
دکلمه شب قدر
امشب، شبِ میهمانی رازها است. چگونه خواب، سرزمین چشمهایم را فتح کند، وقتی که به استقبالِ واژگانِ نور میروند؟! امشب پنجرهها ستاره میچینند تا جوشنکبیر، با تمام عظمتش آغاز شود، باران خواهد گرفت.
امشب، شب یلدایِ روح است؛ یلدایی که مقیاسش زمینی نیست. یلدایی که هیچ یلدایی به ارزش یک ساعت آن هم نمیرسد حال آنکه هموزن هزار ماه است.
امشب، تمام فرشتگان آسمان، با کسی که قرارِ زمین است وعده دیدار دارند. چه بزمی است در زمین و چه شوری است در آسمان و نردبان دعا چقدر شلوغ است!
دستها چونان مزارع آفتابگردان، بلند شدهاند و کهکشانها را می کاوند. خاک، به شدت به افلاک نزدیک است و الغوث الغوث، پروانه پروانه از رویِ انگشتها به سوی دوست پر میزند. دهانها بویِ ذکر میدهند و «کلیدهایِ بهشت» همه جا پخشند. «مفاتیح الجنان» قدر دانستنِ زمان را آسان میکند!
و در این میان، نام علی علیه السلام چونان خورشید، بر دریایِ سرخِ اندوهِ جانمازها و شبستانها میتابد. غروب است یا شب؟ چه زود سحر در راه است.
دکلمه شب قدر سوزناک
چشمهایم که به اشک می نشینند، لبخندهایم را فرشته ها می نویسند. دعاهایم، پرنده هایی می شوند و تا آسمان هفتم پرواز می کنند.
دلم میلرزد؛ اما پاهایم را استوار بر پلکان توبه می گذارم و تا آستانه بخشش بیکران خداوند میآیم و از پله های لغزنده غرور و گناه رو می گردانم.
شبهای قدر، تمام دنیایم را سراسر در آبشارهای شفاعت می شویند تا لحظه های معصوم را بتوانم لمس کنم.
در این شبهاست که میتوانم روشنتر از همه ماههای کامل، دست بر آستان الهی بسایم. اشکهایم را در این شبها نخشکان، الهی!
دکلمه وصف شب قدر
امشب، همان شبی است که در انتظارش بودی. مگر چیزی به تو نهیب نمیزد که برگردی و رویِ کویر فقیرِ ـ گناهانت، خطِ پشیمانی بکشی؟! امشب، همان شب است که میشود در آن تمام روزهای سیاهت را ورق بزنی. شاید شبِ پیمودن راههای صد ساله به یک شب است.
امشب، وزنِ مهربانی پروردگار رویِ دوش تمام ثانیه ها و دقیقه ها سنگینی می کند و تو در برابر این همه رحمتی؛ مگر نه این است که خداوند رویِ دلت منت گذاشته است؟!
پس دستمال اشکت را بردار و آیینه دلت را پاک کن. امشب به میهمانی نور میرویم.
حتی سکوت انگار این بار در حجمِ مبهمِ همیشگیاش، حرفهای تازهای برایِ گفتن دارد.
دکلمه شب قدر غمگین
پس از یک سال، در گردش زمین و زمان، دوباره به این موسم بی همتا رسیدم.
شب یگانه ای است؛ شب بی بدیلی که تمام تمنایم، دست به سرکردن خواب است و به پای درگاهت تا سپیده صبح، اشک شدن. راه من امشب به این بستر بیهوده باز نخواهد شد.
من، تمام آرزوهای خانه به دوش گذشته را امشب برای طلب، فراروی آوردهام؛ آرزوهای دور و نزدیک؛ آرزوهای آشکار و ناپدید؛ آرزوهایی که همانگاه که از من می گریختند و چون سرابی ناامید بودند، در همان حال دوباره از نو در دامن امید متولد می شدند و مرا به رحمت تو مژده میدادند.
دستهای توبه کارم را بگیر!
دکلمه شب قدر کوتاه
سقف ملکوت، باز می شود و هزار هزار فرشته به سمت تو، من و همه میآیند؛ «تُنَزَّلُ المَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ»
این دقایق خوشبو دیگر تکرار نمیشود، پس باید دستهایت را باز و سخاوت خدا را لمس کنی. امشب، همه جا پر است از اشارات خدا از امشب تصمیم بگیر خدایی شوی.
دکلمه مناجات شب قدر
پروردگارا! من عذرخواه تمام گذشته های غفلت خویشم؛ گذشته هایی که مغرور و متکی به رحمت تو، دست در دست ابلیس می گذاشتم و از تو دور می شدم؛ گذشته های عصیان و سرپیچی که همه از غفلت و نسیان من بال و پر می گرفت و مرا در پیشگاه لطف تو، گستاختر می کرد.
در این شب معصوم، این سرآغاز دوباره تقدیر، تو را سوگند به بلندایِ قدری که بر قامت این شب دوخت های، دستهای توبه کارم را مستجاب کن و بار دیگر، در مغفرتی مقدر، یاورم باش تا خود را از سر بگیرم.
10 دکلمه فوق العاده دلنشین درمورد عید مبعث
10 دکلمه زیبا درمورد عید نوروز
5 دکلمه غم انگیز درمورد شهادت امام جعفر صادق (ع)
دیدگاه ها