اشعار کوتاه عاشقانه احمد شاملو
در این صفحه از مجموعه اشعار مجله دلگرم گزیده ای از بهترین شعرهای زیبا و عاشقانه احمد شاملو را برایتان گردآوری کرده ایم . با ما تا آخر این مطلب همراه باشید .
شعر کوتاه عاشقانه شاملو
آی عشق
آی عشق!
رنگ آشنایت پیدا نیست..
شعر عاشقانه احمد شاملو
مگذار دیگران نام تو را بدانند …
همین زلال بیکران چشمانت
برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست!
شعر عاشقانه شاملو برای واتساپ
میان خورشیدهای همیشه
زیبایی تو لنگریست
خورشیدی که از سپیدهدم
همه ستارگان بینیازم می کند.
شعر رمانتیک و عاشقانه شاملو
از تو حرف میزنم
چنان نوبرانه میشوم؛
که بهار هم
دهانش آب میافتد …!
شعر عاشقانه شاملو برای استوری
آری، با توام
من در تو نگاه می کنم
در تو نفس می کشم
و زندگی مرا تکرار می کند
بسان بهار که آسمان را
و علف را پاکی آسمان
در رگ من ادامه مییابد
شعر شاملو عاشقانه
شبانه شعری چگونه توان نوشت
تا هم از قلبِ من سخن بگوید، هم از بازویم؟
شبانه
شعری چنین
چگونه توان نوشت؟
شعر زیبا و عاشقانه از شاملو
با من رازی بود
که به کو گفتم
با من رازی بود
که به چا گفتم
تو راهِ دراز
به اسبِ سیا گفتم
بیکس و تنها
به سنگای را گفتم
شعر عاشقانه شاملو برای پروفایل
و عشق
اگر با حضور
همین روزمرگی ها
عشق بماند !
عشق است …
شعر عاشقانه شاملو واسه بیو
و چشمانت با من گفتند
که فردا
روز دیگریست
شعر عاشقانه شاملو
من برای آنکه چیزی از خود
به تو بفهمانم
جز چشمهایم چیزی ندارم …
شعر کوتاه و عاشقانه از شاملو
برای زیستن
دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد
قلبی که دوستش بدارند
شعر عاشقانه شاملو
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشههای تو را دریافتهام
با لبانت برای همه
لبها سخن گفتهام
و دستهایت
با دستان من آشناست.
شعر عاشقانه احمد شاملو
من پناهنده ام
به مرزهای تنت
و من همه جهان را
در پیراهن گرم تو
خلاصه می کنم
مثل درختی
که به سوی آفتاب قد میکشد
همه وجودم دستی شده است
و همه دستم خواهشی:
خواهش تو
چه بی تابانه می خواهمت!
تو را دوست دارم
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند
شعر عاشقانه شاملو
معشوق من!
حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم،
یک بوسه
یک نگاه حتی حرامم باد!
اگر، تو عاشق من نباشی!
شعر عاشقانه و احساسی شاملو
مرهم زخمهای کهنه ام
کنج لبان توست …!
بوسه نمیخواهم، چیزی بگو!
شعر عاشقانه شاملو
کار دیگری نداریم
من و خورشید
برای دوست داشتنت بیدار میشویم
هر صبح
شعر عاشقانه و غمگین شاملو
چه جالب است
ناز را می کشیم
آه را می کشیم
انتظار را می کشیم
فریاد را می کشیم
درد را می کشیم
ولی بعد از این همه سال …
آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم
دست بکشیم
از هر آنچه که آزارمان می دهد
شعر عاشقانه و زیبای احمد شاملو
بالاﺧﺮﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ
ﺁﻥ ﺷﺐﻫﺎیی ﮐﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ
ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﻤﺎﻧﻢ
ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ
ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺕ
چقدﺭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻫﺴﺘﻢ
شعر عاشقانه شاملو واسه پروفایل
طرفِ ما شب نیست
صدا با سکوت آشتی نمیکند
کلمات انتظار میکشند
من با تو تنها نیستم، هیچکس با هیچکس تنها نیست
شب از ستارهها تنهاتر است…
شعر کوتاه عاشقانه و پرمعنی شاملو
یخ، آب میشود
در روح من …
در اندیشههایم…
بهار
حضور توست
بودن توست …
شعر عاشقانه و سنگین شاملو
شانهات مُجابم میکند
در بستری که عشق
تشنگیست
زلالِ شانههایت
همچنانم عطش میدهد
در بستری که عشق
مُجابش کرده است
دیدگاه ها