سرنگونی سلسلهی صفویه از جمله رویدادهای تاریخی است که پایان آن با اسارت شاه سلطان حسین آخرین پادشاه این امپراطوری و بخشش تاجش به محمود افغان رقم خورد. اما حق مطلب تنها با همین یک خط نوشته ادا نمیشود و علت فروپاشی این دودمان با چیزی بیشتر از نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی همراه شده بود.
آغاز فروپاشی
اولین جرقهی فروپاشی این امپراطوری در زمانی بود که پدر سلطان حسین یعنی شاه سلیمان صفوی بر کشور حکمرانی میکرد. در آن زمان علاوه بر فراگیری طاعون که نارضایتی اجتماعی زیادی را هم در پی داشت، ازبکها با مشاهدهی ضعف دربار صفوی، به خراسان و شهرهای آن حمله کردند و بسیاری از مردم بیگناه را به قتل رساندند. از طرفی کزاکهای روسی هم به تحریک تزار آلکسی سواحل گیلان را عرصه تاخت و تاز خود قرار دادند.
پس از آن و در زمان سلطان حسین ازبکها بار دیگر از شرق و عثمانیها از غرب به کشور ایران حمله کردند. از آنجایی که شاه صفی با وجود ارتش و فرماندهان ضعیف خود مقابله با امپراتور عثمانی را بیهوده میدید، به موجب قراردادی بغداد را به عثمانیها واگذار کرد؛ این در حالی بود که سال پیش هم قندهار، به دست شاه مغولی هند از دست رفته بود. اگرچه با وجود فساد سازمانهای حکومتی، غارتگریهای حاکمان شهرها و ولخرجیهای هنگفت شاه، زمینههای سقوط صفویه در زمان شاه عباس یکم پایهریزی شده بود اما در پایان این شاه سلطان حسین بود که در زمان محاصرهی اصفهان توسط افغانها تصمیماتی اشتباه گرفت و حاضر به ترک شهر برای گردآوری نیرو برای مقابله با دشمن نشد.
نقش محمود افغان
نخستین حمله محمود افغان به ایران در سال ۱۱۳۴ هجری قمری به وقوع پیوست که طی آن کرمان عرصه تاخت و تاز او قرار گرفت اما به لطف درایت لطفعلی خان داغستانی، صدر اعظم فرمانده سپاه، محمود افغان در پایان اولین هجوم شکست خورد و به قندهار برگشت. در طی دو سالی که بین حملهی نخست محمود افغان و یورش نهایی او، فرصت بود، دربار شاه سلطان حسین هیچ اقدام مؤثری در مهار کردن قدرت افغانها نکرد و پس از آن بود که محمود با سپاهی بزرگ و قدرتمند به سیستان و کرمان لشکر کشید. در همین زمان بود که شاه سلطان حسین با نزدیک شدن محمود به اصفهان به او پیشنهاد باج هنگفتی داد، اما محمود افغان نپذیرفت. بنابراین شاه سلطان حسین فرمانهایی خطاب به سرداران و حکام برخی نقاط کشور فرستاد و تأکید کرد که با سپاهیان تحت فرمان خود هر چه زودتر در پایتخت حاضر شوند. اما جمعی از سرداران که در نواحی فارس و آذربایجان ساکن بودند با دیدن علامات افغانها راه پس گرفته و به سمت ولایات خود فرار کردند.
و سرانجام
سرانجام دو سپاه روبهروی هم قرار گرفتند و جای تعجب نبود که پیروزی از آن محمود افغان شد. پس از آن اوضاع حکومت شاه سلطان حسین بیش از پیش پیچیده شد. اضطراب مردم در اثر اخباری که فراریان جنگ منتشر میکردند و غلبه شایعات بر قضاوت صحیح، مردم را وحشتزده کرده بود. بنابراین پس از محاصرهای که حدوداً یک سال طول کشید، بلاخره شاه سلطان حسین خود را تسلیم محمود افغان کرد و به این شکل طومار این سلسله پیچیده شد.
دیدگاه ها