دلگرم
امروز: چهارشنبه, ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ برابر با ۱۵ ذو القعدة ۱۴۴۶ قمری و ۱۴ مه ۲۰۲۵ میلادی
داستان تصویری اولین تجربه تانیا در پارک
زمان مطالعه: 2 دقیقه
تانیا برای اولین بار به پارک میرود و تجربیات شیرین و دوست یابی جدیدی را تجربه می کند.

قصه کودکانه تانیا میره پارک

این اولین باره که تانیا داره میره پارک. تانبا یه دختر کوچیکه که برای بار اول میخواد بره پارک! اون قراره کلی خوش بگذرونه و چیزای جدید ببینه!

قصه کودکانه

تانیا از مامانش میپرسه:

قصه کوتاه

    مامان اون چیه؟

داستان کوتاه

– اون یه سرسره است عزیزم!

– میتونم برم بازی کنم؟

داستان تصویری

– معلومه که میتونی!

– هوراااااا!

قصه تصویری

مامان! من از این میله ها آویزون شدمممم!

قصه بچگانه

داستان بچگانه

مامان من ده دور از کنارت رد شدم!

داستان کودک

– دختر باهوش من! تو خیلی خوب میشمری!

قصه جالب

تانیا از یه پسر کوچولو میپرسه؟

داستان کودک

– دوست داری با من بازی کنی؟

– بله!

قصه

– من اسمم تانیاست!

داستان جذاب

– منم اسمم زکه!

قصه

تانیا سطل ماسه رو میبینه و میگه:

داستان آموزنده

    میای یه قلعه ی شنی بسازیم؟

قصه آموزنده

همچنین بخوانید:
قصه کودکانه گاو پیشانی سفید و گرگین

قصه کودکانه گاو پیشانی سفید و گرگین

داستان پسرکی به نام گرگین که با کمک گاو پیشانی سفید از سختی ها رهایی یافت و به خوشبختی رسید.

قصه جالب

مامان میگه:

    میخوام یه عکس برای بابا بگیرم!

داستان شب

مامان میگه:

    تانیا وقتشه که بریم خونه!

تانیا برای زک دست تکون میده و میگه:

    خداحافظ زک!

قصه شب

زک میگه:

    خداحافظ تانیا! دفعه بعد میبینمت!

داستان باحال

تانیا مامانش رو بغل میکنه و میگه:

    مامان ممنون که منو بردی پارک!

داستان پارک

separator line

 

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits