دلگرم
امروز: سه شنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۳ برابر با ۳۰ جمادى الأول ۱۴۴۶ قمری و ۰۳ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی
15 شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری زیبا و دلنشین
2
زمان مطالعه: 9 دقیقه
شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری / شعر تبریک روز بزرگداشت عطار نیشابوری / شعر درباره روز بزرگداشت عطار نیشابوری / اشعار روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن روز بزرگداشت عطار نیشابوری، در این مقاله از مجله دلگرم مجموعه ای از شعر تبریک روز بزرگداشت عطار نیشابوری را آورده ایم. با ما همراه باشید.

شعر تبریک روز بزرگداشت عطار نیشابوری

سلطان خویش را دانسته ام

چون روم تنها چو نتوانسته ام
لیک با من گر شـما همره شوید

محرم ان شاه و ان درگه شوید
خجسته باد بزرگداشت شاعر و عارف والاقدر محمد عطار نیشابوری

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر برای روز بزرگداشت عطار نیشابوری

ای هجر تو وصل جاودانی

اندوه تو عیش و شادمانی

در عشق تو نیم ذره حسرت

خوشتر ز وصال جاودانی

روز عارف عالی قدر محمد عطار نیشابوری خجسته باد

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر درباره روز بزرگداشت عطار نیشابوری

پادشاه خویش را دانسته ام چون روم تنها چو نتوانسته ام
لیک با من گر شما همره شوید محرم آن شاه و آن درگه شوید
مبارک باد بزرگداشت شاعر و عارف والاقدر محمد عطار نیشابوری

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر روز عطار نیشابوری

گر سخن بر وفق عقل هر سخنور گویمی

شک نبودی کان سخن بر خلق کمتر گویمی

راز عالم در دلم، گنگم ز نااهلی خلق

گر تو را اهلیتی بودی تو را بر گویمی

کو کسی کز دین چو بومسلم تبر زد روز و شب

تا ز صدق یار غار و حلم حیدر گویمی

کو دلی کز حلقهٔ گردون به همت بر گذشت

تا بر آن دل هفت گردون حلقهٔ در گویمی

یارب از نفس پلیدم پاک کن تا خویش را

همچو عیسی جاودان خود را مطهر گویمی

گر دل عطار پست نفس خاکی نیستی

از بلندی شعر فوق هفت اختر گویمی

آنچه در قعر جان همی‌ یابم

مغز هر دو جهان همی‌ یابم

وانچه بر رست از زمین دلم

فوق هفت آسمان همی‌ یابم

چون نیم در سبب چرا گویم

شادی از زعفران همی‌ یابم

گاه خود را چو مور می‌ بینم

گاه پیل دمان همی‌ یابم

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

اشعار روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شوق او در جان ایشان کار کرد

هر یکی بی صبری بسیار کرد
عزم ره کردند ودر پیش آمدند

عاشق او، دشمن خویش آمدند

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

دکلمه روز بزرگداشت عطار نیشابوری

عاقبت از صد هزاران تا یکی

بیش نرسیدند ان جا ز اندکی

عالمی بر مرغ می بردند راه

بیش نرسیدند سی ان جایگاه

روز عطار نیشابوری خجسته باد

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر روز بزرگداشت عطار

مرا گر بود اُنسی در زمانه

به مادر بود و او رفت از میانه

اگر چه «رابعه» صد تَهْمَتَن بود

و لیک او ثانی آن شیر زن بود

نه چندان است بر جانم غم او

که بتوان کرد هرگز ماتم او

بیا تا آه از این غم بر نیارم

غمش در دل کشم دم بر نیارم…

نبود او زن که مرد معنوی بود

سحر گاهان دعای او قوی بود

عجب آه سحرگاهیش بودی

ز هر آهی به حق راهیش بودی…

تو می دانی که در درد تو چون بود

که رویش هر سحر پر اشک و خون بود

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر زیبا برای روز بزرگداشت عطار نیشابوری

مرا گر بود اُنسی در زمانه

به مادر بود و او رفت از میانه

اگر چه «رابعه» صد تَهْمَتَن بود

و لیک او ثانی آن شیر زن بود

نه چندان است بر جانم غم او

که بتوان کرد هرگز ماتم او

بیا تا آه از این غم بر نیارم

غمش در دل کشم دم بر نیارم…

نبود او زن که مرد معنوی بود

سحر گاهان دعای او قوی بود

عجب آه سحرگاهیش بودی

ز هر آهی به حق راهیش بودی…

تو می دانی که در درد تو چون بود

که رویش هر سحر پر اشک و خون بود

خجسته باد بزرگداشت شاعر و عارف والاقدر محمد عطار نیشابوری

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری مبارک

چون نیست هیچ مردی در عشق یار ما را

سجاده زاهدان را درد و قمار ما را

جایی که جان مردان باشد چو گوی گردان

آن نیست جای رندان با آن چکار ما را

گر ساقیان معنی با زاهدان نشینند

می زاهدان ره را درد و خمار ما را

درمانش مخلصان را دردش شکستگان را

شادیش مصلحان را غم یادگار ما را

ای مدعی کجایی تا ملک ما ببینی

کز هرچه بود در ما برداشت یار ما را

آمد خطاب ذوقی از هاتف حقیقت

کای خسته چون بیابی اندوه زار ما را

عطار اندرین ره اندوهگین فروشد

زیرا که او تمام است انده گسار ما را

خجسته باد بزرگداشت شاعر و عارف والاقدر محمد عطار نیشابوری

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر و متن ادبی روز بزرگداشت عطار نیشابوری

ز زلفت زنده می‌دارد صبا انفاس عیسی را

ز رویت می‌کند روشن خیالت چشم موسی را

سحرگه عزم بستان کن صبوحی در گلستان کن

به بلبل می‌برد از گل صبا صد گونه بشری را

کسی با شوق روحانی نخواهد ذوق جسمانی

برای گلبن وصلش رها کن من و سلوی را

گر از پرده برون آیی و ما را روی بنمایی

بسوزی خرقهٔ دعوی بیابی نور معنی را

دل از ما می‌کند دعوی سر زلفت به صد معنی

چو دل‌ها در شکن دارد چه محتاج است دعوی را

به یک دم زهد سی ساله به یک دم باده بفروشم

اگر در باده اندازد رخت عکس تجلی را

نگارینی که من دارم اگر برقع براندازد

نماندزینت و رونق نگارستان مانی را

دلارامی که من دانم گر از پرده برون آید

نبینی جز به میخانه ازین پس اهل تقوی را

شود در گلخن دوزخ طلب کاری چو عطارت

اگر در روضه بنمایی به ما نور تجلی را

سالگرد عارف بزرگ عطار نیشابوری خجسته باد.

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر سالگرد عطار نیشابوری

ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا

من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا

جان و دل پر درد دارم هم تو در من می‌نگر

چون تو پیدا کرده‌ای این راز پنهان مرا

ز آرزوی روی تو در خون گرفتم روی از آنک

نیست جز روی تو درمان چشم گریان مرا

گرچه از سرپای کردم چون قلم در راه عشق

پا و سر پیدا نیامد این بیابان مرا

گر امید وصل تو در پی نباشد رهبرم

تا ابد ره درکشد وادی هجران مرا

چون تو می‌دانی که درمان من سرگشته چیست

دردم از حد شد چه می‌سازی تو درمان مرا

جان عطار از پریشانی است همچون زلف تو

جمع کن بر روی خود جان پریشان مرا

سالگرد عارف بزرگ عطار نیشابوری خجسته باد.

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر درباره روز بزرگداشت عطار نیشابوری

گفتم اندر محنت و خواری مرا

چون ببینی نیز نگذاری مرا

بعد از آن معلوم من شد کان حدیث

دست ندهد جز به دشواری مرا

از می عشقت چنان مستم که نیست

تا قیامت روی هشیاری مرا

گر به غارت می‌بری دل باک‌نیست

دل تو را باد و جگرخواری مرا

از تو نتوانم که فریاد آورم

زآنکه در فریاد می‌ناری مرا

گر بنالم زیر بار عشق تو

بار بفزایی به سر باری مرا

گر زمن بیزار گردد هرچه هست

نیست از تو روی بیزاری مرا

از من بیچاره بیزاری مکن

چون همی بینی بدین زاری مرا

گفته بودی کاخرت یاری دهم

چون بمردم کی دهی یاری مرا

پرده بردار و دل من شاد کن

در غم خود تا به کی داری مرا

چبود از بهر سگان کوی خویش

خاک کوی خویش انگاری مرا

مدتی خون خوردم و راهم نبود

نیست استعداد بیزاری مرا

نی غلط گفتم که دل خاکی شدی

گر نبودی از تو دلداری مرا

مانع خود هم منم در راه خویش

تا کی از عطار و عطاری مرا

سالگرد عارف بزرگ عطار نیشابوری خجسته باد.

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر در مورد روز بزرگداشت عطار نیشابوری

سوختی جانم چه می‌سازی مرا

بر سر افتادم چه می‌تازی مرا

در رهت افتاده‌ام بر بوی آنک

بوک بر گیری و بنوازی مرا

لیک می‌ترسم که هرگز تا ابد

بر نخیزم گر بیندازی مرا

بندهٔ بیچاره گر می‌بایدت

آمدم تا چاره‌ای سازی مرا

چون شدم پروانهٔ شمع رخت

همچو شمعی چند بگدازی مرا

گرچه با جان نیست بازی درپذیر

همچو پروانه به جانبازی مرا

تو تمامی من نمی‌خواهم وجود

وین نمی‌باید به انبازی مرا

سر چو شمعم بازبر یکبارگی

تا کی از ننگ سرافرازی مرا

دوش وصلت نیم شب در خواب خوش

کرد هم خلوت به دمسازی مرا

تا که بر هم زد وصالت غمزه‌ای

کرد صبح آغاز غمازی مرا

چو ز تو آواز می‌ندهد فرید

تا دهی قرب هم آوازی مرا

سالگرد عارف بزرگ عطار نیشابوری خجسته باد.

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعرهای روز بزرگداشت عطار نیشابوری

گر سیر نشد تو را دل از ما

یک لحظه مباش غافل از ما

در آتش دل بسر همی گرد

مانندهٔ مرغ بسمل از ما

تر می‌گردان به خون دیده

هر روز هزار منزل از ما

چون ابر بهار می‌گری زار

تا خاک ز خون کنی گل از ما

آخر به چه میل همچو خامان

گه گاه بگیردت دل از ما

یا در غم ما تمام پیوند

یا رشتهٔ عشق بگسل از ما

مگریز ز ما اگرچه نامد

جز رنج و بلات حاصل از ما

کز هر رنجی گشاده گردد

صد گنج طلسم مشکل از ما

عطار در این مقام چون است

دیوانهٔ عشق و عاقل از ما

سالگرد عطار نیشابوری خجسته باد.

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری

شعر روز عطار

چون شدستی ز من جدا صنما

مُلْتَقَى لِمْ تَرَکْتَ بِیْ نَدَما

حق میان من و تو آگاه است

هُوَ یَکْفی مِنَ الَّذی ظَلَما

ور به دست تو آمده است اجلم

قَدْ رَضیْتُ بِما جَرى قَلَما

گشت فانی ز خویش چون عطار

گفت غیر از وجود حق عدما

سالگرد عطار نیشابوری خجسته باد.

شعر روز بزرگداشت عطار نیشابوری



این مطلب چقدر مفید بود ؟
5.0 از 5 (2 رای)  

۳ دیدگاه

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید

عرفان | ۲ هفته پیش
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
هفت مرغ سرخ کرده را اخلاس خورد
ما هنوز اندر پی یک جوجه ایم
0
1
اعرابی. صانعی. بهمن. | ۲ هفته پیش
عالی994
0
1
ناشناس | ۳ هفته پیش
زیبا ودلنشین ❤🌹
0
2

hits