سلام من خواب دیدم توسط یک نفر به ظاهر جادوگر به سمت آسمان فرستاده شدم همان طور که بالا میرفتم بعضی از امامان را که ندونستم کدوم امام بودن دیدم واز کنارشان رد شدم البته در خواب برای گره گشایی جادوگر مرا به بالا فرستاد بعد از مدتی بالا رفتن توسط کارهایی که جادو گر بهم میگفت به زمین برگشتم ودر حالی که به پایین میامدم از من لب خواست و خانه آن جادوگر نزدیک ما بود مادرمم با دیدن اون جادوگر وحشت میکرد منم میگفتم مامان نترس یه بارم درو باز کردیم رفتیم داخل دیدیم آن جادوگر حامله است با به قیافه وحشتناک ودر خواب به این فکر میکردم که با همسایه ها جمع شیم و او را ار آن محل بیرون کنیم.
خواب دیدم دم نون وایی وایستادن تا نون بگیرم،همون لحظه یه پسر دارم که ۲۲سالشه اونم اومد رفت تو صف مردها وایستاد،صداش زدم امیر...امیر یهو زمین شروع کرد به لرزیدن و تکونهای محکم خوردن، آسمون سفید و ابرهای تو آسمونم سفید بودن یهو آسمون شکافته شد از اون بالا انگاری یخ و برفای پودر شده مثل بهمن با شدت تمام میریخت زمین و رو سقف خونه ها و همه چیز رو نابود میکرد،یادمه پسرمو اون لحظه مثل یه بچه کوچیک گرفتم زیرم و خم شدم روش تا چیزی روسرش نریزه و دویدم تا خودمونو نجات بدم هرجا میرفتم شدت بارشی که از آسمون بود همه جارو خراب میکرد دویدم به سمت مسجد و رفتم داخل مسجد،اونجا همه می آروم بود و هیچ خبری نبود،و نجات پیدا کرديم، آسمون توحالت سفید و صورتی چرکی بود بارشش،نمیدونم تعبیرش چیه میشه کمکم کنین
خواب دیدم ساعت۳ بعدظهر بود یهو تاریک شد و زمینبه یه چیزی برخورد گرد یه چیزی مثل موج همه جای دنیا رو خراب کرد و ما فرار میکردیم من بارها توی خواب گفتم قیامت شده بعد تو دلم گفتم حتما زلزله های قبل از قیامته .چرا امام زمان ظهور نکرد و قیامت شد.بدون اینکه آسیب ببینیم اون شرایط تموم شد ولی همه جا رو خراب کرد و برقاقطع شدن
سلام، خوابی که دیدم الان که بیدار شدم تازه فهمیدم چقدر وحشتناک بوده. خواب دیدم یکجایی دراز کشیده بودم مثل پشت بوم، آسمان آبی با لکههای ابر بود، یکدفعه و با سرعت باد ابرهارو برد، اونجایی که من بودم باد رو احساس نمیکردم، باد فقط توی آسمون بود، بعد یکدفعه آسمون پر شد از سنگهای ریز و درشت و خیلی بزرگ و بالا سر من با فاصله میچرخیدن و یکیشون آتش گرفت انگار که شهاب سنگه که آتش گرفت، توی خواب فقط داشتم این اتفاق رو نگاه میکردم ولی الان که بیدار شدم خیلی اضطراب دارم و نگران شدم از دیدن همچین خوابی
سلام من خواب دیدم که در جهان ما دوتا روح خیلی بزرگ به هم گفتن بریم به این جهان کمک کنیم بعد با سر عت خیلی زیاد در روی جهان به خوردن و نابود شدن و صدای خیلی ترسناکی در اوردن و اون صدا با مکسد یک صدم ثانیه صداشون بود و در لحظه ی مرگ گفتن ن ه ه ه ه ه ه نههههههههههههه . تعبیرش چیه؟
سلام عزیزان من خواب دیدم خودم براتون تعبیر میکنم... خاب دیدم از راه پله رفتم بالای بام یا ساختمان خونه مامانم تشت گذاشت بالای بام توی تشت نشتم مامانم منو حول داد قبلا هم داداشم این کار رو کرده بوده که تشت حول میده و تشت نمی افته میره بالا همونجوری منو حول داد رفتن بالای آسمان مامانم همونجا موند من رفتم بالا آسمان رو دیدم از چند طبقه آسمون عبور کردم گلای رنگی دیدم
بلافاصله دقیق یادم نیست که بعد سه ماه یا چهار ماه پاسپورت گرفتم هوایی سفر کردم سوار هواپیما شدم تشت یعنی هواپیما امیدوارم چیزی فهمیده ممنون 🌷🌷🌷
یهو زمین شروع کرد به لرزیدن و تکونهای محکم خوردن، آسمون سفید و ابرهای تو آسمونم سفید بودن یهو آسمون شکافته شد از اون بالا انگاری یخ و برفای پودر شده مثل بهمن با شدت تمام میریخت زمین و رو سقف خونه ها و همه چیز رو نابود میکرد،یادمه پسرمو اون لحظه مثل یه بچه کوچیک گرفتم زیرم و خم شدم روش تا چیزی روسرش نریزه و دویدم تا خودمونو نجات بدم هرجا میرفتم شدت بارشی که از آسمون بود همه جارو خراب میکرد دویدم به سمت مسجد و رفتم داخل مسجد،اونجا همه می آروم بود و هیچ خبری نبود،و نجات پیدا کرديم، آسمون توحالت سفید و صورتی چرکی بود بارشش،نمیدونم تعبیرش چیه میشه کمکم کنین
. تعبیرش چیه؟
خاب دیدم از راه پله رفتم بالای بام یا ساختمان خونه مامانم تشت گذاشت بالای بام توی تشت نشتم مامانم منو حول داد قبلا هم داداشم این کار رو کرده بوده که تشت حول میده و تشت نمی افته میره بالا همونجوری منو حول داد رفتن بالای آسمان مامانم همونجا موند من رفتم بالا آسمان رو دیدم از چند طبقه آسمون عبور کردم گلای رنگی دیدم
بلافاصله دقیق یادم نیست که بعد سه ماه یا چهار ماه پاسپورت گرفتم هوایی سفر کردم سوار هواپیما شدم
تشت یعنی هواپیما
امیدوارم چیزی فهمیده ممنون 🌷🌷🌷
تشكر