متن مداحی روضه و نوحه سینه زنی شهادت امام حسن عسکری از سید مجید بنی فاطمه
سینه زنی زمینه جانسوز _ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام _سید مجید بنی فاطمه
ای کاش،غریب نمیموندی ای کاش
دلت نمی لرزید ، ای کاش ، ای کاش
دشمن ، به اشک چشمِ تو ، ای کاش
آقا نمیخندید ، ای کاش ، ای کاش
از مردم شدی تو خسته
از دنیا ، دلت شکسته ...
ندیدن که دلت تنگه
برایِ پسرت آقا ...
الهی من فدایِ تو
چی اومد به سرت آقا ...
غریبِ سامرا آقا ....
امام عسکری مولا ...
ای وای،لبت پُر از خونِ ای وای
دلت پریشونه ، ای وای ای وای
دردِ دلِ تو رو مولا اینجا
کسی نمیدونه ، ای وای ، ای وای
خون لخته رویِ زمینِ
دل میره تویِ مدینه
به یادِ پشت در هستی
غم تو غم مسمارِ
به یادِ پهلویِ زهرا
که خونش رویِ دیوارِ ...
غریبِ سامرا آقا ....
امام عسکری مولا ...
حسن .....
رو لب ، یه نالۀ ممتد ، مردُم
نفس نفس میزد ، ای وای ای وای
دستاش ، یه جوری میلرزید مردُم
جون به لبش اومد ، ای وای ای وای
از دنیا دیگه بریده
بالا سر پسر رسیده
بمیرم ، من برا اون که
رو خاکا ، بی کسُ و تنها
رو سینه ش تا که شمر اومد
تو گودال ناله زد زهرا ...
شهید بی کفن ارباب ...
بیشتر بخوانید::
متن مداحی شهادت امام حسن عسکری از سید مهدی میرداماد
متن نوحه و روضه شهادت امام حسن عسکری مداح محمدرضا طاهری
متن روضه شهادت امام حسن عسکری (ع) - هر شب به دلِ غمزده، غوغای تو دارم
هر شب به دلِ غمزده، غوغای تو دارم
نقشی به دل از قامتِ رعنای تو دارم
گر پیشِ نظر باشی و در قلب هویدا
اما چه کنم میلِ تماشایِ تو دارم
نادیده مجسّم شده ای در بر چشمم
آن سان که نظر، بر رخ زیبای تو دارم
ای یوسف زهرا! سَرِ بازار محبّت
با رشته کلافی سَرِ سودای تو دارم
یابن الحسن! نکنه بمیریم نبینیمت آقا...از قدیم یه بیتی دَرِ گوشمون همیشه گفتن...
لب تشنه اگر آب نبیند سخت است
نوکر رُخِ ارباب نبیند سخت است
آجرک الله یا صاحب الزمان! ....شب شهادتِ بابای مظلومش،هرجا نشستی صداش بزن:یابن الحسن...اللهم عجل لولیک الفرج
آنکه بر محضر شما نرسد
مطمئناً که تا خدا نرسد
بهتر است اینکه زیر خاک رود
آن سری که به سامرا نرسد
عطرِ سرداب را نفهمیده
آنکه بر سُرَّ مَن رَآی …نرسد
چشم برخاکِ آن اگر بکشیم
آسمان هم به گرد ما نرسد
سامرا رفته ها به من گفتند
هیچ جایی به کربلا نرسد
از کفن کردنی دوباره بخوان
تا که روضه به بوریا نرسد
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدایِ دوتا حسن هستیم
نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایان این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن،کریم نوشت
تا که پیش تو دردِ دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دل ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گِلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
باز هم روزیِ عظیم نوشت
سامرا واجبیم ، امام رضا
نه کبوتر که یا کریم نوشت
با حسینیم با حسن هستیم
ماگدای دوتا حسن هستیم
این طرف صحن صاحب کرم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی علم است
این طرف احترام می بینی
آن طرف ناسزا که دم به دم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضه ها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
موسپید است هر که غرق غم است
پیش هر دو به گریه می شنوی
روضه ی پهلویی که محترم است
باحسینیم با حسن هستیم
ما گدای دوتا حسن هستیم
کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین ورنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
لحظات آخر بود،آخری ها همه ی ائمه یا یاد مادرشون افتادن یا یاد جد غریبشون حسین...امام عسکری هم گاهی می گفت:جگرم.. گاهی می گفت:مادرم...
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرف آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
فرمود:جیگرم داره میسوزه،لبا خشکِ..آقا حجة بن الحسن خودشون ظرف آبی رو آوردن مقابل دهان بابا گرفتن،همه ی بچه ها زودی میان بالا سرِ باباشون اگه کاری داشته
باشه...همه ی باباها هم عشق می کنن،میگن:موقع جون دادن بچه مون بالا سرمون باشه...تشنه بودی میدونم اما مهدیت برات آب آوُرد...
یه نفر هم گفت:من آب ببرم...سپرش رو آب کرد،تا رسید نزدیکِ گودال،دید شمر داره بیرون میاد،گفت: بگو هلال کجا میری؟ گفت:میخوام حسین رو سیرابش کنم...یه
وقت نانجیب گفت: من حسین رو سیراب کردم...
زهر افتاده به جان جگرم ، مهدی جان
لرزه افکنده ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر جرعه ی آبی برسان
که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان
قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنه ی دیوار و درم مهدی جان
لحظه ای نیست عزیزم که تداعی نشود
واقعه ی کرب و بلا در نظرم مهدی جان
قدح آب روان تا به لبم شد نزدیک
عطش اهل حرم زد شررم مهدی جان
بشکند دستی که با بغض علی سیلی زد
به رُخِ عمه ی نیکو سِیَرَم مهدی جان
آقای من!یا امام عسکری! شما رو آزار دادن،خونه زندگی تون رو بهم ریختن،ریختن تو خونه ی شما... اما فقط یه دَرِ خونه رو آتیش زدن...
یا امام عسکری! خیلی اذیت کردن شمارو،یا امام زمان شما هم خیلی غربت کشیدید، درستِ شما چهار ساله بودید باباتون رو شهید کردن،بارها حرمت باباتون رو نگه
نداشتن...اما بمیرم برا اون بچه های قد و نیم قدی که بعد از پیغمبر همه دور مادر رو گرفتن برا پیغمبر عزاداری می کنن،که ریختن تو خونه دَرِ خونه رو آتیش زدن،دستای
باباشون رو بستن...
علامه امینی گریه می کرد،گفتن:آقا! چرا اینجور گریه می کنید، گفت:الان تو این فکر بودم اگر برا مادر اتفاق بیوفته بچه ها پناه می برن به بابا،اگه برا بابا یه اتفاق بیوفته
بچه ها پناه می برن به مادر،تو کوچه بچه ها به کی پناه بردن...یکی علی رو می کشه یه عده حرومی یه خانومی رو می زنن...
بعضی روضه ها گریه داره،اما بعضی روضه ها داد داره،بلدی داد بزنی یا نه؟ یه کاری کردن مادرِ سادات مثل پیر زنها راه می رفت،می دونی چرا مثل پیر زنها راه می رفت؟
الان یه بیت می خونم...
از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار می بینم
به چشم نیمه باز خود جهان را تار می بینم
دلم می خواست چشمانم نمی دیدند جایی را
که خونِ محسن خود بر در و دیوار می بینم
زنی که بخواد بچه به دنیا بیاره،قبلش برا بچه اش لباس آماده میکنه...بعد از ماجرایِ در و دیوار هر وقت بچه ها می خوابیدن،مادرمون لباس بچه اش رو بغل می
گرفت...محسن جان خیلی دوست داشتم ببینمت...اما مغیره تو کوچه امون نداد....شبیه این مادر فقط رُبابِ، تو شام یه وقت زینب نگاه کرد دید داره دستش رو تکون
میده،چی شده رباب؟گفت:خانوم جان ما بین این زن ها دیدم زنی بچه اش رو بغل گرفته...یادِ علی اصغرم افتادم....حسین....
بیشتر بخوانید::
متن و پیام ادبی و اداری شهادت امام حسن عسکری (ع)
سینه زنی شور زیبا _ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام
مسموم وا اماما ... شهید وا اماما ...
مولا امام عسکری ، آقا امام عسکری ...
مثل امام مجتبی ، تنها امام عسکری ...
غریب سامرا ، حبیب آشنا
برای تو زبون گرفته امشب آسمون
عزیز فاطمه ، عزیز مصطفی
چرا بهار عمر تو دیگه شده خزون
امام عسکری،امام عسکری،امام عسکری ...
مولا امام عسکری ، آقا امام عسکری ...
مثل امام مجتبی ، تنها امام عسکری ...
مظلوم امام عسکری ، مسموم امام عسکری
میره از این دیار غم ، مغموم امام عسکری
بیاد مادرش ، دمای آخرش
میخونه نوحه زیر لب به یاد کوچه ها ...
که مادر و زدن ، یه عده بی حیا
خزونی شد شکوفه ی تموم غنچه ها ...
به یاد کوچه ها،به یاد کوچه ها،به یاد کوچه ها ...
مولا امام عسکری ، آقا امام عسکری ...
مثل امام مجتبی ، تنها امام عسکری ...
بارون امام عسکری ، محزون امام عسکری
مثل حسین و بچه هاش ، دلخون امام عسکری
سیه شده هوا ، شبیه کربلا
ببین که تشنه پر زده رو خاک حجره ها ...
نه زیر دست و پا ، نه روی نیزه ها
نمیشه روضه ای مثه شهید سر جدا
به روی نیزه ها،به روی نیزه ها،به روی نیزه ها ...
مولا امام عسکری ، آقا امام عسکری ...
مثل امام مجتبی ، تنها امام عسکری ...
بیشتر بخوانید::
جدیدترین پیامهای شهادت امام یازدهم حسن عسکری (ع)
دانلود مداحی شهادت امام حسن عسکری از حاج حسین سیب سرخی
متن روضه شهادت امام حسن عسکری (ع) - عزا گرفته یوسف زهرا
عزا گرفته یوسف زهرا
یتیم شده سُلاله ی طاها
بمیره نوکرت شدی تنها
سرت سلامت آقا..
یه ابر خسته داره میباره
روزا دیگه مثه شبا تاره
از این عزا خدا عزا داره
سرت سلامت،آقا..
فدای شال ماتمت آقا
فدای اشک نم نمت آقا
بذار بمیرم از غمت آقا
سرت سلامت،آقا..
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
هوای آسمون شده بارون
از این مصیبت ِ چشا گریون
غریب بودن امام حسن هامون
آخه آقام غریب ِ،آقام غریب ِ
برای غربتش دلم خونه
غریبی شو کسی نمیدونه
حتی مزارش هم تو زندونه
آخه آقام غریب ِ،آقام غریب
یا صاحب الزمان!سن و سالی نداشتی،یتیم شدی، بی بابا شدی میدونم،آزارت دادن،رها کردی سر به بیابان ها گذاشتی،میدونم، من بمیرم برا اون دختری که سن و سالی
نداشت، هر جا می گفت:بابا! تا عاقبت می گفت: نزن دیگه بابامو صدا نمی زنم
با زهر کینه از همه سیر شد
فداش بشم چه زود زمین گیر شد
جوون بود آقامون یهو پیر شد
براش بمیرم..
پیرن سیاه خدا نگهدارت
شال عزا خدا نگه دارت
امام رضا خدا نگه دارت
دلم گرفته..
اگه که گریه کردم این شبها
اجازه داده مادرت زهرا
حالا شبا کجا برم آقا
دلم گرفته...
من تازه عادت کرده بودم،از فردا دلم میگیره
غریبیِ تو ما رو عاشق کرد
برا تو مادرت هق هق کرد
سه ساله تو خراب ها دق کرد
برات بمیرم...
قربون اون آقایی برم،امشب سر رو قبر بابا میذاره
زهر افتاده به جان جگرم، مهدی جان
وقتی از بدن خون میره،اول اثری که میذاره روی دست ِ، قوت دست و پا رو میگیره
زهر افتاده به جان جگرم، مهدی جان
لرزه افکنده ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر جرعه ی آبی برسان
جیگرم داره میسوزه بابا
که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان
قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنه ی دیوار و درم مهدی جان
لحظه ای نیست عزیزم که تداعی نشود
وقعه ی کرب و بلا در نظرم مهدی جان
قدح آب روان تا به لبم شد نزدیک
عطش اهل حرم زد شررم مهدی جان
بشکند دستی که با بغض علی سیلی زد
به رخ عمه ی نیکو سیرم مهدی جان
دستش داره میلرزه،غلامش رو صدا زد،فرمود:برو تو حجره به عزیز دلم بگو بیاد، میگه وارد حجره شدم دیدم آقازاده ای صورت به سجده گذاشته،انگشت سبابه رو بالا آورده
داره دعا میکنه برا بابا،گفتم:آقازاده باباتون صداتون میکنه،همچین که صورت برداشت،صورت مثل قرص ماه، مؤدب اومد. امام عسکری فرمود:مهدی جان! پسرم میخوام تو
به من آب بدی،آب رو گرفت جلوی لبای تشنه و خونی بابا،بابای مظلومم،بابای غریبم."همین جا سؤالی میکنیم" یا صاحب الزمان! سن و سالی نداشتی میدونم،بابات
جوون بود میدونم،اما تلاش کردی گفتی بابام تشنه از دنیا نره. من بمیرم برا اون آقایی که تشنه افتاد توی گودال
همه از خیمه ها بیرون دویدن
ولی سالار زینب را ندیدن
یکی میگه ذوالجناح آقام رو چه کردی؟یکی میگه:ذوالجناح! مولام رو چه کردی؟ یکی میگه: ذوالجناح داداشم رو چه کردی؟ یه وقت دیدن یه دختر همه زنهارو کنار
زد،همچین که اومد کنار ذوالجناح،گفتن سکینه میخواد چه کنه؟ دستش رو بالا آورد،انداخت گردن ذوالجناح،اسب بابام!،میدونم بابام رو کشتن،اما ازت یه سئوال
دارم،وقتی بابام میرفت میدون،لباش تشنه بود،بگو ببینم آیا به بابام آب دادن یا نه؟."بگم جیگرت بسوزه،من از زبون ذوالجناح میگم:"
هر چه می گفت که من تشنه لبم سنگ زدن
ناله اش در دل کوفی اثر داشت نداشت
بیشتر بخوانید::
پیامهای شهادت امام حسن عسکری پدر امام زمان (عج)
متن مداحی شهادت امام حسن عسکری از سید مهدی میرداماد
دیدگاه ها