
برترین اشعار کوتاه سهراب سپهری
شعر کوتاه سهراب سپهری برای استوری
زندگی خالی نیست
مهربانی هست سیب هست ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد
شعر غمگین کوتاه سهراب سپهری برای تنهایی
تو مرا آزردی ...
که خودم کوچ کنم از شهرت ،
تو خیالت راحت !
می روم از قلبت ،
می شوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی !
و به خود می گویی: باز می آید و می سوزد از این عشق ولی ...
بر نمی گردم ، نه !
می روم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...
عشق زیباست و حرمت دارد ...
شعر کوتاه غمگین سهراب سپهری
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست
شعر زیبای سهراب سپهری در باب تنهایی
چه کسی می داند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی؟
چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟
پیله ات را بگشا .... تو به اندازه پروانه شدن زیبایی ...
شعر کوتاه سهراب سپهری مناسب بیو
چه کسی می داند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی
چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی
پیله ات را بگشا
تو به اندازه پروانه شدن زیبایی
شعر کوتاه مادر سهراب سپهری
تا که مادر هست
قدر او باید گفت
کف پایش بوسید
پی شادیش رفت
بعد او دنیا نیست، بعد مادر جان نیست …
سهراب سپهری
شعر کوتاه سهراب سپهری عاشقانه
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
شعر دو بیتی مادر از سهراب سپهری
تو مرا یادکنی یا نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست…اما!
نفسم میگیرد، در هوایی که نفسهای تو نیست
سهراب سپهری
شعر کوتاه و سنگین سهراب سپهری
چه خیالی ،
چه خیالی !
خوب می دانم
حوض نقاشی من
بی ماهی است …
شعر نو کوتاه سهراب سپهری
آرزویم این است
آن چنان سیر بخندی
که ندانی غم چیست؟
سهراب سپهری
شعر کوتاه مادر از سهراب سپهری
تا که مادر هست
قدر او باید گفت
کف پایش بوسید
پی شادیش رفت
بعد او دنیا نیست، بعد مادر جان نیست …
سهراب سپهری
شعر کوتاه و پرمعنای سهراب سپهری
من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
شعر کوتاه سهراب سپهری انگیزشی
زندگی رسم خویشاوندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرسشی دارد اندازه ی عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد
زندگی مجذور آیینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست
زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفس هاست
شعر کوتاه سهراب سپهری شاد
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت
شعر کوتاه سهراب سپهری برای واتساپ
زندگی فهم نفهمیدن هاست
آسمان نور خدا عشق سعادت
با ماست
در نبندیم به نور
در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است
شعر کوتاه سهراب سپهری بسیار زیبا
قایقی خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب.
پشت دریاها شهری است
که در آن پنجرهها رو به تجلی باز است
بام ها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان مینگرند
که به یک شعله، به یک خواب لطیف
خاک، موسیقی احساس تو را میشنود
و صدای پر مرغان اساطیر میآید در باد
پشت دریا شهری است
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحر خیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنیاند.
پشت دریاها شهری ست
قایقی باید ساخت
شعر کوتاه سهراب سپهری سنگین باحال
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم
شعر کوتاه سهراب سپهری پرمعنا
به سراغ من اگر میآیید
نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
شعر کوتاه سهراب سپهری برای استوری
هر که با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود
شعر کوتاه آزادی سهراب سپهری
در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه
دورها آوایی است که مرا میخواند.
شعر کوتاه عاشقانه سهراب سپهری
کنار تو تنهاتر شده ام
از تو تا اوج تو، زندگی من گسترده است
از من تا من تو گسترده ای
با تو برخوردم
به راز پرستش پیوستم
از تو به راه افتادم
به جلوه ی رنج رسیدم
و با این همه ای شفاف
و با این همه ای شگرف
مرا راهی از تو به در نیست
زمین باران را صدا می زند
من تو را

دیدگاه ها