصلی خود را نیز فراموش کرده و به همین دلیل دچار ضعف و فنا گردیده است.اصل این سخنها نه غلط است و نه جدید.
اما مهم این است که انسان بداند که کیست؟
اصل انسان روح اوست یا جسم او؟
و آن اصلی که از او بریده و این بریدگی سبب فنای او شده کیست؟
و چگونه باید به خود برگردد و با آن اصل مرتبط شود؟
خداوند متعال در کلام وحی (به تمامی انبیا) انسان را خلیفة الله و دارای قدرت بر شمرده و به فناناپذیری روح و زندگی پس از مرگ نیز تصریح نموده است و در یک آیه بسیار کوتاه، اما ژرف و گوهربار بیان مینماید که «اصل» همان حقیقت هستی، یعنی الله جل جلاله است. انسان نیز با هدفی که بدو دل بسته و به سویش رهسپار است تعریف میگردد. اگر به سوی کمال رفت، اگر به سوی حقیقت هستی رفت، اگر به سوی الله جل جلاله رهسپار شد، انسان است، اما اگر او را فراموش کرد، خودش را (انسانیت را) فراموش میکند، از پوسته خود خارج (فاسق) میشود و در مقام حیوان و بلکه پستتر (کالانعام بلهم اضل) قرار میگیرد و در این زندگی حیوانی نیز گاهی ابزار تولید است، گاهی ابزار قدرت، گاهی ابزار ارضای شهوت ... و خلاصه حیوان و ابزار است و نه انسان.
«وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (الحشر، 19)
ب – همان طور که بیان شد، ساینتولوژی «Scientology » نیز مانند بهایئتی که برای ایران و سایر بلاد اسلامی ساخته بودند، از ساختههای فراماسون است و به همین دلیل پس از تبدیلش به یک فرقه یا مذهب، مرکزش را نیز در اسرائیل – تل آویو قرار دادند. سپس برخی از کشورها آنها را به عنوان یک فرقه مذهبی به رسمیت شناختند [مانند: آفریقای جنوبی، استرالیا، ایالات متحده آمریکا، هندوستان، مکزیک، نیوزیلند، پرتغال، سوئیس، تایوان، تانزانیا، ونزوئلا، زیمبابوه]، و برخی از کشورهای دیگر مانند آلمان، فرانسه و سوئد نیز به عنوان یک مذهب یا فرقه مذهبی به رسمیت نشناختهاند.
ج – در خصوص «چه باید کردها» جهت بازگشت به خویشن، یافتن اصل خویش و اتصال با او نیز حرف جدیدی نزدهاند، بلکه گفتهها را جمع آوری کرده و تکرار کردهاند. مثل این که انسان باید گذشته خود و گذرهای تلخ زندگیاش را مرور کند تا به ریشههای مفارقتش از اصل پیببرد و سپس با موسیقی درمانی و ...، روان خود را آرام کند. [چرا که اعتقاد مورد ترویج آنها نیز همان مادهگرایی متداول است و منظورشان از روح و روان نیز همان روان مادی است که در روانشاسی و ... مورد شناخت، آزمایش و مداوا قرار میگیرد].
دقت شود که بازگشت به گذشته تلخ و یافتن علل گسست از اصل، همان اصل «توبه و استغفار» است که فطری بوده و میل باطنی است. توبه یعنی بازگشت و استغفار نیز یعنی طلب پوشش دادن به آن خطا. منتهی ساینتولوژی «Scientology » همین سخن را در غالب بدن و مادی به عنوان حرف جدید طرح میکند، تا مانع از گرایش به معنویت شود.دقت کنید که در عقیده شیطان پرستی فراماسون، اصل بر شناختن قدرتهای مادی نهفته در «بدن» انسان است که با ریاضت، جادوگری و ... قابل بازیافت میباشد.
ساینتولوژی «Scientology » نیز همین سخن را به لفظ دیگری میگوید و به دنبال قدرتهای نهفته در بدن مادی است، چنان چه «Science » نیز به معنای «علم تجربی» است که هیچ یک از مصادیق ماوراء الطبیعه، مانند خدا، روح، ملک، قیامت و ... را شامل نمیگردد و فقط به بدن، عناصر و حیات مادی توجه دارد.پس، ساینتولوژی «Scientology » چیزی جز یک جریان «فرقهای – سیاسی» که فراماسون انگلیس ساخته، اما از اسرائیل هدایت میگردد، نمیباشد. چنان چه در لوگویش نیز دو مثلث ماسونی و صهیونیستی را به کار برده است.
دیدگاه ها