دلگرم
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
بررسی و شناخت ویژگی ها و نظریه های دوران سالمندی
3
زمان مطالعه: 10 دقیقه
دوران سالمندی مانند دوران بلوغ هست و با تغییرات زیادی در جسم و اندام افراد همراه هست، چروکی پوست، کم، نازک و سفید شدن موی سر، پایین آمدن وزن، خمیده شدن و کوتاهی قد از تغییرات آشکار در این دوران است.

ویژگی های دوران سالمندی

دوران سالمندی که ما آن را سنین بالای 60 سالگی تعریف می کنیم، دارای برخی ویژگی های جسمی، اجتماعی و روانی است:

  1. یکی از این ویژگی ها کاهش نسبی قوای جسمی است به طوری که با بالا رفتن سن، نیروهای جسمی فرد به نسبت رو به کاهش می گذارد.
  2. ویژگی دیگر «بازنشستگی» و دور شدن از موقعیت های شغلی گذشته است که کاهش مسئولیت های مرتبط با شغل و در نتیجه کاهش ارتباطات اجتماعی فرد را به همراه دارد.
  3. از دیگر ویژگی ها تنهایی یا احساس تنهایی است. به خصوص در مواردی که شخص شاهد از دست دادن یکی از دوستان، بستگان و هم سن و سالان و افراد هم دوره خویش است، لذا هر روز بیش از پیش احساس تنهایی به او دست می دهد.

پذیرش شرایط دوره سالمندی در بین افراد مختلف و با فرهنگ های گوناگون متفاوت است، برخی به مرور از مشارکت در زندگی اجتماعی کناره می گیرند و در مقابل، جامعه نیز آنها را به کنار می زند به طوری که ممکن است دچار نوعی احساس بیهودگی و افسردگی شوند. برخی با نقش های جدیدی که مطابق با وضعیت آنهاست این دوره را به دوره ای نسبتاً فعال و رضایت بخش بدل می سازند.

برنامه ریزی صحیح و استفاده از وجود سالمندان و تجربیات آنها، هم تنهایی آنان را برطرف می کند و احساس هرز و پوچ بودن را در آنها از بین می برد و هم منبعی مفید و ارزشمند از معلومات و تجربیات را در اختیار جوانان نسل بعد قرار می دهد.

در هر حال علاوه بر خصوصیات فردی، شرایط اجتماعی و به ویژه شرایط خانوادگی شخص سالمند هم بسیار مهم است. شرایط مناسب خانواده و جامعه می تواند شخص را به سوی پذیرش وضعیت جدید سوق دهد و شرایط نامناسب خانواده و جامعه می تواند او را منزوی و تنها کند.

به علاوه میزان سلامت جسمی شخص سالمند در این مرحله از زندگی، عاملی مهم در وضعیت زندگی اجتماعی اوست، چرا که برای هر نوع مشارکت اجتماعی در مورد سالمندان، ابتدا میزان سلامت آنها مطرح می باشد.

نظریه های دوران سالمندی

نظریه‌های سالمندی متعددی وجود دارد. نظریه‌های سالمندی عمدتاً توسط افراد گوناگونی ارائه شده و پیرامون جامعه شناسی و رفتار جامعه شناختی سالمندان توسط محققان و پژوهشگران این عرصه ارائه شده است. هر یک از این نظریه‌ها بر مبنای رفتار اجتماعی سالمندان شکل گرفته است. که در ادامه به تشریح هر یک پرداخته می‌شود:

نظریه توارثی

طبق این نظریه مسئله توارث در طول عمر، عامل مهمی محسوب می شود. یعنی سن مرگ والدین و اجداد، صرفنظر از موارد مرگ در اثر سوانح، معیاری است برای تعیین طول عمر فرزندان.

نظریه فرسودگی

این نظریه زمان را عامل فرسودگی می داند و معتقد است که قسمت های مختلف بدن به مرور زمان صرفاً فرسوده می شوند.

نظریه مواد زاید

زندگی، تولید و دفع مواد زاید را از طریق فرایندهای عادی پیش می آورد. بعضی از نظریه پردازان بر این باورند که پیری با کاهش قابلیت دفع همراه است و این نه تنها فعالیت عادی سلولی، بلکه فرایند تصفیه را نیز مختل می کند.

مسئله سالخوردگی جمعیت عمیقاً در اوضاع اجتماعی و اقتصادی یک منطقه تأثیر می گذارد، که نمونه بارز آن مسئله بازنشستگی و فراهم ساختن موجبات تأمین اجتماعی و تجهیزات مراکز درمانی است.

پیری جمعیت باعث می گردد تا دو مسئله اساسی یعنی تأمین رفاه اجتماعی و تهیه مسکن برای آنها مورد توجه قرار گیرد.

سیستم بازنشستگی براساس پرداخت میزان معینی پول، مدتهاست که ارزش خود را از دست داده است، زیرا علاوه بر کاهش ارزش پول و ناچیز بودن حقوق بازنشستگی، مشکل سالمندان تنها جنبه مادی ندارد؛ چه اینها اگر پول و درآمد کافی هم داشته باشند به جهت اقتضای سن نمی توانند به تنهایی وسایل آرامش خود را فراهم سازند و از این رو بازنشستگی فردی بنا به صورت تهیه و تأمین وسایل آسایش جمعی اشخاص بازنشسته تغییر شکل دهد.

نظریه نقصان دستگاه ایمنی

به مرور زمان، دستگاه ایمنی بدن، کارآیی خود را از دست می دهد، نتیجه آن که مکانیسم های دفاعی بدن افراد سالمند کاهش پیدا می کند، زودتر از دیگران تسلیم بیماری می شوند. به علاوه سیستم دفاعی بدن ممکن است نتواند قسمت های سالم ارگانیسم را از مهاجمین خارجی تمیز دهد و علیه قسمت های کماکان سالم وارد عمل شود، گویی اینها مهاجمین خارجی اند. این نقصان دستگاه ایمنی، بعضی از امراض مهلک و بعضی از استحاله ها را توجیه می کند.

نظریه پیر شدن سلولی

طبق این نظریه پیر شدن در اثر مرگ رو به افزایش سلول های بدن حادث می شود؛ البته قابل ذکر است که مرگ سلول ها می تواند دلایل متعددی داشته باشد.

نظریه تغییرات سیستم غدد داخلی

عده ای از محققان دگرگونی های نظام غدد داخلی را یکی از عوامل اصلی پیر شدن می دانند. البته هنوز کاملا مشخص نشده که تغییرات غدد داخلی علت پیر شدن است یا معلول آن.

علل سالمندی

دانشمندان در مورد علل تکامل جسمی بشر با هم توافق ندارند. در گردهمایی جمعیت پیشرفت علوم آمریکا که در سال 1974برگزار شد، چهار نظریه ارائه شد:

  1. اختلال در کنش دستگاه ایمنی
  2. مکانیسم پیر شدن سلولی
  3. اختلال در دستگاه غدد مترشحه داخلی
  4. عوامل توارثی
  5. نظریه فرسودگی
  6. نظریه مواد زاید

اکثر دانشمندان معتقدند که پیر شدن با نوع محیطی که ما در آن زندگی می کنیم (مثلاً هوای آلوده یا تمیز) و همچنین به طرز زندگی ما (مثلاً کمیت و کیفیت غذاها ، ورزش کردن و …) بستگی دارد.

انواع سن سالمندی

سن اجتماعی

سن اجتماعی نقش هایی را معین می کند که انسان می تواند، می خواهد و بایستی در اجتماع بر عهده بگیرد یا آرزوی بر عهده گرفتن آنها را دارد.

سن روانی و عاطفی

می دانیم که تکامل ویژگی هایی دارد. مثلاً یک شخص زمانی از نظر روانی کامل شناخته می شود که بتواند مسئولیت های خود را در جامعه بر عهده بگیرد. انسان در 70 سالگی به مرگ نزدیک می شود، این امر می تواند اثرات روانی داشته باشد.

همچنان که نئوگارتن اشاره می کند: زندگی برحسب مدت زمانی که برای زندگی کردن باقی مانده است سازمان دهی می شود نه برحسب مدت زمانی که از بدو تولد طی شده است.

دگرگونی روانی را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

  1. دگرگونی های شناختی، یعنی دگرگونی هایی که شیوه تفکر، همچنین توانایی ها را تحت تأثیر قرار می دهد.
  2. دگرگونی هایی که عاطفه و شخصیت را شامل می شود.

سن جسمی و زیستی

غیر از سن زمانی، معیار دیگری نیز می تواند به تعریف سالمندی کمک کند؛ این معیار عبارت است از دگرگونی جسمی و زیستی. با وجود موارد استثنایی، پیری جسمی تدریجاً حاصل می شود، به طوری که تعیین لحظه ای که شخص از نظر جسمی پیر می شود غالباً قراردادی است.

اکثر مردم احساس می کنند که نیروی بدنشان بین 30 تا 35 سالگی نقصان می یابد، ولی تا زمانی که فعالیت های روزانه شان تحت تأثیر این نقصان قرار نمی گیرد آنها توجه زیادی به این امر نمی کنند. پیر شدن جسمی تصوری را که ما از خود داریم تغییر می دهد، پیر شدن جسمی به دیگران پیغام می دهد که باید رفتار خود را نسبت به ما عوض کنند.

ژان پل سارتر چنین می نویسد: یک پیر هرگز خودش را پیر احساس نمی کند. من از طریق دیگران در می یابم که پیرم، اما خودم پیری خودم را احساس نمی کنم.

سن زمانی

ساده ترین راه برای تعریف سالمندی عبارت است از: شمردن تعداد سال هایی که از بدو تولد طی شده است. به طور کلی 65 سالگی را آغاز پیری تعیین می کنند. در مورد بعضی اشخاص، انتقال به تدریج انجام می گیرد، حال آنکه در مورد بعضی دیگر انتقال از دوره ای به دوره دیگر به سرعت و همراه با صدمات روحی به وقوع می پیوندد.

در خصوص شخصی که بالاجبار بازنشسته شده است، شصت و پنجمین سال زندگی ممکن است به معنای ورود ناگهانی به دوره پیری تلقی شود. درسایر موارد پیر شدن با ملایمت پیش می آید، مثلاً از طریق موهایی که سفید می شوند، کودکانی که از کانون خانواده جدا می شوند، دوستانی که فوت می شوند و …

در جامعه ما سن 65 یا 70 سالگی آغاز سالمندی را مشخص می کند، زیرا با سن بازنشستگی مطابقت دارد. بنابراین ورود به دوره سالمندی را تا اندازه ای قانون معین می کند. چون سن قراردادی و اجباری بازنشستگی ، که معمولاً 65 سالگی است، گاهی می تواند تا 70 سالگی ادامه یابد. البته بعضی اشخاص لااقل از نظر قانون دیرتر از دیگران پیر می شوند. با توجه به پراکندگی زیاد سنینی که در دوره موسوم به سالمندی است، می توان افراد سالمند را به دو گروه تقسیم کرد: سالمند جوان و سالمند واقعی.

تاثیرات کهولت بر سالخوردگی

تاثیرات کهولت بر دوران سالمندی

سالخوردگی یا همان سالمندی، آرام‌آرام و یا خیلی با سرعت اتفاق می‌افتد، با سرعت اتفاق افتادن پیری براثر یک اتفاق و حادثه ناگهانی رخ می‌دهد. پیری چیزی نیست که به­توان از آن دوری کرد، درهرصورت همه انسان‌ها اگر در جوانی از دنیا نروند، خواه، ناخواه به این مرحله از زندگی می‌رسند .افراد در سالمندی با محرومیت‌هایی روبه‌رو هستند و نیروی جسمی و سلامت آن‌ها کاهش پیدا می‌کند.

اثرات فردی کهولت

انزوا، تنهایی، احساس هرز رفتن، ناامیدی، ناامنی، اضطراب، احساس سربار بودن، اثرات ناشی از کهولت بر سالمند است. که در نتیجه استفاده از مسکن ها ، آرامبخش ها و( در کشورهای خارجی مشروبات الکلی) را در این گروه سنی به شدت رواج داده است. بیماری روانی مثل افسردگی از جمله اثرات سوئی است که کهولت برای سالمند به ارمغان می آورد. تنهایی روی تهیه غذا، میزان خوردن غذا و حتی بر متابولیسم و تغییرات بیولوژیکی مؤثر است.

« ویلیام جیمز » می گوید:

در حالی که دیگران در کنار سالمند حضور دارند او می تواند تنها باشد. البته کسی که تنها زندگی می کند، احتمال تنهایی او بیشتر است .

سالمندان فاقد منابع مجدد دوستی هستند، زیرا اکثر آنها کار نمی کنند و موقعیت ایجاد روابط دوستانه در فضای کار را ندارند و دوستان هم سن و سالشان را نیز به نوعی از دست داده اند . این مسئله تنهایی آنها را افزایش می دهد.

اثرات اقتصادی کهولت

از آنجا که بالا رفتن بهداشت و پیشرفت علم پزشکی، موجب افزایش جمعیت سالمندان گشته، لذا ایجاب می کند که دولت ها بخشی از درآمد خود را صرف امور این قشر از جمعیت نمایند، و از این جهت باری بر دوش جامعه است .

اثرات سیاسی کهولت

وقتی که درصد افراد مسن در جامعه افزایش یابد، به موازات آن علاقه به محافظه کاری بیشتر و نوعی توجه به سنت های اجتماعی پیدا می شود. کشورهایی که دارای چنین وضعی هستند، در عین حال مواجه با تضاد عقیدتی، فرهنگی، ارزشی جوانان با دستگاه های سیاسی مملکت می باشند و چه بسا که یکی از عوامل عمده طغیان نسل جوان در کشورهای صنعتی غرب همین نکته باشد.

اثرات جمعیتی کهولت

در کشورهایی که همگام با کاهش مرگ و میر، موالید نیز کاهش یافته، در دراز مدت با انهدام نسل مواجه خواهند شد، از طرف دیگر این کشورها در روابط اقتصادی نیاز به نیروی فعال جوان دارند که با وجود جمعیتی سالمند و عدم نیروی فعال جوان، با مشکل کمبود نیروی کار مواجه می گردند، که به ناچار پذیرای مهاجرین سایر کشورها و اعمال سیاست های تشویقی در جهت افزایش موالید می گردند، که معمولاً در زمینه افزایش موالید به سبب اشتغال زنان، ماشینی شدن زندگی و سایر دلایل در رابطه با زندگی جوامع غربی، از جمله راحت طلبی والدین کمتر به موفقیت دست می یابند.

بیشتر بخوانید:

سالمندان به چه چیزهایی نیاز دارند؟

احترام به سالمندان چه اثراتی دارد؟

نکات مهم درباره آلزایمر در سالمندان



این مطلب چقدر مفید بود ؟
3.3 از 5 (3 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits