در شاهنامه، هنگامی که رودابه، همسر زال و مادر رستم قصد زایمان رستم را دارد به علت درشتی هیکل رستم با مشکل مواجه شده و درد بسیاری را متحمل میشود. زال برای نجات جان همسر و فرزندش از سیمرغ کمک میخواهد و این پرنده روشی که امروز به سزارین شهرت دارد را به زال آموزش میدهد. به این دلیل در فرهنگ ایران به این عمل «رستمزایی» یا «رستمانه» گفته میشود!
اما ریشه نام عمل سزارین از آنجا گرفته شده که جولیوس سزار به وسیله زایمان غیر طبیعى با پاره کردن دیواره شکم و رحم مادرش در شرایطى که زایمان طبیعى ممکن نبود متولد شد!
در شاهنامه آورده شده زمانی که رودابه (مادر رستم) باردار شد، درد زیادی احساس میکرد، چهرهاش زرد شده بود و شب و روز آرام و قرار نداشت تا جایی که به مادرش گفت به نظر میرسد زمان مرگ من فرا رسیده است و انگار در شکم خود سنگ و آهن دارم. او یک روز از شدت درد بیهوش شد. زال وقتی حال همسرش رودابه را دید یاد پر سیمرغ افتاد. تکهای از پر سیمرغ را آتش زد. درست همان لحظه سیمرغ پدیدار شد و با دیدن آشفتگی زال گفت: «چه شده؟ چرا اینقدر غمگین و نگرانی؟ از همسر تو کودکی چون شیر زاده خواهد شد که هیچکس حریف نبرد با او نخواهد شد. او همچون سام خردمند خواهد شد و در میدان نبرد مانند شیری خشمگین خواهد جنگید. او اندامی درشت و نیرویی به اندازه یک فیل خواهد داشت و تیری که پرتاب میکند، دو میل پرواز خواهد کرد. او به طور طبیعی زاده نخواهد شد و این خواست خداست. تو باید رودابه را بیهوش کنی تا دردی احساس نکند آن وقت از یک فرد ماهر بخواهی با خنجر پهلوی همسرت را بشکافد و کودک را بیرون بیاورد سپس بدون آنکه بترسی جای زخم را بدوز.
گیاهی را که به تو میدهم، بکوب و با شیر و مشک بیامیز آن را در سایه خشک کن و بسای و روی شکافتگی زخم پهلوی همسرت بگذار. تکهای از پر من را هم روی زخم بمال. زخم همان روز خوب خواهد شد چون پر من فرّ دارد و رودابه دردی را احساس نخواهد کرد. تو باید از این پیشامد شاد باشی و خدا را بستایی که چنین فرزندی به تو بخشیده است. آنگاه یک پر از بال خود کند و به زال داد.زال هر چه سیمرغ گفته بود، انجام داد. همه مردم منتظر بودند ببینند چه پیش خواهد آمد. سیندخت مادر رودابه نگران بود، گریه میکرد و میگفت: «آخر چگونه ممکن است کودک از پهلوی مادر زاده شود؟» موبدی کاردان و ماهر رودابه را بیهوش کرد، پهلوی او را شکافت و کودک را بدون اینکه آسیب ببیند، بیرون آورد. هیچکس در جهان چنین چیز شگفتآوری نشنیده بود. کودک بسیار درشت اندام و زیبا بود. همهی مردم با شگفتی به او نگاه میکردند چون کسی بچهای به آن اندازه درشت ندیده بود. آن کودک یک روزه به اندازه یک کودک یکساله بود. پهلوی رودابه را که از هوش رفته بود دوختند و آن زخم با دارویی که سیمرغ گفته بود، بهبود یافت. هنگامی که رودابه به هوش آمد کودکش را نزدش بردند و در آن فّر شاهی (فروغی ایزدی که به دل هرکه بتابد، ازهمگان برتری یابد) دید. نام آن کودک را رستم گذاشتند.»
این اولین نمونه عمل سزارین است که از آن یاد شده است؛ یکی از روشهای زایمان که در فرهنگنامه دهخدا درباره معنی آن این طور نوشته شده است: «عمل جراحی جهت خروج نوزاد از شکم و زایمانهای غیر طبیعی. ژول سزار قیصر روم به این طریق بدنیا آمده و نام این عمل از نام او گرفته شده است.»گفته میشود تاریخچه سزارین به دوران یونان قدیم برمیگردد؛ زمانی که دفن مادر با بچهی درون شکم ممنوع بود چرا که این احتمال وجود داشت با مرگ مادر، جنین زنده باشد. سزارین در قرن بیستم زیاد شد. همچنین نقل شده در اروپا ژولیوس سزار هم با شکافتن شکم مادرش بدنیا آمده و پندار عامه ریشه نام سزارین را از آن میداند اما فرضیهها مبنی بر اینکه دیکتاتور رومی ژولیوس سزار با روشی که امروزه با عنوان سزارین شناخته میشود بهدنیا آمدهاست، نادرستند. با وجودی که این عمل جراحی در دوران روم باستان انجام میگرفت، هیچ منبع کلاسیکی در دست نیست که نشان دهد مادری از چنین عملی جان سالم بهدربرده باشد.
دیدگاه ها