پاسخ ها:
در یک شب نزدیک بامداد دو بار به خواب دیدم که گروهی که جامه هایشان با هم یکی بود و بیشتر به جامه نظامیان می مانست، و بیشتر بنظر مردان بودند و من آشکارا زنی را میان ایشان ندیدم، پی در پی برای ایشان سرهای پخته بریده دارای پوست و چشم شتر هایی را که از پایین گردن بریده شده بود و همه گردن شترها همراه سر بود، می آوردند، و بر هم تلنبار می کردند، و ایشان با ولع و حرص به سمت این سرها می رفتند تا از آنها بخورند، هیچ بخش و اندام دیگری از شتر نبود، هوا بسیار دم کرده بود و فضا بسته و بدور از آفتاب بود، می خواستند که من هم بخورم، اما نخوردم زیرا بنظرم این گوشت ها نیم پخته بود، و این را به عنوان دلیل خودم از پرهیز از خوردن این گوشت بیان کردم و تنها بنظرم کمی مزه کردم و نخوردم....حس کردم جنگی شده که این گروه از مردان با این جامه ها کنار هم گرد آمده اند....تاریخ خواب 9 اردیبهشت 1403 سپاس از پاسختان
فیلم مختارنامه رو شبها نبینید.بعداز ظهر از شبکه آی فیلم نگاه کنید