سیرشا رونان ( SAOIRSE RONAN)
سیرشا رونان حرفهٔ خود را در کودکی و زمانی که 9 ساله بود , آغاز کرد و پس از ایفای نقش در فیلم تاوان در سال ۲۰۰۷ به شهرتی جهانی رسید.
این فیلم موجب شد که وی برای یک جایزهٔ بفتا، یک جایزه گلدن گلوب و یک جایزهٔ اسکار نامزد شود که برای بازیگری با چنین سن پایینی کمسابقه بود.
رونان در فیلمهای هالیوودی زیادی حضور یافتهاست مانند کمدی رمانتیک هرگز نمیتوانم یک زن باشم (۲۰۰۷)، شهر اخگر (۲۰۰۸)، که اقتباسی از رمانی با همین نام بود، نمایشهای مرگطلبانه (۲۰۰۷)، درام جنگی راه بازگشت (۲۰۱۰)، هانا (۲۰۱۱) و میزبان. وی برندهٔ یک جایزه ساترن و یک نامزدی جایزهٔ بفتا برای هنرپیشگی در فیلم استخوانهای دوستداشتنی (۲۰۰۹) به کارگردانی پیتر جکسون شدهاست.او در سال ۲۰۱۶ و برای دومین بار توانست این بار به عنوان بازیگر نقش اول زن برای فیلم بروکلین نامزد جایزه اسکار شود.
نام کوچک رونان در زبان ایرلندی به معنای آزادی است. پدرش پل رونان، ابتدا در کار ساخت و ساز ساختمان بود و در ادامه به حرفهی بازیگری روی آورد و مادرش یعنی مونیکا برنان هم در کودکی بازیگر بود. والدین سیرشا اهل شهر دوبلین هستند و او زمانی که سه ساله بود، به همراه خانوادهاش به شهر دوبلین نقل مکان کرد. او در دوبلین ابتدا به یک مدرسهی محلی رفت ولی در ادامه، در خانه و توسط معلم خصوصی تحت آموزش قرار گرفت. پس از مدتی به همراه خانواده برای ادامهی زندگی به روستای هاث در حومهی دوبلین رفت.
۹ ساله بود که در چند قسمت از سریال درمانگاه (The Clinic) به ایفای نقش پرداخت که این مجموعه از شبکهی ملی ایرلند پخش شد و در ادامه در فصل دوم مینی سریال اثبات (Proof) حضور پیدا کرد. در همین زمان برای ایفای نقش شخصیت لونا لاوگود در فیلم هری پاتر و محفل ققنوس (Harry Potter and the Order of the Phoenix) تست داد اما این نقش نهایتا به ایوانا لینچ واگذار شد.
زندگی شخصی سیرشا
سیرشا که در شهر نیویورک به دنیا آمد، تنها فرزند والدین ایرلندی خود، مونیکا و پول رونان (پول یک بازیگر است) است که در آن زمان در نیویورک زندگی میکردند. پس از اینکه در سهسالگی به شهر کارلو ایرلند نقل مکان کردند، در آنجا بزرگ شد. وی زمانی که در کانتی کارلو زندگی میکرد تحت تعلیم خانگی قرار گرفت. در دوران کودکی در فیلمهایی مانند متعلق به شیطان همراه پدر خود بود.
سیرشا در فیلم به مبارزه طلبیدن مرگ (Death Defying Acts) به کارگردانی جیلیان آرمسترانگ، نقش دختری به نام بنجی مکگاروی را ایفا میکند که به همراه مادرش با بازی کاترین زتا جونز، برای به دست آوردن جایزهای که یک شعبده باز سرشناس برای ارتباط برقرار کردن با روح مادرش تعیین کرده، خود را به عنوان روانکاو و احظار کنندهی ارواح جا میزند.
او در ادامه، در فیلم شهر امبر (City of Ember) به کارگردانی گیل کینان در نقش نوجوان قهرمانی به نام لینا میفلیت ظاهر میشود که در صدد نجات مردم یک شهر زیرزمینی به نام امبر است. هر دو فیلم با امتیازات متوسط منتقدان روبرو شده و در گیشه نیز شکست خوردند. با این وجود منتقدانی نظیر استفن هولدن، ضمن تحسین عملکرد رونان، مدعی شدند که استعداد وی در این آثار کاملا به هدر رفته است.
راه بازگشت (The Way Back) درامی جنگی با تم بقا به کارگردانی پیتر ور سرشناس بود که در آن، رونان در نقش یک دختر لهستانی بیخانمان به نام ایرنا که در خلال جنگ جهانی دوم با گروهی از زندانیان فراری در سفری طولانی همراه میشود، همبازی بازیگرانی نظیر کالین فارل، جیم استرجس، مارک استرانگ و اد هریس شد. «راه بازگشت» که بیشتر صحنههای آن در بلغارستان، مراکش و هندوستان فیلمبرداری شده بود، علیرغم استقبال خوب منتقدان، در گیشه با شکست روبرو شد.
در همان سال، سیرشا برای بازی در نقش هانا هلر، در فیلم هانا (Hanna) انتخاب شد. در ابتدا قرار بود این فیلم را دنی بویل یا آلفونسو کوارون کارگردانی کنند ولی با اضافه شدن رونان به گروه، او خواستار انتخاب جو رایت برای هدایت فیلم شد و اینچنین بود که دومین همکاری او و رایت پس از فیلم «تاوان» شکل گرفت. سیرشا در «هانا» نقش دختری را بازی میکند که از سن دو سالگی، در قطب شمال توسط پدرش که یک مامور سابق سازمان سیا بود تعلیم داده شده و حالا در دوران نوجوانی، به یک قاتل حرفهای بدل شده و زنی از سازمان سیا با بازی کیت بلانشت نیز در پی کشتن وی است. رونان برای ایفای این نقش، به مدت چندین ماه زیر نظر دان اینوسانتو، شاگرد ارشد بروس لی، به انجام تمرینات فیزیکی و همچنین فراگیری تکنیکهای مبارزه و کار با چوب و چاقو پرداخت. فیلمبرداری بخشهایی از «هانا» در شرایطی در قطب شمال انجام شد که دمای هوا تا ۳۳ درجه سانتی گراد زیر صفر نیز کاهش پیدا میکرد.
سیرشا بلافاصله پس از فیلم «هانا» در فیلم وایولت و دیزی (Violet & Daisy) به کارگردانی جفری اس فلچر، یک بار دیگر در نقش یک قاتل حرفهای نوجوان ظاهر شد. پس از نمایش «وایولت و دیزی» که با عدم استقبال تماشاگران نیز همراه شد، اریک گلدمن در نقد خود برای IGN، ضمن مقایسه این فیلم با آثار کوئنتین تارانتینو، نقش آفرینی رونان را چند سر و گردن از بازی سایر بازیگران و همینطور سطح کلی فیلم بالاتر عنوان کرد. در ادامه پیتر جکسون، سیرشا را برای بازی در نقش یکی از الفها در سه گانهی هابیت (The Hobbit) انتخاب کرد ولی از آنجایی که سیرشا پیش از آن برای ایفای نقش در فیلم بیزانتیوم (Byzantium) قرارداد امضا کرده بود، به دلیل تداخل در برنامههایش از پروژه کنار کشید.
«بیزانتیوم» به کارگردانی نیل جوردن، فیلمی ترسناک با تم گوتیک بود که در آن، سیرشا در کنار جیما آرترتون نقش دختر و مادری خون آشام را ایفا میکنند که پس از ورود به شهری ساحلی، باعث به وجود اتفاقاتی ناگوار میشوند. آنها دو قرن است که روی زمین زندگی کرده و با نوشیدن خون انسانها به حیات خود ادامه میدهند. آلن جونز، منتقد رادیو تایمز در یادداشت خود، «بیزانتیوم» را داستان پری گونهی قدرتمندی معرفی میکند که با استفاده از قراردادن خون آشامها در جایگاه یک منشور، به منعکس کردن احساسات انسانی و اظهار نظر دربارهی انسانیت میپردازد. جونز در این بین، بازی رونان و آرترتون را نیز بسیار درخشان توصیف کرد.
سیرشا در فیلم بعدی خود به نام میزبان (The Host) به کارگردانی اندرو نیکول که اقتباسی از رمان استفانی میر، خالق مجموعه کتابهای گرگ و میش (Twilight) بود، در دنیایی که بیگانگان در آن روی کرهی زمین راه یافتهاند نقش دختری به نام ملانی را ایفا کرده است که بدن وی میزبان انگلی به نام وندرا شده و همین موضوع، او را دچار شخصیتی دوگانه کرده است. «میزبان» با واکنش شدیدا منفی منتقدان همراه شد تا جایی که آنها فیلم را ملغمهای از سایر آثار علمی تخیلی با یک خط داستانی غیر اوریجینال توصیف کردند ولی در این میان، باز هم رونان از گزند نیش منتقدان در امان مانده و با تکیه بر قدرت بازیگریاش، بسیاری از ضعفهای شخصیت داستانی پرداخت نشدهاش را پوشش داد.
کوین مک دونالد، فیلمساز اسکاتلندی که به واسطهی ساخت فیلم آخرین پادشاه اسکاتلند (The Last King of Scotland) و مستند برندهی جایزه اسکار یک روز در سپتامبر (One Day in September) به شهرت رسیده است، برای نقش اصلی اثر جدیدش تحت عنوان حالا چگونه زندگی میکنم (How I Live Now) بر اساس رمانی به همین نام، نوشتهی مگ روسف به دنبال یک دختر ۱۶ سالهی آمریکایی بود ولی پس از تست گرفتن از رونان ۱۹ ساله، مصمم شد که این دختر ایرلندی را جایگزین شخصیت مد نظرش بکند. سیرشا در How I Live Now در نقش یک دختر سرکش نیویورکی ظاهر میشود که برای گذراندن تعطیلات تابستانی به خانهی اقوامش در مزرعهای دور افتاده در انگلستان میرود ولی پس از انفجار بمب هستهای در لندن و کشته شدن صدها هزاران نفر، زندگیاش وارد مسیر جدیدی شده و حالا با آغاز جنگ جهانی سوم، باید برای بقا تلاش کند. رونان برای تمرکز بیشتر روی فیلمنامهی کار، حاضر به خواندن رمان روسف نشد. How I Live Now در شرایطی با نقدهای متفاوت منتقدان همراه شد که همگی آنها روی بازی قدرتمند سیرشا اتفاق نظر داشتند.
رونان در سال ۲۰۱۴ در دو فیلم هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel) و رودخانه گمشده (Lost River) به ایفای نقش پرداخت که نتیجهی نهایی این دو اثر در بازخوردشان در بین منتقدان و همچنین استقبال تماشاگران قابل مقایسه با هم نبود. او در «هتل بزرگ بوداپست» به کارگردانی وس اندرسون، با انبوهی از ستارگان بزرگ سینما همچون رالف فاینس، تیلدا سوئینتن، ویلم دافو، ادوارد نورتون، جود لا، بیل موریريال اوون ویلسون و آدرین برودی همبازی شد که این اثر ضمن دریافت ۴ جایزه اسکار، با بودجهی ۲۵ میلیون دلاری خود به فروش جهانی بیش از ۱۷۴ میلیون دلار دست یافت. این نخستین بار بود که سیرشا بدون حضور والدینش در فیلمبرداری یک فیلم سینمایی شرکت میکرد. «رودخانه گمشده» نیز که نخستین تجربهی رایان گاسلینگ در مقام نویسنده و کارگردان به حساب میآمد، پس از نمایش در جشنواره کن با حملهی تند منتقدان روبرو شده و در ادامه نیز در آمریکا تنها به صورت محدود به نمایش درآمد.
سیرشا در فیلم بعدیاش یعنی تریلر روانشناسانه ی استکهلم، پنسیلوانیا (Stockholm, Pennsylvania) به نویسندگی و کارگردانی نیکول بکوید، نقش دختری جوان به نام لیا دارگون را ایفا میکند که ۱۷ سال پس از ربوده شدنش، نزد خانوادهی اصلی خود باز میگردد که از آنها خاطراتی در ذهن ندارد. این فیلم با الهام از داستان واقعی یک دختر اتریشی به نام ناتاشا کامپوش ساخته شده که به مدت ۸ سال در زیرزمین خانهای محبوس بود و به طور ویژه به تشریح موضوع سندروم استکهلم (پدیدهای است روانی که در آن گروگان حس یکدلی و همدردی و احساس مثبت نسبت به گروگان گیر پیدا میکند) میپردازد.
رونان در ادامه در فیلم تحسین شدهی بروکلین (Brooklyn) به کارگردانی جان کرولی و بر اساس رمان نیک هورنبی، نقش دختری ایرلندی به نام ایلیس لیسی را ایفا میکند که در دههی پنجاه میلادی و در روزهای پس از اتمام جنگ جهانی دوم، برای یافتن آیندهای بهتر، از مادر و خواهر بزرگترش که از بدو تولد در کنار آنها زندگی میکرده جدا شده و از شهر کوچکش در جنوب شرقی ایرلند، راهی آمریکا و محلهای ایرلندی نشین در بروکلین میشود. این نخستین بار بود که سیرشا در اثری سینمایی، در نقشی با اصالت واقعیاش ظاهر میشد و از این لحاظ، نگران بازخوردهای جهانی فیلم و از طرفی، واکنش هموطنان خود بود ولی پس از موفقیت «بروکلین» در جشنواره ساندنس، او به گفتهی خودش مطمئن شد که این اثر در بین عموم تماشاگران پذیرفته خواهد شد. او در ادامه به واسطهی نقش آفرینی چند وجهی خود، نامزد دریافت جوایز اسکار، بفتا و گلدن گلوب شد ولی در نهایت، پشت سد بری لارسون و بازی درخشانش در فیلم اتاق (The Room) باقی ماند.
سیرشا رونان بیوگرافی
در سال ۲۰۱۶ سیرشا به نیویورک نقل مکان کرده تا تمرینات خود را برای نخستین حضور خود در برادوی، در نمایش بوته آزمایش (The Crucible) نوشتهی آرتور میلر آغاز کند. «بوته آزمایش» روایتگر داستان نمادین مجموعهای از محاکمههای بین فوریه ۱۶۹۲ تا می ۱۶۹۳ در شهر سیلیم ایالت ماساچوست به جرم افسونگری بود و رونان در نقش منفی اصلی نمایش، شخصیتی به نام ابیگیل ویلیامز که به عنوان عامل دستگیری و زندانی شدن ۲۵۰ فرد بیگناه به شهرت رسیده است، ۱۲۵ مرتبه روی صحنه رفت. او برای کسب آمادگی بیشتر برای ایفای این نقش، به مطالعهی کتاب ساحرهها: سیلم، ۱۹۶۲ (The Witches: Salem, 1692) نوشتهی استیسی شیف پرداخت و با همکاری نزدیک با ایو ون هوو، کارگردان نمایش، تحقیقات بسیاری را روی ابعاد مختلف شخصیت داستانیاش انجام داد. به همین دلیل بود که تصویری که رونان از شخصیت ابیگیل ویلیامز به تصویر کشید با تمام آنچه که تماشاگران به واسطهی آنچه پیش از آن با اجرای بازیگران دیگر به یاد داشتند تفاوتی آشکار داشت و همین عامل، تحسین گستردهی منتقدان را برانگیخت.
سیرشا رونان SAOIRSE RONAN
رونان با بازی در فیلم در ساحل چزل (On Chesil Beach) به کارگردانی دومینیک کوک، پس از تجربهی موفق فیلم «تاوان»، یک بار دیگر در اثری با اقتباس از رمانهای ایان مکیوون ظاهر شد. در واقع این خود مکیوون بود که سیرشا را برای بازی در نقش اصلی این فیلم انتخاب کرد و در ادامه، سیرشا با اینکه احساس میکرد برای این نقش جوان است اما در نهایت آن را پذیرفت.
تریلر فیلم ON CHESIL BEACH trailer
سیرشا در گام بعدی در فیلم مستقل لیدی برد (Lady Bird) به عنوان دومین تجربهی گرتا گرویگ در مقام کارگردان، نقش دختری به نام کریستین مکفرسون را بازی میکند که سال آخر دبیرستان را در یک مدرسهی کاتولیک در ساکرامنتوی کالیفرنیا سپری کرده و در رویای حضور در یکی از دانشگاههای عضو لیگ آیوی در شهری با فرهنگ غنیتر است. این در حالی است که خانوادهی وی به دلیل بیکار بودن پدر، با مشکلات اقتصادی زیادی مواجه شده و رابطهی کریستین نیز با مادرش بسیار پرخاشگرانه است. در چنین شرایطی، کریستین با انتخاب نام مستعار لیدی برد، به دنبال یافتن هویت خود و همچنین به دست آوردن جایگاه مناسب اجتماعی و فرهنگی در گیر و دار رسیدن به بلوغ است.
نقش آفرینی در فیلمهای مرغ دریایی (The Seagull) به کارگردانی مایکل میر و بر اساس نمایشنامهای از آنتوان چخوف و مری، ملکه اسکاتلند (Mary Queen of Scots) به کارگردانی جوزی رورک، آخرین فعالیتهای رونان در دنیای سینما هستند که این آثار، در ادامهی سال ۲۰۱۸ روی پرده خواهند رفت.
سیرشا در سال ۲۰۱۰، به عضویت آکادمی علوم و هنرهای سینما درآمد و در ادامه به عنوان سفیر انجمن ایرلندی مقابله با خشونت علیه کودکان انتخاب شد. او در سال ۲۰۱۳، خانهی دوران کودکیاش در روستای هاث را خریداری کرده اما در حال حاضر در شهر گریستونز ایرلند سکونت دارد. سیرشا در گذشته، برای مدتی با جورج مککی، همبازیاش در فیلم How I Live Now وارد رابطهی عاشقانه شد.
فیلم شناسی فعالیت های سیرشا رونان
سمت | زمینه | کارگردان | نام | سال |
بازیگر | سریال تلویزیونی | مختلف | The Clinic | ۲۰۰۴ - ۲۰۰۳ |
بازیگر | سریال تلویزیونی | مختلف | Proof | ۲۰۰۵ |
بازیگر | فیلم سینمایی | امی هکرلینگ | I Could Never Be Your Woman | ۲۰۰۷ |
بازیگر | فیلم سینمایی | بیل کلارک | The Christmas Miracle of Jonathan Toomey | ۲۰۰۷ |
بازیگر | فیلم سینمایی | جو رایت | Atonement | ۲۰۰۷ |
بازیگر | فیلم سینمایی | جیلیان آرمسترانگ | Death Defying Acts | ۲۰۰۷ |
بازیگر | فیلم سینمایی | گیل کنان | City of Ember | ۲۰۰۸ |
بازیگر | فیلم سینمایی | پیتر جکسون | The Lovely Bones | ۲۰۰۹ |
صداپیشه (نسخه انگلیسی) | انیمیشن سینمایی | هیروماسا یونبایاشی | The Secret World of Arrietty | ۲۰۱۰ |
بازیگر | فیلم سینمایی | پیتر ویر | The Way Back | ۲۰۱۰ |
بازیگر | فیلم سینمایی | جو رایت | Hanna | ۲۰۱۱ |
بازیگر | فیلم سینمایی | جفری اس فلچر | Violet & Daisy | ۲۰۱۱ |
بازیگر | فیلم سینمایی | نیل جوردن | Byzantium | ۲۰۱۲ |
بازیگر | فیلم سینمایی | آندره نیکول | The Host | ۲۰۱۳ |
بازیگر | فیلم سینمایی | کوین مکدونالد | How I Live Now | ۲۰۱۳ |
صداپیشه | انیمیشن سینمایی | منوئل سیسیلیا | Justin and the Knights of Valour | ۲۰۱۳ |
بازیگر | فیلم سینمایی | وس اندرسون | The Grand Budapest Hotel | ۲۰۱۴ |
بازیگر | فیلم سینمایی | جیمز بابین | Muppets Most Wanted | ۲۰۱۴ |
بازیگر | فیلم سینمایی | رایان گاسلینگ | Lost River | ۲۰۱۴ |
صداپیشه | انیمیشن سریالی | زب ولز | Robot Chicken | ۲۰۱۴ |
بازیگر | فیلم سینمایی | نیکول بکوید | Stockholm, Pennsylvania | ۲۰۱۵ |
بازیگر | فیلم سینمایی | جان کرولی | Brooklyn | ۲۰۱۵ |
بازیگر | فیلم سینمایی | استفن سینگر | Weepah Way for Now | ۲۰۱۵ |
بازیگر | تئاتر | ایو ون هوو | The Crucible | ۲۰۱۶ |
بازیگر و صداپیشه | فیلم سینمایی | دوروتا کوبیلا و هیو ولچمن | Loving Vincent | ۲۰۱۷ |
بازیگر | فیلم سینمایی | گرتا گرویگ | Lady Bird | ۲۰۱۷ |
بازیگر | موزیک ویدئو | جیمز کونینگ | Ed Sheeran: Galway Girl | ۲۰۱۷ |
بازیگر | فیلم سینمایی | دومینیک کوک | On Chesil Beach | ۲۰۱۷ |
بازیگر | فیلم سینمایی | مایکل میر | The Seagull | ۲۰۱۸ |
بازیگر | فیلم سینمایی | جوزی رورک | Mary Queen of Scots | ۲۰۱۸ |
دیدگاه ها