دلگرم
امروز: چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۳ برابر با ۰۵ ربيع الآخر ۱۴۴۶ قمری و ۰۹ اکتبر ۲۰۲۴ میلادی
جدیدترین متن مناجات و روضه شب سوم محرم مداح حاج منصور ارضی
1
زمان مطالعه: 5 دقیقه
متن نوحه سینه زنی نوحه امام حسین، متن نوحه عزاداری محرم، عزاداری شهادت امام حسین، متن نوحه سینه زنی واحد ،متن مداحی سینه زنی واحد شب سوم محرم، شب اول محرم، سینه زنی امام حسین، عزاداری شهادت امام حسین، شعر نوحه شب سوم محرم برای جوانان، متن سوگواری...

متن مداحی شب سوم محرم (شب حضرت رقیه سلام الله) از حاج منصور ارضی

متن مدح و روضه_حاجت به شرح آن نیست، دردی که خود عیان است

حاجت به شرح آن نیست،دردی که خود عیان است

این اشک شور گونه، شیرین ترین بیان است

از عشق یوسف مصر یک دل فقط جوان شد

در خیمه ی حسینی، دلها همه جوان است

بالاترین عبادت، شادی قلب زهراست

شادی قلب زهرا، ذکر حسین جان است

زهرا تمام ما را با اسم می شناسد

نزدیک درب هیئت چشم انتظارمان است

این سرخی بدن ها، یا این به سرزدن ها

از جهل سینه زن نیست، از عشق بی کران است

"اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند"

وقتی که پیرمردی، با عشق روضه خوان است

آهی کشید خواهر در ماتم برادر

این آه تا قیامت در سینه ها نهان است

مثل لب برادر، خون شد جبین خواهر

گویا که چوب محمل همدست خیزران است

با سر رسیدی! بی سَرِ گودال بابا جان
از ذوق دارم می روم از حال بابا جان

حِس می کنم جا خوردی از وقتی مرا دیدی
راحت بگو در صورتم بابا چه ها دیدی

پا تا سرم را بعدِ تو غمها عوض کرده
آن دختری که داشتی خیلی بد آورده

یادت میاید شانه و مویِ کَمَنْدم را
در بین دختر بچه ها قَدِّ بلندم را

شانه به غارت رفت، مویم سوخت، دَرهَم شد
قَدَّم دَمِ خیمه به زیر چکمه ها خم شد

یادت می آید چشمهایم آسمانی بود
کارم فقط در پیش تو شیرین زبانی بود

حالا ببین خون مُردگی چشمهایم را
لکنت زبان و لرزش بین صدایم را

یادت میاید بازوی من بوسه گاهت بود
هر روز طاق ابروی من بوسه گاهت بود

شلاق ها پییچیده محکم دُوْرِ بازویم
حالا رَدِ انگشتری مانده به ابرویم

یادت میاید دست بوست می رسیدم من
بین حیاط خانه دائم می دویدم من

نه لب برایم مانده تا که بوسه بردارم
نه می دوم! از بس پدر درد کمر دارم

یادت میاید که ستاره گوش من کردی
روز تولد گوشواره گوش من کردی

پاره شده در وقت غارت لاله گوشم
شد گوشواره آلت قَتّاله گوشم

یادت میاید بود پشت پرده ها جایم
با دستهای خود حنا بستی به پاهایم

چشم تو روشن بین هر بازار می گردم
انگار خلخالی ز جنس خار، پا کردم

یادت می آید ای پدر زهرای تو بودم
پیش همه انسیه الحورای تو بودم

در کوچه بن بست سیلی بی هوا خوردم
رویِ شتر از پیرِ زن ها من عصا خوردم

یادت میاید چند معجر داشتم روزی
یک چادر گلدار بر سر داشتم روزی

با زور چادر را کشیدند از سرم بابا
یک آستین پاره می شد معجرم بابا

بیشتر بخوانید::

شب سوم محرم شب حضرت رقیه| جدیدترین گلچین روضه و نوحه سینه زنی

گلچین بهترین متن نوحه سینه زنی شب سوم محرم مداح حسین طاهری

متن نوحه سینه زنی واحد و شور شب سوم محرم مداح حاج حسین سیب سرخی

separator line

مناجات و روضه شب سوم محرم _جوان به هیات تو آمدیم و پیرشدیم

جوان به هیات تو آمدیم و پیرشدیم

ز قبل روز تولد تورا اسیر شدیم

جسارتا ز حساب و کتاب باکی نیست

به نیم قطره اشکی ببین چه شیر شدیم

به سیم و زر نفروشیم نوکری تورا

که ما به خاطر این نوکری امیر شدیم

درخت بار دهد شاخه اش می افتد و ما

ز فرط جرم و گناه است سربه زیر شدیم

شما مقام شفاعت به گریه کن دادید

که ما فراز اجرنای یامجیر شدیم؟

ببین به گفتن یا لیتنا خوشیم حسین

ببخش زود نبودیم ببخش دیر شدیم

اگر چه روی سیاهیم و بوی بد داریم

ز یا حسین فروشنده عبیر شدیم

ز بعد اوف لنا الکیل سفره گستردیم

ز دستگیری دست تو دستگیر شدیم

ز ما دریغ مکن این غذای نذری را

کجاست ماه محرم که ما فقیر شدیم

تن تو جمع نشد جمع ما ولی جمع است

ز دانه دانه زنجیرتان کثیر شدیم

به شوق آمدن مادرتو منتظر

زمان آمدن منکر و نکیر شدیم

تمام خاطره ما ز دور کودکی است

نبین کشیده قدیم و نبین کبیر شدیم

چه عزتی به از این عمر رفته با تو گذشت

جوان به هیات تو آمدیم و پیر شدیم

دست بگذار به قلب نگرانم بابا

تا که آرام شود روح و روانم بابا

چند وقت است صدایم نزدی دختر من؟

چند وقت است نگفتم به تو "جانم بابا؟"

نه تو هستی نه عمو و نه علی اکبر هست

پس برای چه کسی شعر بخوانم بابا؟

بسکه در راه دویدم بخدا خسته شدم

بغلم کن روی پایت بنشانم بابا

حرف های بدی امروز به من گفت یزید

وای بند آمده از شرم زبانم بابا

زجر ملعون به روی جای لبت سیلی زد

چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا

گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد

بازویم نیز شکسته به گمانم بابا

سینه‌ات هستی من بود و خرابش کردند

چه کسی پای نهاده به جهانم بابا؟

حرمله تیر به تو زد؟ بخدا میکُشمش

آخرین تیر تو شد قد کمانم بابا

جان من بند به موهای پریشان تو بود

گیسویت سوخت چرا زنده بمانم بابا؟

یک لحظه هم با دشمنت سازش نکردم

جز عمّه جان از هیچ کس خواهش نکردم

زیر لگد چون برگ پاییزى شکستم

امّا به پیش شامیان خش خش نکردم

تو بین طشت زر نهادى سر ولى من

جز خار و خس را زیر سر بالش نکردم

یا طعنه خوردم پشت هم یا ضربه خوردم

یک لحظه هم احساس آرامش نکردم



این مطلب چقدر مفید بود ؟
5.0 از 5 (1 رای)  

    دیدگاه ها

    اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !

    
    hits