136
ملا نصرالدین در ایران بیش از هر جای دیگر به عنوان شخصیتی بذله گو اما نمادین محبوبیت دارد.
ملانصرالدین شبی در صحن حیاط هیکلی دید. گمان کرد دزد است. زنش را صدا کرد که تیر کمان مرا بیاور که دزد به منزل آمده. زن تیر و کمان آورد. او تیر به چله کمان
نهاده، رها کرد. اتفاقا تیر به نشانه خورد. ملا به زنش گفت: دزد کشته شد و تا صبح با او کار ی نداریم؛ برویم بخوابیم. پس رفتند و خوابیدند. صبح که ملا به حیاط رفت، متوجه شد که دزد، جبه اش بوده که زنش شسته و آویخته و با تیر سوراخ شده است. پس سجده شکر بجا ی آورد. زن از دیدن این واقعه تعجب کرد و پرسید: چه جا ی شکر
بیموقع است؟ ملا گفت: مگر ندیدی که چطور تیر به هدف خورده و آن را سوراخ کرد؛ فکر نمی کنی اگر خودم در وسط جبه بودم، الان باید تابوت ساز خبر می کردی؟! پس شاد باش که ملایی در آن نیست!!!
تهیه و تولید ، اختصاصی مجله دلگرم
دیدگاه ها