دلنوشته اربعین
در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم مجموعه ای از دلنوشته اربعین را برای شما عزیزان آورده ایم. با ما همراه باشید.
دلنوشته تسلیت اربعین
خوب گوش کن!
صدای قدم ها؛
صدای سایش کفش ها بر سینه جاده ها؛
کسی می گوید بیا!
چند روز است که در راهی و باز هم خسته نمی شوی.
چون تو خوب این صدا را می شناسی.
صدای حسین را که بی وقفه می گوید بیا بیا بیا…
دلنوشته برای اربعین
دل من بود پر از غصه ی عالم آقا
چایی روضه ی تو خوردم و آرام شدم
چشم پا کردم و دیدم که تو صیاد منی
آمدم رقص کنان وارد این دام شدم
چون زهیر تو حسین عبد فراری بودم
آری از معجزه ی روضه ی تو رام شدم
رفت عمر و به حرم پای من آخر نرسید
روی قبرم بنویسید که ناکام شدم
دلنوشته درباره اربعین
از روز تیغ تا امروز، چهل بار آفتاب داغ بر کربلا تابیده و صحرا غمین شده اسـت. رخ بـه سوی محبوب داری و از جان درود میدهی: «درود بر تـو ای ولی خدا… درود بر تـو ای دوستدار و محبوب و برگزیده خدا، درود بر بنده خالص و فرزند بنده خاص خدا، درود بر حسین علیه السلام….» فرزند ولی خدا، فرزند امیرالمؤمنین «علیه السلام» اینک درکنار یاران مدفون اسـت و علی اکبر نزدیکترین فرد بـه اوست.
پیکر مطهر قمر بنی هاشم، حضرت اباالفضل العباس آن دورتر بـه خاک شده اسـت. هرکدام همانجا کـه موقع شهادت بر خاک افتادند. کاروان از شام برمیگردد. زینب خودش رابه گودال قتلگاه میرساند. زنان و کودکان مثل همـه چهل روز گذشته زجه میزنند. اشکهای فرزندان امام حسین «ع» سرازیر شده اسـت. «السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات. درود بر اسیر اندوهها و کشته آب چشمان…»
و اینک پس از قرنها تـو هستی کـه باید شهادت دهی. تـو کـه بـه اربعین رسیدهای و میخواهی با اربعینیها همنوا شوی: «پروردگارا! گواهی می دهم کـه آن حضرت ولی تـو و فرزند ولی توست. برگزیده تـو و فرزند برگزیده توست…» این شهادت دادنی سخت اسـت. شهادتی کـه بار وظیفهات را سنگینتر می کند. تـو کـه بـه مقام معرفت، هرچند معرفتی کوچک و شناختی در وسع و اندازه خودت رسیدهای…
دلنوشته در مورد اربعین
سلام، غریبتر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
دلنوشته پیاده روی اربعین
خیلی فکر می کنم به اتفاقاتی که بر این سرزمین رفته،
خون هایی که به ناحق بر زمین ریخته شده،
اجسادِ مدفون،
زائرانِ در طول قرون،
شهادتِ این خاک در روز موعود.
ساعت سه صبح است و صدای همهمه جمعیت از بیرون موکب می آید.
اینجا خیلی جاها که رد شدیم تکه موسیقی حزینی از سریال مختار به گوش می رسید؛
هرچه می گشتیم مصدر صدا معلوممان نمی شد.
چقدر که این سرزمین حرفِ نگفته دارد؛
کاش زودتر زبان می گشود.
دلنوشته اربعین حسینی
شور حسین است چه ها میکند…
هر که هستیم و هر چه هستیم در یک چیز مشترکیم: بی سر و سامان حسینایم.
آرزویمان یکی است و آن هم زائر اربعین حسین بودن.
دردمان یکی است و آن هم جاماندن از کاروان روان و در التهاب زینب کبری.
سوزمان یکی است و آن هم نداشتن پر پرواز تا حریم حرم سید الشهداء.
دلنوشته تسلیت اربعین حسینی
کفشها را به پا کن و برخیز
کوله را روی دوش خود بگذار
جاده چشم انتظار زائرهاست
با دم یا علی قدم بردار
لشکر آخرالزمانی یار
میرود صف به صف به کرب و بلا
معنی عاشقی خلاصه شده
در مسیر نجف به کرب و بلا
هم نفس با فرات باید شد
قطره شو رهسپار دریا شو
همقدم با سکینه و زینب
زائر نور چشم زهرا شو
دلنوشته کوتاه اربعین
اگر یک بار در میهمانی اربعین حسین حاضر شوی، دیگر برایت خیلی سخت میشود، در زمانهای دیگر که حرم حسین آرام و بیهیاهو است آنجا باشی.
چون حس میکنی، تنها در اربعین است که حُرمت حرم حسین حفظ میشود؛
در اربعین است که کسی آرام وارد حرم نمیشود؛ همه به سر و سینه میزنند و در فراق حسین اشک میریزند و ناله سر میدهند.
دلنوشته اربعین برای جا ماندگان
آقا جانم یه فکری به حال نوکرات بکن
حالمون رو به راه نیست
دلمون برا حرمت تنگ شده
برا لحظه لحظه اربعینت.
من حرم لازمم دلم تنگ است.
آقا جان کارد به استخون همه رسیده
غم دوری حرمت بیچارهمون کرده
کربلا را چگونه ساختی که اینگونه آرام میکند هر دل بی دل را وقتی قدم به خاکش میگذاری؟!
آقای مهربانم
کربلا چگونه است که به دست فراموشی میسپارد تمام غم و غصههای دنیا را و تمام غصهات میشود دیدن حرم و ضریح و…
کاش میشد بیاییم و بمانیم و…
دلنوشته زیارت اربعین
شاید با خود بگویی: از خانه هم میتوانم به حسین سلام دهم؛ از خانه هم میتوانم زیارت اربعین بخوانم.
چرا باید سختی چند روز پیادهروی را به جان بخرم و مسیری طولانی را در گرما و سرما طی کنم تا کسی را زیارت کنم که همین لحظه هم در کنار من است؟
پس بشنو سخن زینب را که به یزید فرمود: «به خدا که نمیتوانی یاد و خاطره ما را محو و نابود کنی.»
اگر من از خانهام سلام دهم و تو از خانهات سلام دهی؛
دیری نمیپاید که داستان کربلا از یادها میرود.
پیاده روی اربعین کاری زینبی است.
دلنوشته اربعین و کربلا
مزه این چای را در هیچ کجای عالم پیدا نمی کنی.
رنگ ارادت دارد و طعم شیرین عشق به سیدالشهدا علیه السلام.
چشمان با محبت این میزبانان که ملتمسانه می خواهند با این چای خستگی از جسم و جان برگیری. متوقفت می کند.
انگار لبخند هر زائر خستگی را از آنان میگیرد که روزهاست پای آتش محبت حسین علیه السلام ایستاده اند و چای عشق دم می کنند.
نوش جان زائر….
دلنوشته جا ماندگان اربعین
من که ندیدهام…
من که نرفتهام…
میگویند بین الحرمین عجب
صفایی دارد…
میگویند هوایش عطر
بهشتی دارد…
میگویند… خستهام از میگویندها…
دلم یک نقل قول از خودم در وصف کربلا میخواهد…
دلنوشته های اربعین
به التماس میخواهند آبی از دستانشان بگیری و بنوشی.
آنان آمده اند تا هر چه دارند تقدیم مولایشان کنند،اگر چه دیر آمدند.
زمان،قافله این عاشقان را هزار و چهارصد سال دیرتر به صحرای کربلا راه داده است.
حالا به اصرار می خواهند آبی از دستانشان بگیری و بنوشی.
انگار هر جرعه ای از این آب که زایران مولا را سیراب می کند.آبی بر آتش جانشان می نشاند.
سلام بر لبهای تشنه حسین (ع)
دلنوشته برای اربعین حسینی
دلتنگم برای دیدن حرم ارباب
دلتنگم برای خواندن زیارت عاشورا در حرم ارباب
دلتنگم برای اشک شوق از دیدن حرم ارباب
دلتنگم برای دیدن حرم سقا
دلتنگم برای سرگردانی در بین الحرمین
دلتنگم برای کف العباس
دلتنگم برای تل زینبیه!
متن ادبی اربعین
این جهانی که باید پدیده ببیند و آن را لمس کند؛
حادثه ببیند،حماسه ببیند و بتواند آن را بشمارد؛
این جهانی که از هر چه با او سخن بگویی با تعابیر مختلف قابل تغییر است؛
قابل تحریف و تفسیر است؛
این جهان را با اربعین حسین (ع) باید با اسلام ناب آشنا کرد
دیدگاه ها