در سیاره زیبای ما 4000 گونه پرندهی آوازخوان وجود دارد که از اکثر پرندگانی با قابلیت تولید صداهای کوتاه و ساده متمایز هستند. این دسته از پرندگان مجموعهای از الگوهای آوازی پیچیده دارند که به آنها کمک میکند که جفت خود را جذب، از قلمروی خود حفاظت و پیوندهای اجتماعی خود را تقویت کنند.
جالب است بدانید که هر پرندهی آوازخوان الگوهای آواز مجزایی از دیگر پرندهها دارد و به نوعی گویشهای منطقهای مشخصی را در بر میگیرد. در همین راستا شنوندگان و متخصصان با تجربه میتوانند تک تک پرندگان را با توجه به آوازهای منحصر به فردشان تشخیص دهند.
پرنده ها چگونه یاد می گیرند؟
اما یکی از سوالات جالبی که مطرح میشود این است که در وهلهی اول پرندگان این آوازها را از کجا یاد میگیرند؟ آیا آنها را از سایر اعضای گونه خود تقلید میکنند؟ پاسخ به همهی این نوع سوالات با بررسی پرندهای به نام فنچ گورخری تا حد خوبی قابل پاسخ است. جوجهی نر این نوع پرندهها معمولاً آواز خواندن را از پدر یا سایر نرهای گونه یاد میگیرند.
اولین مرحله برای یادگیری جوجه شامل مرحلهی یادگیری حسی است. به این معنی که وقتی بچه فنچ آوازهایی را که در اطرافش خوانده میشود را میشنود، آنها را به خاطر میسپرد. سپس در مرحلهی یادگیری حرکتی شروع به ایجاد صدا میکند تا بتواند آوازی که به خاطر سپرده است را تکرار کند. در زمان یادگیری، جوجه دائما صدای آواز معلم خود را میشنود و همین مساله هم آواز او را بهبود میبخشد.
چگونه آموزش دهیم؟
اگر آواز مدنظر ما از طریق یک بلندگو پخش شود، جوجه به راحتی آن را یاد نمیگیرد اما زمانیکه بلندگو را در ظاهر یک فنچ گورخری به جوجه نشان دهید، یادگیری پرنده بهبود زیادی پیدا میکند. یک سوال جالب دیگر این است که اگر جوجه فنچ گورخری هیچگاه صدای نرهای بالغ را نشود، آیا باز هم میتواند بخواند؟ جالب است بدانید که پاسخ مثبت است و جوجهی قصهی ما همچنان میتواند بخواند! اگرچه بحث خواندن پرندگان آوازخوان ممکن است با آموزش گره خورده باشد اما به نظر میرسد که غریزه آواز خواندن در مغز یک پرندهی آوازخوان نقش بسته است.
این بدان معنی است که اطلاعات بنیادی آواز خواندن باید جایی در ژنوم پرنده ذخیره شده باشد. اغلب مردم اینطور تصور میکنند که کد ژنتیکی منبعی از صفات بیوشیمیایی یا فیزیکی در موجودات است و در اغلب موارد این کدها شامل چیزی مانند یک رفتار خاص نمیشود. اما لازم است بدانید که این دو معقوله اساساً متفاوت نیستند، چراکه میتوان ژنومها را از طریق مدارهای مغزی به رفتار موجودات ارتباط داد. البته باید در نظر داشته باشید که این مساله بسیار پیچیده است و شما نمیتوانید به سادگی ژنهای منفرد را به رفتارهای منفرد ارتباط دهید. بنابراین میتوان اینطور تصور کرد که ژنهای یک پرنده توسعه مدارهای مغزی او را هدایت میکند و همین مساله هم به آواز خواندن و توانایی یادگیری در پرندگان آوازخوان مربوط میشود.
دیدگاه ها