دلگرم
امروز: چهارشنبه, ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ برابر با ۲۲ ذو القعدة ۱۴۴۶ قمری و ۲۱ مه ۲۰۲۵ میلادی
5 متن مجری هفته دفاع مقدس با بیانی زیبا و ادبی
زمان مطالعه: 12 دقیقه
متن مجری هفته دفاع مقدس / متن مجری گری هفته دفاع مقدس / متن مجری برای هفته دفاع مقدس / متن مجری هفته دفاع مقدس برای مدرسه / متن مجری مراسم هفته دفاع مقدس

متن مجری هفته دفاع مقدس

در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم مجموعه ای از متن مجری هفته دفاع مقدس را برای شما عزیزان آورده ایم. با ما همراه باشید.

متن مجری گری هفته دفاع مقدس

آغاز کلام

بسم رب الشهداء و الصدیقین

«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا؛ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»

به نام خداوند مردان جنگ
که کردند بر دشمنان عرصه تنگ

به نام خداوند یاران دین
ز شک رسته مردان اهل یقین

به نام یلان محمد (ص) نژاد
که شد شورشان غبطه‌ی گردباد

علی صولتانی که در خون شدند
به یک نعره از خویش بیرون شدند

خراباتیان حسین (ع) آشنا
گرفته به کف رایت کربلا

«شاعر: مرحوم محمدرضا آقاسی»

با درود بر پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر (عج) و نیز با درود بر روان پاک بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) و شهدای سرافزار اسلام، و با سلام بر رهبر معظم انقلاب و آرزوی طول عمر پر عزت و پر برکت برای این ستوده‌ی بزرگوار.

و سلام و درود و ستایش بر شما که پویندگان و جویندگان راه شهدایید. بر شما که شیفتگان، مشتاقان، محبان و رهروان راه آن عزیزان از خود گذشته و به خدا رسیده‌اید.

اینجانب ……………….. عرض خیرمقدم دارم محضر ارزشمند یکایک شما عزیزان و سروران بزرگوار. همچنین محضر محترم ( در صورت داشتن مهمان ویژه، ابتدا نام ایشان و سمت سمت شان ذکر شود).

امروز، آمده‌ایم تا نام آنان را زنده کنیم و از کرامات و سجایای‌شان سخن برانیم. آنان که پهلوانانی بی ادعا و عارفانی حق آشنا بودند.

میان برنامه (شعر):

کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت

زین پیش دلاورا، کسی چون تو شگفت
حیثیت مرگ را به بازی نگرفت…

«شاعر: سیدحسن حسینی»

متن ادبی

شهدا، شمع محفل بشریت اند! آری! آنان که با رفتن‌شان به ما درس آزادگی و غیرت و شجاعت آموختند؛ آنان که مردانه از جان گذشتند و تا آسایش و آرامش را به ما هدیه کنند.

هدیه به روان پاک تمام شهدا، از شهدای صدر اسلام، تا پهلوانان دشت کربلا، شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم صلواتی مهدی پسند ختم کنید.

کلام شهید (مناسب برای دکلمه):

چه کسی می داند جنگ چیست؟
چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟

جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هرجا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟

به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم؟

کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟
کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟

چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند:
نبرد تن و تانک؟!
اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟

چگونه سر۱۲۰دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود؟

چگونه می توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش درانبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟

کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟

کدام اضطراب جانت را می خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟

دلت را به چیز بسته ای؟ به مدرک، به ماشین؟ به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟؟

صفایی ندارد ارسطو شدن؛ خوشا پر کشیدن، پرستو شدن! آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است؟جوانی به خاک افتاده است؟

آی دخترک دانشجو! به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند؟ و آنان را زنده به گور کردند؟

هیچ می دانستی؟ حتما نه…!!!

هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی؟ و آنگاه که قطره ای نم یافتی، با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد…

اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی، لااقل حرمله مباش
که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد.
من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد….

یادداشتی از شهید احمدرضا احدی (با تلخیص)
رتبه اول کنکور تجربی سال ۶۴دانشجوی پزشکی دانشگاه شهید بهشتی

میان برنامه (شعر):

شما حماسه سرودید و ما به نام شما
فقط ترانه سرودیم و نان در آوردیم

برای اینکه بگوییم با شما بودیم
چقدر از خودمان، داستان در آوردیم

و آبهای جهان، تا از آسیاب افتاد
قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم…

«شاعر: سعید بیابانکی»

میان برنامه (شعر):

از زخم شناسنامه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز

آنان همه از تبار باران بودند
رفتند ولی ادامه دارند هنوز…

«شاعر: هادی فردوسی»

میان برنامه (متن ادبی):

شهید بزرگوار، سید مرتضی آوینی، چه زیبا گفته است که: «پندار ما این است که ما مانده‌ایم و شهدا رفته‌اند؛ اما حقیقت آن است که زمان، ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند.»

آری! آن که در این کوره راه زمان راه گم کرده است، ماییم! آن که در این تیره‌ی شب به بیراهه رسیده است، ماییم!

ماییم که در این قیل و قال ایام، از خود نیز غافل مانده ایم و در خود نیز گرفتاریم…
آری! شهدا زنده‌اند و شهدا مانده‌اند و ما مرده‌ایم و ما رفته‌ایم…

اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک…

میان برنامه (شعر):

رفتید ولی به یاد ما می مانید
در خاطر سرخ لاله ها می مانید

سرباختگان راه عشق ای شهدا
ما رفتنی هستیم و شما می مانید

«شاعر: مهدی بروجردی»

میان برنامه (شعر):

مرا بالی است از پرواز مانده
قدم‌هایی است در آغاز مانده

شهیدان! دست‌هایم را بگیرید
منم! همراه از ره باز مانده

حسن ختام

آنجا که تویی رهگذری نیست مرا
جز دوری تو، غمی دگر نیست مرا

خواهم که به جانب تو پرواز کنم
اما چه کنم که بال و پر نیست مرا

شاعر: ؟

خداوند متعال، انشاالله بال و پر پرواز به سمت شهدا و را به همه‌ی ما عطا کند.

دلتان به نور لطف خدا منور، مشام جانتان به شمیم شهدا معطر، لطف روزگار بر ایامتان مقرر و هر روزتان مظفر باد.

یا علی مدد! خدا یار و یاورتان.

متن مجری برای هفته دفاع مقدس

متن مجری برای هفته دفاع مقدس

به راستی در چفیه چه رازی نهفته است که با عطر و اشک و خون آشناست و هنوز در کنار مرقد امام شهیدان، دستمال اشک مردان بی‌ادعا است؟
در حسینیه‌ی امام سینه زده‌ای؟ چفیه‌ای را که راهنمای جست جوگران مهدی زهرا (ع) است، دیده‌ای؟

در دانشگاه، نماز خوانده‌ای؟ چفیه‌ای را که سجاده‌ی اهل معناست، دیده‌ای؟
به بهشت زهرا رفته‌ای؟ چفیه‌ای را که درقاب عکسی با قرآن و اسلحه‌ای همنشین است، دیده‌ای؟

از قطره قطره‌ی اشک فروریخته برچفیه‌ای، فشرده شده لای دندان، حدیث درد خوانده‌ای؟
چه می‌خوانی؟ تو هم بخوان!
آه از ترکش تهمت!
فریاد ازفراموشی دیروز!

امان از خنجری که از پشت فرود می‌آید و صدا ندارد!

چفیه…! چفیه…! ای شال شب‌های سرد کردستان‌ام!
چفیه! ای چتر روزهای گرم مهران‌ام!
چفیه…!چفیه! ای یادگار یاران و همه‌ی آبرویم!

ای آبروی باران و ای ابر آرزویم!
با درد فشار دندان‌ هایم بساز که از درد می‌سوزم…

فریادم را چاه باش چفیه
مگذار ساز “های‌ های من”، قهقهه ساز صف دشمن باشد!

متن مجری برای هفته دفاع مقدس

متن مجری مراسم هفته دفاع مقدس

شما برای این مرز و بوم رقم زده‌اید…

خالصانه آمده‌ایم تا زیارتتان کنیم و با دل‌های خسته اما امیدوار، خدا را در این مکان اهورایی با بغض‌های شکسته فرا بخوانیم و بگوییم که شهدا! ما شما را فراموش نکرده‌ایم… اصلاً مگر حماسه، شهادت، هویزه، طلائیه، بستان، صدای غرش توپ‌ها، حسین فهمیده‌ها و باکری‌ها، چمران‌ها، آوینی‌ها و… فراموش شدنی هستند؟

نه، ما آمدیم تا بگوییم که شما در روح و باطن ما جای دارید. آمده‌ایم تا بگوییم هان ای عاشوراییان! عاشورایی دیگر در پیش است. آمده‌ایم تا هوار بزنیم: های ای شهدا، راه شما، اندیشه شما و تفکر شما در روح و روان جامعه ایرانی جای دارد.

ای شهدای گمنام و ای غلتیده ‌شدگان در سرب‌های سرد و سنگین که به عشق مام میهن و انقلاب و اسلام، سر بر سودای عشق گذاشتید… اینجا کجاست؟ ما کیستیم… شما که بودید؟ و کجایید؟ بر مزار کدامتان بگرییم که بغض امان نمی‌دهد، بگرییم، گریه مگر دوا کند… می‌گرییم اما زهی تاسف که گریه نیز دوا نمی‌کند…

متن مجری برای هفته دفاع مقدس

متن مجری هفته دفاع مقدس برای مدرسه

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا  عند ربهم یرزقون        169 آل عمران

مبادا  نمایید از  دل   گمان        که آنها که در راه رب جهان
بگشتند کشته، همی مرده اند       که آنان همه تا ابد زنده اند
همبشه به درگاه پروردگار         برآنهاست رزق نکو برقرار

سلام بر پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر ( عج )، سلام بر روان پاک امام راحل، امام شهدا، سلام بر شهیدان انقلاب اسلامی ایران و شهیدان عزیز و گرانقدر هشت سال دفاع مقدس ، درود بیکران بر مقام معظم رهبری  و سلام بر شما عاشقان و رهروان شهیدان جان بر کف و گمنام پر نام

بهترین خیر مقدم ها و صمیمانه ترین شادباشها را که از اعماق قلب و دل و جانمان بر می خیزد پذیرا باشید.

امروز گرد هم جمع شده ایم تا از سجایای ارزشمند و کرامات عدیده ی شهدای گمنام سخنان گهربار و گهر زایی را از لسان سخرانان برجسته و مجرب با گوش جان بشنویم هر چند سخن گفتن از جان نثاران راستین کاری صعب و دشوار است و به سختی حق مطلب ادا می گردد. ولی:

آب دریا را اگر نتوان کشید                    هم به قدر تشنگی باید چشید

تجلیل و تبجیل از شهدای گمنام ، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و مایه ی بقای انقلاب اسلامی است و به برکت شهدای انقلاب ، امروز ایران اسلامی در عرصه های ملی و بین المللی بر قلل رفیع و منیع افتخار ایستاده است.

تکریم و تعظیم از مقام شامخ شهدای گمنام یک وظیفه و ضرورت غیر قابل انکار است . شهدا با تاسی از اعمال و رفتار حضرت امام حسین (ع)   درس فداکاری ، وفاداری ، از خود گذشتگی و شجاعت ، شهامت ، صداقت و ... آموختند و در عمل نیز آن را به اثبات رسانیدند و در راه دفاع از اهداف مقدس اسلام جانفشانی نمودند و حماسه ای جاوید آفریدند

بگذار تا در مقابل روی تو بگذریم                           دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

وجود سراسر شور و نشاط شما عزیزان در این محفل الهی - معنوی زینت بخش اندیشه های ناب و خالص دلیری ها و رشادت های غیورانه و غیرت مندانه ی شهیدان گمنام است ، شهیدانی که تا ابد نام و یاد پرافتخارشان ، بر صفحه ی سپید روزگار و در تاریخ اندیشه ها با   عزت و عظمت   و    ابدی و سرمدی خواهدماند.

با امید به اینکه در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی و ....پاسدار واقعی ارزشها و اهداف نظام مقدس اسلامی بوده و با عمل به دستورات و احکام الهی و منویات بزرگ  مقام معظم رهبری ، الگویی شایسته برای جوانان و همه آحاد ملت به شمار آییم .

یاد و خاطره ی دل انگیز همه ی شهیدان خصوصا شهیدان گمنام  این ...استان....زنده و پویا و جاویدان باد.

متن مجری برای هفته دفاع مقدس

متن مجری گری برای هفته دفاع مقدس

همسفر مهتاب، سلام!

انگار همین دیروز بود که عشق روی کیسه‌های شنی مبعوث شد و ناگهان یک نارنجک را روی فاصله‌های فانسقه‌ی زمین بست و تو در آستانه سیزده سالگی سبز، روی هزار و سیصد و چند هشتی سیم خاردار بلوغ یافتی و بزرگ شدی!

دیروز پوزه‌ی شغالان را به خاک مالیدی اما امروز نیز چنان گرگ‌ها به دریدن گلوی چکامه‌خوان چکاوک‌های شرقی مشغولند که دب اکبر هم جذام گرفته است.
آه، ای آیینه‌ی آفتاب گمشده!

چگونه پریروز پوتین‌های پاشنه بلند در باطلاق‌های زخمی جنوب گم شد و ما سال‌هاست که از پسکده‌های تنگی نمور، در انتظار آفتاب، پرنده، گیاه و رویشی دوباره‌ایم؟!
اکنون تو نیستی تا بهانه‌ای بزرگ برای بودنمان باشی. حالا فقط تنها دلخوشی‌مان این است که بر باره‌ی انتظار، مردی به رنگ ماه همچنان ایستاده است و بهار را قسمت می‌کند…

 

۲ دیدگاه

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید

بتول شرفی | ۳ ماه پیش
خیلی جذاب بوود
متشکرم...
0
0
مس | ۶ ماه پیش
سلام ببخشید چطور میشه دانلودش کرد؟
0
0

hits