دلگرم
امروز: سه شنبه, ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ برابر با ۲۳ شوّال ۱۴۴۶ قمری و ۲۲ آوریل ۲۰۲۵ میلادی
10 دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع) سوزناک و غم انگیز
زمان مطالعه: 8 دقیقه
دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع) / دکلمه برای شهادت امام حسن عسکری (ع) / دکلمه درباره شهادت امام حسن عسکری (ع) / شعر شهادت امام حسن عسکری (ع)

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم مجموعه ای از دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع) را برای شما عزیزان آورده ایم. با ما همراه باشید.

دکلمه برای شهادت امام حسن عسکری (ع)

چو هشتم مه ربیع عیان شد

بهار عمر عسکری خزان شد

بـه سم کینه ای بـه بستر افتاد

کشیده رنج وزار وناتوان شد

امام مـا کـه بوده در جوانی

قدش مثال پیرها کمان شد

بـه مدت امامتش مکرر

اسیر حصر و حبس ظالمان شد

غریب سامرا میان غربت

شهید سم کین حاکمان شد

درآخرین دم حیات نیکش

زِتشنگی غمین و نیمه جان شد

بخورد جرعه‌ای زدست مهدی

ومرغ روح او بـه آسمان شد

تمام سامرا سیه بپوشید

بـه سوگ او زمانه نوحه خوان شد

پسر نماز میتتش ادا کرد

زِدیدةها دوبارة او نهان شد

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

دکلمه تسلیت شهادت امام حسن عسکری (ع)

چشم پدر به راه بود ای پسر بیا 
تا جان نرفته از تن او زودتر بیا 
از پشت ابرای قمر فاطمی درآی‏ 
تا شب به در رود چون فروغ سحر بیا 
هم صاحب الزمانی و هم صاحب عزا 
بهر نماز بر تن پاک پدر بیا 
افتاد جام آب ز بس دست لرزه داشت‏ 
در پیکرش نمانده توانی دیگر بیا 
در احتضار باشد و چشم انتظار تست‏ 
بازست این دو پنجره بر ره ز در بیا 
بی‌‏اشک مردم از پی تشییع آمدند 
خاکی نمانده شیعه چه ریزی در به سر بیا 
صاحب عزا به ختم حضورش مسلم است‏ 
مردم تمام منتظر ای منتظر بیا 
با ره جگر شده‏ ست و جگر پاره‏ 
جز تو نیست ای پاره جگر بر پاره جگر بیا

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

دکلمه درباره شهادت امام حسن عسکری (ع)

امشب دو دیده ام ز غمت پرستاره است
آن را که نیست چاره بجز این چه چاره است

در سامرا اگر چه نشد زائرت شوم
دل را به یاد مقتلت از جان کناره است

با تو چه کرد معتمد دون، که این چنین
از سوز داغ زهر به جانت شراره است

مهدی ز ره رسید و سرت را به برگرفت
افلاکیان و اهل سما را نظاره است

در بند دشمن ارچه سرت روی خاک بود
حالا به روی دامن یک ماه پاره است

گفتی تو إسْقِنیٖ و شدی از عطش رها
این روضه را به کربُبَلا یک اشاره است

هر چه ز لشگری طلبید آب، جدّتان
پاسخ نداد کس به حسین شهیدتان

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

دکلمه در مورد شهادت امام حسن عسکری (ع)

زهربرجانش اثر کرد و زِپا انداختش

بود مهلک آن قدر کـه از صدا انداختش

سامرا شد کربلا و تشنگی تکرار شد

مهدی‌ صاحب‌ زمان‌ را‌ در عزا انداختش

آتش‌ کین‌ شعله‌ ور‌ گردید و دامانش‌ گرفت

آن چنانی کـه بـه رنج و ابتلا انداختش

لرزه افتاده بـه دستان امام کائنات

خصم‌اینسان‌ شد کـه‌ درد ام‌ بلا انداختش

بر سر زانوی مهدی سر نهادة آفتاب

سم هم چون‌ صاعقه گوئیا زجا انداختش

ناله‌هایش‌شد شبیه‌ فاطمه ای‌ وای‌ مـن

از کنار قبر جدش تا جدا انداختش

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

دکلمه های شهادت امام حسن عسکری (ع)

حسن که اختر تابان رهبری‌ست
اولاد خاتم و آوازه عسگری‌ست

نگین حلقه هستی در عالم است
امام و حافظ آئین خاتم است

وجود او که چو خورشید برفراز
دارد به نور وجودش جهان نیاز

دشمن زحال پریشان کند خروش
خواهد که نور خدا کند خموش

به گرد او که چو دیوار دشمن است
نی عسگری ز دشمن خونخوار ایمن است 

دشمن که ذره و جرسومه ای سیاه
بد عاقبت زبد خویش شد تباه 

نور خدا نشود در جهان خموش
در چنگ شیر ژیان دشمنان چو موش

حسن که مظهر و آیینه ی  رسول
با جان مشیت حق را کند قبول

عمر حسن چو رسیده به پنج و بیست
نی ز جور و جفا تواند زیست

او ز جانب حق امام معصوم است
ز جور دشمن دین عاقبت مسموم است 

خون جگر فاطمه ز داد و بیدادست
شیعه ی او همی به فریاد است 

مهدی فاطمه عزادار است
حجت باقیه درین دار است 

زین مصیبت پسر بسی گریان
در فراق پدر بسی نالان

چشم امید ما بر ان مولاست
نور چشم و ولی نعمت ماست

مآمن ما مرقد آن سرورست
بر سماوات و زمین او رهبرست

گنبد او را عدو ویرانه کرد
از عداوت غرق خون کاشانه کرد

دشمنی های عدو با صاحب است
او که خون جد خود را طالب است

قلب دشمن از عداوت مثل سنگ
او چه آرد زن قساوت ها به چنگ

آتش دوزخ به گرد دشمنان
بس بسوزاند عدو را بی امان 

لعنت حق تا ابد بر دشمن است
دشمن حق پیرو اهریمن است 

بارالها این دعا کن مستجاب
نقشه های شوم دشمن کن بر آب

گو«طبیبا» از امامت تا توان
تا که آید صاحب عصر و زمان 

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

شعر و دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

 امروز عسکری ز جهان دیده بسته است
 قلب جهان و قطب زمان، دل شکسته است

 آن حجّت خدای ز بیداد معتصم
پیوند زندگانیش از هم گسسته است

 صاحب عزاست صاحب عصر، اندرین عزا
روحش به چار سالگی از کینه خسته است

 بر چهره امام زمان، آن دُر یتیم
از باد ظلم گرد یتیمی نشسته است

 در خانه ای که مرکز اندوه و ماتم است
دشمن کمر به غارت آن خانه بسته است

 از لطف آن که نار کند بَرْد بر خلیل
صاحب زمان ز آتش بیداد رسته است

 اندر بقیع و سامره و کربلا و طوس
گل های فاطمه بنگر دسته دسته است

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

شعر شهادت امام حسن عسکری (ع)

آسمان درمحن اسـت سامرا سینه زن اسـت

ای خدا صاحب عزا حجه بن الحسن اسـت

کشته از سم جفا یوسف زهرا شده اسـت

کودکی شاهد جان دادن بابا شده اسـت

تسلیت یا مــهدی

ناله اش جانکاة اسـت اجلش در راه اسـت

او گل فاطمه اسـت عمر گل کوتاه اسـت

درجوانی شده آن پیکر اطهر مسموم

سامرا گریه کند در محن آن ستمدیده

تسلیت یا مهدی

اشک غم می بارید مرگش از راه رسید

کاسۀ آب روی دست او می لرزید

ای فلک ، بی‌گنهی را زِچـه رو آزردند

یوسف فاطمه را از چـه بـه زندان بردند

تسلیت یا مهدی

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

دکلمه زیبا برای شهادت امام حسن عسکری (ع)

بیا و سر بـه روی سینـه‌ام بگذار، مهدی‌جان
شـرر زد بـر درونـم زهـر آتشبـار، مهــدی‌جان
بیـا تــا سیــر بینــم وقـت رفتن، ماه رویت را
که می‌باشد مرا این آخرین دیـدار، مهدی‌جان
در ایـام جوانــی سیــــر گردیـــدم ز جـان خـود
زبس بر من رسیـد از دشمنان آزار،مهدی‌جان
ازآن ترسم که بعد از من، تو درتنهایی و غربت
به موج غم گذاری چهـره بر دیـوار، مهدی‌جان
تـو در ایـام طفلــی بی‌پـدر گشتــی، عزیـزِ دل
مرا شـد در جوانــی پـاره قلب زار، مهـدی‌جان
از آن می‌سوزم ای نور دوچشم خود،که می‌بینم
تو بهــر گریـه کردن هـم نـداری یـار، مهدی‌جان
غـم تــو بیشتــر باشـــد ز غم‌هــای پــدر، آری
اگر چه دیـده‌ام مـن محنت بسیار، مهدی‌جان
تـو بایــد قرن‌هــا در پـــردۀ غیبت کنــی گریــه
بود هـر روز روزت مثـل شــامِ تــار، مهدی‌جان
تو باید قرن‌ها چون جد مظلـومت علـی باشی
به حلقت استخوان باشد،به چشمت خار،مهدی‌جان
بگیر از مرحمت، فردای محشر، دست«میثم» را
کـه بـر جـرم و گناه خـود کنـد اقـرار، مهدی‌ جان

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

دکلمه امام حسن عسکری (ع)

چنانکه درد ز مرهم جدا نخواهد شد
غم از نگاه تو یکدم جدا نخواهد شد

محرم و صفر و فاطمیه، نه هر روز
دل تو لحظه ای از غم جدا نخواهد شد

پس از دو ماه عزا در غم پدر زِ تنت
دوباره رخت محرم جدا نخواهد شد

به سامرا ببری یا نه امشب از چشمم
هوای ابری ماتم جدا نخواهد شد

دخیل دست من از سامرا جداست ولی
دخیلِ بسته قلبم جدا نخواهد شد

غم حسین و غم توست در دل و، دستم
از این دو رشته محکم جدا نخواهد شد

شهید شد پدر تو ولی از انگشتش
به زور خنجر، خاتم جدا نخواهد شد

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

دکلمه درباره امام حسن عسکری (ع)

زمین گریه کرد و سما گریه کرد

عزا گریه کرد سامرا گریه کرد

بر آن دل کـه آتش گرفته چو شمع

غریبانه سم جفا گریه کرد

امان ای امان یا امام زمان

عزادار او حجه بن الحسن

شدة نوحه خوان و شده سینه زن

بشوید گلی با گلاب دو عین

بـه خورشید عالم بپوشد کفن

امان ای امان یا امام زمان

مه آسمان کنج زندان کجا

حصار ستم نور قرآن کجا

کسیکه جهانی بـه فرمان اوست

بـه بستر کجا دست لرزان کجا

امان ای امان یا امام زمان

چو شمعی کـه در نیمه شب گریه کرد

ز سوز غمش تاب و تب گریه کرد

لب تشنه‌اش آب خورده ولی

بـه یاد شه تشنه لب گریه کرد

امان ای امان یا امام زمان

دکلمه شهادت امام حسن عسکری (ع)

 

 

مسابقه ایرانی باش

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits