دختری به نام جوآن در شش سالگی داستان کوتاهی درباره یک خرگوش نوشت و آن را »خرگوش« نام گذاشت و در یازده سالگی رمانی درباره هفت الماس نفرین شده نوشت. خانواده او فقیر بود و پدر و مادرش امیدوار بودند که او شغلی مطمئن در زمینه وکالت یا اقتصاد پیدا کند. اما او تصمیم گرفت در رشته ادبیات تحصیل کند. وقتی که بزرگ شد یک روز متوجه شد که هی چ پولی در بساط ندارد. جوآن که مادری تنها و بی پول بود، دچار درماندگی و شکستی شده بود که پدر و مادرش همیشه به او هشدار داده بودند.
تمام دارایی اش در یک چمدان بود، از جمله سه فصل اول از داستانی که درباره پسری به نام هر ی پاتر نوشته بود که قدرت جادویی داشت. ناشران داستانی را که او درباره هر ی پاتر نوشته بود بارها و بارها رد کردند. اما سرانجام یک ناشر پذیرفت که آن را چاپ کند. اما فقط هزار نسخه از کتاب را چاپ کردند و از جوآن خواستند تا نامش را به جی. کی. تغیر دهد زیرا نگران بودند که پسران جوان از کتابی که یک زن نوشته باشد استقبال نکنند.به جوآن گفتند که نباید از چاپ کتابش انتظار درآمد مالی داشته باشد، اما خوشبختانه جوآن تصمیم گرفت به نوشتن ادامه دهد. مجموعه کتاب ها ی هر ی پاتر به پدیده ای باورنکردنی در تاری خ نشر کتاب بدل شد.
این هفت کتاب قوه تخیل صدها میلیون کودک و بزرگسال را در سراسر جهان تسخیر کرده اند و معنی جدیدی به ادبیات کودکان بخشیده اند. جوآن همیشه می گفت شکست زمینه ساز موفقیت او بوده است. »اگر در هر زمینه دیگری موفق می شدم شاید هرگز عزم موفقیت در عرصه ای که واقعا دوستش دارم در من به وجود نمی آمد.«
دیدگاه ها