سلام من خانم ۲۷ ساله هستم نو سن کم ازدواج کردم و دو پسر ۱۰.۸ ساله دارم بعد ۱۰ سال زندگی همسرم ازدواج کرد و من جدا شدم الان ۳ ساله جدا شدم پسرام پیش خودم بودن الان من نامزد کردم با یه اقا من هیچ علاقه ای به این اقا ندارم اصلا وقتی میبینمش اعصابم بهم میریزه با اینکه خیلی خوب و مهربونه هم با من هم با پسرام ولی من نمیدونم چرا نمیتونم باورش کنم البته اینو به اجبار خانوادهم قبول کردم همش احساس میکنم من تنهایی خوشبخت تر بودم و اینکه من نمیتونم زندگی گذشتمو فراموش کنم و یک مشکلی که دارم اینه که همش احساس میکنم یه اتفاق بدی قراره بیافته و پسرام از اول مهر قراره از من جدا بشن برن پیش پدرشون شهرستان همش استرس دارم خواب ندارم میترسم واسشون اتفاقی ببافته چیکار کنم
ma bejash peykan darim ke ona hata to mozashonam nadaran
انشالاه بهت بده خدا جیگر
لللللی بود