آموزش کامل درس هفتم فارسی هشتم | آداب نیکان
آوردهاند که شیخ جُنید بغدادی، از عارفان قرن سوم هجری، از شهر بیرون رفت و مریدان از پی او میرفتند. شیخ از احوال بهلول پرسید. مریدان گفتند: «او مرد دیوانهای است و تو را با او چهکار؟» گفت: «او را طلب کنید که مرا با او کار است». او را در صحرایی یافتند و شیخ را پیش او بردند. شیخ سلام کرد، بهلول جواب سلام او را داد. فرمود: «تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد میکنی؟» عرض کرد: «آری». بهلول فرمود: «باری، طعام خوردن خود را میدانی؟» عرض کرد «اوّل «بسم الله» میگویم، از پیش خود میخورم. لقمهٔ کوچک برمیدارم». بهلول برخاست و فرمود: «تو میخواهی مرشد خلق باشی، در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمیدانی؟» و به راه خود رفت. پس مریدان شیخ را گفتند: «یا شیخ، این مرد دیوانه است».
شیخ در پی او روان شد و گفت: «مرا با او کار است». چون بهلول به ویرانهای رسید، بازنشست. جنید به او رسید. بهلول پرسید: «آیا سخن گفتن خود را میدانی؟» عرض کرد: «آری، به قدر میگویم و بیموقع و بیحساب نمیگویم. به قدر فهم مستمعان میگویم و ...». بهلول گفت: «چه جای طعام خوردن که سخن گفتن هم نمیدانی!»؛ پس برخاست و برفت.
جنید باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت: «تو از من چه میخواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمیدانی! باری، آداب خوابیدن خود را میدانی؟» عرض کرد: «آری میدانم»، پس آنچه آداب خوابیدن بود که از حضرت رسول (ص) رسیده بود، بیان کرد. بهلول گفت: «فهمیدم که آداب خوابیدن هم نمیدانی». خواست برخیزد. جنید دامنش بگرفت و گفت: «من نمیدانم، تو از بهر خدا، مرا بیاموز». بهلول گفت: «تو دعوی دانایی میکردی، اکنون که به نادانی خود معترف شدی، تو را بیاموزم. بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن، آن است که لقمهٔ حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود. در سخن گفتن نیز باید اوّل، دل، پاک باشد و نیّت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدا باشد وگرنه سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد و در آداب خواب، اصل این است که در دل تو بُغض و کینه و حسد مسلمانان نباشد و در ذکر حق باشی تا به خواب روی». جنید دست بهلول را بوسید و او را دعا کرد.
جامع التّمثیل، محمّد حَبله رودی
علم و دانش و دستاوردهای جدید علمی، پیوسته چهرهٔ جهان و چگونگی زیست انسان را دگرگون میسازد. بشر به کمک عقل و استعداد خدادادی خویش، تلاش میکند تا ابزاری پدید آورد که رنج زندگی را کم کند و بر آسایش آن بیفزاید.
روزگاری چرتکه، چاپار، پیک، پرندهٔ نامه رسان و اُسطُرلاب در جامعه و محیط زندگی اجتماعی نقش داشتهاند. امروزه این ابزارها، کارایی ندارند. اکنون عصر چیرگی ماشین و رایانه و به طور کل، روزگار تسلّط دستاوردهای علمی و فنّاوری بر تار و پود زندگی بشر است.
انسان، موجودی اجتماعی است و هر جامعهای در سرزمین ویژهای، دین، زبان، اخلاق، آداب و هنجارهای فرهنگی و سنّتهای اعتقادی، باورها و ارزشهای خاصّی دارد. افراد جامعه در برخوردها و داد و ستدها پایبند به آن اعتقادات و هنجارهای اخلاقی و آداب اجتماعی هستند.
خانواده، کوچکترین بخش اجتماع است و برای خود، هنجار و حریم و قانون و آدابی دارد. اهل هر خانواده، متناسب با آن آداب و معیارهای اخلاقی، تربیت میشوند و حریم و حُرمت یکدیگر و اجتماع را پاس میدارند. هر کس به آسانی نمیتواند حصار خانواده را فرو بریزد و وارد فضای پاک و امن آن بشود.
یکی از آسیبهای جدّی جامعهٔ ماشینی و آراسته به علم و فن، استفادهٔ نابجا و نسنجیده از امکاناتی است که فراهم آمده است. گویی هر یک، ابزاری شدهاند تا ما را از هویّت اصلی خویش، دور سازند. شکستن شکوه و حرمت انسانی و کمرنگ شدن آداب و رسوم اخلاقها، رهاورد تمدّن ماشینی و علم زدهٔ غرب است.
رایانه، اینترنت، تلفن همراه و دیگر تولیدات علمی، از مظاهر آفرینشگری انسان، این بندهٔ ضعیف خداوند است. اینترنت، پنجرهای است رو به جهان بیرون، پنجرهای باز به هر سمت و سو، که ممکن است منظرهای سرسبز و روحانگیز از جلوهٔ جمال پروردگار را نشان دهد یا فضایی طوفانخیز و پر گِل و لای را پیش چشم آورد و بوی ناخوش آن، فضای ذهن شما را فرا بگیرد.
علم و فن و همهٔ آنچه از رهاورد دانش بشری، پدید میآیند، زمانی مفیدند که در راه خدمت به پیشرفت خلق خدا به کار گرفته شوند و انسان را در مسیر کمال و رسیدن به اخلاق متعالی، کمک کنند، وگرنه ابزاری برای به پوچی و نابودی کشاندن بشر به شمار میآیند و سبب غفلت و اسارت انسان میشوند.
امروزه که دشمنان این ملّت، از راه این ابزارها، جنگ نرم را بیهیاهو آغاز کردهاند تا غوغایی بیافرینند، اگر کاربران اینترنت و فنّاوری جدید به اخلاق علمی و فضایل انسانی، آراسته نشوند و حریم قانون و دین و هنجارهای اخلاقی، فرهنگی و آداب جوانمردی را رعایت نکنند، این ابزارها همچون بمب ویرانگری خواهند شد در هر خانواده؛ بنابراین، اخلاق رایانهای یا فنّاوری، بیانگر پایبندی ما به اخلاق فردی و ارزشهای اجتماعی و رعایت حقوق دیگران است.
اکبری شِلدره
خودارزیابی (صفحهٔ 55 کتاب درسی)
1- سه درس که بهلول به جنید آموخت، چه بود؟ در خوردن اصل آن است که لقمهٔ حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود. در سخن گفتن نیز باید اول، دل، پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدا باشد و گرنه سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد و در آداب خواب، اصل این است که در دل تو بغض و کینه و حسد مسلمان نباشد و در ذکر حق باشی تا به خواب روی.
2- در زندگی امروزی، چه آسیبهایی انسان را تهدید میکند؟ استفاده از فناوریهای پیشرفته هر چند که ما را کمک میکند، اما اگر از آنها درست استفاده نشود همان قدر که کمک میکند ما را تهدیده هم میکند. استفاده نا به جا و نسنجیده از امکاناتی که فراهم آمده است. شکستن شکوه و حرمت انسانی و کم رنگ شدن آداب و اخلاق، رهاورد تمدن ماشینی و علم زده غرب است.
3- به نظر شما بهترین زمان سخن گفتن و بهترین زمان سکوت و خاموشی، چه هنگامی است؟ زمانی که از شخص سوالی پرسیده شود جواب دهد و هنگامی که دیگران سخن میگویند و از او سؤال نشده است، سکوت کند.
4- چرا باید حریم قانون، دین و هنجارهای اخلاقی، فرهنگی و آداب جوانمردی را رعایت کنیم؟ چون رعایت آن به نفع ماست و وظیفه هر شهروند رعایت آنهاست. گذشته از آن اگر ما رعایت نکنیم ممکن است به آتش همان بی حرمتی خود، بسوزیم.
دانش زبانی: گروه اسمی
به جملههای زیر، توجّه کنید.
- مرد توانگر، ثروتش را به نیازمندان بخشید.
- محمّد، خانۀ جدیدش را ساخت.
- پسرک، شیرینی را به خواهر کوچکش داد.
اجزای جملههای بالا در جدول زیر آمده است.
نهاد | مفعول / نشانهٔ مفعول | نشانهٔ متمم / متمم | فعل |
مرد توانگر | ثروتش را | به نیازمندان | بخشید |
محمّد | خانۀ جدیدش را | - | ساخت |
پسرک | شیرینی را | به خواهر کوچکش | داد |
آموختیم که یکی از ارکان جمله، گروه اسمی است. گروه اسمی میتواند یک واژه یا بیشتر باشد. در جملات بالا برخی از اسمها که در جایگاه نهاد، مفعول و متمّم، به کار رفتهاند، گسترش یافتهاند. در جملۀ اوّل اسم «مرد» با واژۀ «توانگر» همراه شده است. مهم ترین جزءِ گروه اسمی، «هستۀ» آن است. هستۀ گروه، همان اسمی است که کلمهها یا بخشهای دیگر به آن افزوده میشوند. در نمونهٔ زیر، هسته، به خوبی نشان داده شده است.
گفتوگو (صفحهٔ 56 کتاب درسی)
1- دربارۀ به کارگیری درست تلفن همراه و رایانه، گفتوگو کنید.
از این وسیله به موقع و به جا استفاده کنیم. در استفاده از آنها هنجارهای اجتماعی، اخلاقی، حریم خصوصی و حرمت افراد و قانون را از بین نبریم. استفاده نابه جا و نسنجیده از آنها ضربهی جبران ناپذیری به جامعه و افراد وارد میکند.
2- دو متن درس «آداب نیکان» را با هم مقایسه و تفاوتها و شباهتهای آنها را بیان کنید.
شباهتها: هر دو نثر هستند، متن هر دو قابل فهم است، هر دو در پی آموزش مفاهیمی هستند.
تفاوتها: نثر اولی قدیمیتر است، نثر دومی امروزیتر، کلمات به کار رفته در نثر اول، کلماتی هستند که در زمانهای قدیم کاربرد داشت و مربوط به مسائل آن روزها بود. اما در نثر دومی کلماتی به کار رفته است که امروزه در اجتماع از آن استفاده میشود. ما میتوانیم نثر اولی را بخوانیم و بفهمیم اما یک انسانی که در آن دوره زندگی میکرد ممکن است نثر دومی را بتواند بخواند اما چیزی از آن نفهمد. چون کلمات آن امروزی هستند. در هر دو نثر کلمههای زبان بیگانه وجود دارد. در اولی کلمات عربی و در دومی کلمات انگلیسی.
فعالیتهای نوشتاری (صفحهٔ 57 کتاب درسی)
1- در متن درس، واژههایی را بیابید که در آنها یکی از حروف «ع، غ، ض، ذ» به کار رفته باشد؛ سپس معنای هر یک را بنویسید.
بغدادی: اهل شهر بغداد - عارفان: خداشناسان - عرض کردن: گفتن - طعام: غذا - بیموقع: بیوقت - حضرت: لقبی برای احترام است - معترف شدی: اعتراف کردی - فرع: غیر اصل - رضای خدا: راضی بودن خدا - بغض: کینه، بد خواهی - ذکر: گفتن نام خدا در زیر لب - علمی: منسوب به علم - عقل: منطق، قوه تمییز انسان - استعداد: توانایی - جامعه: مجموعهای که با هم زندگی میکنند. - اجتماعی: جمعی - عصر: دوره - اعتقاد: معتقد بودن - معیار: ملاکهای ارزشیابی - غرب: اروپا - فضا: محل اشغال چیزی - ذهن: خاطره، فکر - متعالی: بلند مرتبه - غفلت: بیخبری - غوغا: داد و فریاد - فضایل: ارزشها، خوبیها - دعوی: ادعا کردن - دعا: خواسته
2- در متن زیر، گروههای اسمی را بیابید و هستۀ هر یک را مشخص کنید.
انسان، موجودی (هسته) اجتماعی (وابسته) است و جامعه، هنجار(هسته) های فرهنگی (وابسته)، سنّت (هسته) های اعتقادی (وابسته) و ارزش (هسته) های خاصی (وابسته) دارد.
3- برای خواندن درست و مناسب متن «آداب نیکان» چه لحنی را باید برگزید؟ برای متن اول لحن گفتگو بر اساس شخصیتهای هر گروه که همان لحن داستانی است، مناسب است و برای متن دوم لحن گزارشی مناسبتر است.
مآل اندیش (عاقبت اندیش) ⇐⇐ مال اندیش (ثروت دوست)
در دستهای دیگر از کلمهها نیز از گذاشتن نشانۀ «مد» بر روی آنها باید پرهیز کرد؛ مانند:
دلارام (
حکایت: خودشناسی
وقتی جولاههای به وزارت رسیده بود. هر روز بامداد برخاستی و کلید برداشتی و در خانه باز کردی و تنها در آنجا شدی و ساعتی در آنجا بودی. پس برون آمدی و به نزدیک امیر رفتی. امیر را خبر دادند که او چه میکند. امیر را خاطر به آن شد تا در آن خانه چیست؟ روزی ناگاه از پسِ وزیر بدان خانه در شد. گودالی دید در آن خانه چنان که جولاهگان را باشد. وزیر را دید پای بدان گودال فرو کرده. امیر او را گفت که این چیست؟ وزیر گفت یا امیر، این همه دولت که مرا هست همه از امیر است. ما ابتدای خویش فراموش نکردهایم که ما این بودیم. هر روز زندگی گذشته خود را به یاد میآورم، تا خود به غلط نیفتم. امیر انگشتری از انگشت بیرون کرد و گفت بگیر و در انگشت کن. تاکنون وزیر بودی و اکنون امیری!
اسرارالتّوحید، محمّدبن منوّر
آموزش کامل درس ششم فارسی هشتم | راهِ نیکبختی
- برچسبها
- درس هفتم فارسی
- فارسی هشتم
- درس هفتم
دیدگاه ها